• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3888 -
  • ۱۳۹۶ پنج شنبه ۲ شهريور

«زادبوم»؛ عاشقانه‌ترين فيلمي كه از داوودي ديده‌ايم

خاك آشنا

نگار مفيد

داستان «زادبوم» وقتي به برلين و بازي بي‌نظير عزت‌الله انتظامي مي‌رسد، فصلي جديد در فيلم رقم مي‌خورد. وقتي آن‌طور زيرزباني مي‌گويد: « خانه‌اي روي آب»، نخستين ثانيه‌هايي است كه پيرمرد و دغدغه‌هايش كمي انساني‌تر از پيش به چشم مي‌آيند. منظورش ايران نيست، منظورش دنياي اين روزهاي خودش است كه روي قايق زندگي مي‌كند. پسرش به ديدارش نمي‌آيد. تماسي نمي‌گيرد و همچنان روي همان دعواي 30 سال پيش، كينه‌اي عميق به دل دارد. تاثيرگذارترين بخش داستاني «زادبوم» همين ثانيه‌هاي روي قايق است. سرهنگ با لباس‌هاي قديمي‌اش به عرشه مي‌آيد تا ميزبان نوه‌اش شود. پيش از اين ديده‌ايم كه برايش آبگوشت بار گذاشته و مي‌دانيم كه سرهنگ فراري از كشور، حالا با هرس كردن باغچه‌هاي اين و آن پول به دست مي‌آورد. حتي مي‌دانيم و ديده‌ايم كه پيشنهاد يكي از اين تلويزيون‌هاي آن‌سوي آب را رد كرده و حاضر نيست در آن تلويزيون به عنوان كارشناس سروكله‌اش پيدا شود. شايد براي همين است كه وقتي طرف مقابل پاي نجات وطن را به ميان مي‌آورد، به ناگهان در خود مي‌پيچد، عصباني مي‌شود و با خشم فرياد مي‌زند. ما مي‌دانيم كه داستان تلخ و تنهاي زندگي او، جايي در ناكجاآباد برلين گم شده است، در روز و روزگاري كه مهاجرت شبيه به امروز نبود. بخش داستاني «زادبوم» و كاستي‌هايش را به سادگي هرچه تمام‌تر مي‌توان به بخش مستند آن بخشيد. به ثانيه‌هايي كه غرور وطن‌پرستانه را در بيننده‌اش برمي‌انگيزد. به آن لحظات جذاب كه حاضران شروع به تلاش براي نجات جان لاك‌پشت‌ها مي‌كنند. نجات لاك‌پشت‌ها، نجات وطن است. همان لاك‌پشت‌هاي پوزه‌عقابي در معرض انقراض كه بومي‌هاي قشم تا چند سال پيش به جاي مراقبت از آنها، تخم‌هاي لاك‌پشت را مي‌خوردند و مي‌فروختند و اين روزها وظيفه خود را مراقبت از آنها مي‌دانند. كار به جايي رسيده است كه تورهاي قشم در ارديبهشت ماه گران‌تر مي‌شوند و آدم‌ها براي تماشاي به دنيا آمدن اين لاك‌پشت‌هاي وفادار چشم مي‌گردانند. 
در «زادبوم» بخش مستند و داستاني در هم‌تنيده شده‌اند تا براي‌مان از لاك‌پشت‌هايي بگويند كه پس از 30 سال به وطن بازمي‌گردند تا شناسنامه فرزندان‌شان را به نام اين كشور ثبت كنند. عادت‌شان است ديگر، رسم و آييني كهن، يك سنت ماندگار كه به آنها فرمان مي‌دهد فرزندان‌شان بايد پا روي همان شن‌هايي بگذارند كه خودشان نخستين قدم‌ها را روي آن برداشته‌اند. از اين جهت است كه داستان «زادبوم» از روايت يك خانواده در سال‌هاي پاياني دهه 80 فراتر مي‌رود. حكايت زد و بندها و سياستمداري كه دوره‌اش گذشته و مرهم گذاشتن روي دردها و مادري كه براي لاك‌پشت‌ها مادري مي‌كند، همه‌شان يك طرف و داستان اين لاك‌پشت‌هاي وطن‌شناس سوي سنگين‌تر ترازو. با اين وجود به جز بدشانسي و سخت‌گيري آن گروه سنگ‌انداز، دليل ديگري براي 9 سال ممنوع‌النمايش بودن «زادبوم» وجود ندارد. فيلمي به كارگرداني ابوالحسن داوودي كه اين روزها با كمترين تعداد سينماهاي ممكن و در حالي كه سينماهاي حوزه هنري طبق روال معمول اين روزها نمايشش را ممنوع كرده‌اند به سينماها آمده است. ميزان عادي بودن اين اتفاق را مي‌توانيد در فيلم‌هايي پيدا كنيد كه در ماه‌هاي گذشته، مهر توقيف از پيشاني‌شان برداشته شده و حوزه هنري به دلخواه از نمايش آنها جلوگيري كرده است. 
از اتفاق‌هاي عادي اين روزها، تماشاي فيلم‌هاي اكران‌شده پس از سال‌ها توقيف است. گشتن به دنبال اتفاقات و جزيياتي كه ممكن است سخت‌گيران سينما را در جايگاهي قرار دهد كه راي به ممنوعيتش بدهند. اما «زادبوم»، هيچ‌كدام از آن دلايل آشناي توقيف را ندارد. تصوير زن بي‌حجاب و غيرمسلمان مساله‌اي حل‌شده براي سينماي ايران است، همانطور كه تصوير آقازاده‌هاي ياغي و سرخورده. اما اين احتمال كه انتخابات برگزار شود و دوره يك گروه به انتها برسد، آنقدر كه تهران را به قصد قشم ترك كنند، طبيعي نيست. مخصوصا اگر فيلم در سال ۸۷ ساخته شود و نوبت اكرانش به سال بعد برسد.
 به سالي كه وطن‌گرايي ممنوع مي‌شود، حرف زدن از انتخابات در سينما ممنوع مي‌شود. جرم «زادبوم» احتمالا اين بود كه فقط چند ماه جلوتر از زمان ساخت خود را ديده بود. وگرنه تماشاي غم‌نامه سرهنگ كه در غربت با خودش حرف مي‌زند و از پسرش گلايه مي‌كند تا چه اندازه بهانه‌اي براي توقيف فراهم مي‌كند؟ بهانه‌اي آنقدر ماندگار كه 9 سال فيلمي در پستو خاك بخورد. 9 سال پيش كه ما همه آدم‌هايي ديگر بوديم، دغدغه‌هايي ديگر داشتيم و زندگي‌مان شبيه به امروز نبود. دست‌كم همه ما 9 سال جوان‌تر بوديم، سرحال‌تر، خوشحال‌تر، رويايي‌تر. ترازوي خوب و بد زندگي‌مان جور ديگري تنظيم شده بود. چه بسا اگر همان روزها فيلم را مي‌ديديم، داستان خانواده‌اي سياسي كه در دهه 80 زندگي مي‌كنند ما را جذب مي‌كرد. اما تماشاي فيلم پس از يك دهه باعث شده تا بخش داستاني، مقدمه‌اي براي بخش مستند شود كه مو به تن سيخ مي‌كند. داستان لاك‌پشت‌هاي پوزه عقابي كه ۳۰ سال پس از تولد به سرزمين خود بازمي‌گردند تا فرزندان‌شان را در وطن به دنيا بياورند بيشتر در ذهن مي‌ماند. عاطفه‌اي كه با يك سال و 10 سال و 100 سال تغيير نمي‌كند. عاشقانه‌ترين تصويري كه مي‌توان از پناه بخشيدن اين خاك به فرزندانش روايت كرد. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون