• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3892 -
  • ۱۳۹۶ سه شنبه ۷ شهريور

گزارش «اعتماد» از بيست و هشتمين نمايشگاه ملي صنايع دستي

عرصه‌اي براي معرفي هنر بي‌بديل ايران

گروه اجتماعي

گوشهايش به سختي مي‌شنود و چشم‌هايش هم كمسو شده، اما به محض اينكه دفتين (وسيله گليم‌بافي) را در دستانش مي‌گذارند شروع مي‌كند به نشان دادن نحوه استفاده از آن و با دست‌هاي خسته‌اش شانه مي‌كوبد به گليم خيالي‌اش روي ويلچر. ماه نسا شهسواري‌پور، مسن‌ترين هنرمند صنايع دستي ايران است؛ زني كه 104 سال گمنام و ناشناس در روستاي دارستان سيرجان زندگي كرد و گليم و شيريكي پيچ بافت، تا اينكه گذر ارزيابان يونسكو به روستاي‌شان افتاد. كارشناسان يونسكو و مسوولان ميراث فرهنگي به بهانه بررسي آمادگي ثبت سيرجان به عنوان شهر جهاني گليم، به اين شهر و روستاهاي اطرافش رفتند تا آثار هنرمندان اين شهر را بررسي كنند. اما به تعبير معاونت صنايع دستي كشور، كشف بزرگي در روستاي دارستان صورت گرفت و كارشناسان يونسكو و مسوولان سازمان ميراث فرهنگي با مسن‌ترين هنرمند صنايع دستي كشور در اين روستا آشنا شدند. ماه‌نسا خانم در كودكي 5 انگشتش را در يك حادثه به آتش تنور سپرد و سوي چشمانش را لاي تارو پور گليم‌هايي كه زينت بخش خانه‌هاي ديگران شدند جا گذاشت. امروز اما با لهجه شيرينش براي كساني كه دورش حلقه زده‌اند تا صدايش را در ميان همهمه نمايشگاه بشنوند شعر مي‌خواند و مي‌گويد: «من خودم مي‌رفتم از صحرا هيزم مي‌آوردم براي روشنايي، پشم مي‌ريسيدم و گليم مي‌بافتم، اما الان ديگه از پا افتادم» در چهارمين روز از بيست و هشتمين نمايشگاه صنايع دستي، ماه نسا خانم ميهمان ويژه نمايشگاه صنايع دستي بود و توسط هنرمندان و مسوولان معاونت ميراث فرهنگي از او تجليل شد.
 بهمن نامور مطلق، معاون صنايع دستي كشور در اين مراسم گفت: «اگر سيرجان به عنوان شهر جهاني گليم ثبت شود بخش عمده آن به دليل حضور اين خانم و قدمت كارهايي هست كه انجام داده‌اند. وقتي براي ثبت جهاني سيرجان رفتيم در آنجا كارشناسان يونسكو را برديم هم از شهر بازديد كردند و هم از روستاي دارستان، خواستيم گليم‌هاي شيريكي پيچ كه در دنيا معروف هستند را هم به كارشناسان يونسكو نشان دهيم، اما كشف بسيار بزرگي كرديم كه اين مادر بودند كه نزديك به 104 سال عمر دارند و از طفوليت كار مي‌كردند. تكريم از ايشان كه به عنوان نماينده تمام پيشكسوتان صنايع دستي به ويژه بانوان صنايع دستي هستند، تجليل از صنايع دستي فاخر ماست و قدمت صنايع دستي ايراني را نشان مي‌دهد، همين‌طور تلاشي كه هنرمندان براي زنده نگه داشتن اين هنر مي‌كنند.» دختر ماه نسا خانم كه در سفرش از سيرجان به تهران و نمايشگاه صنايع دستي او را همراهي كرده است، مي‌گويد‌: «سن شناسنامه‌اي مادرم 104 سال است اما خودشان مي‌گويد 115 سال دارند. در 4 سالگي 5 انگشت از دودستش در آتش تنور آسيب ديده اما با همين شرايط هم پته زده، هم خياطي كرده، هم شيريكي و گليم هم بافته، چند تا نوه بي‌سرپرست رو هم بزرگ كرده.» دختر ماه نسا خانم هم گليم مي‌بافد و مي‌گويد در روستاي دارستان تمام زن‌ها گليم‌بافي بلدند و دختران او هم كه دانشگاه رفته هستند، گليم و شيريكي مي‌بافند.

تسهيلات براي غرفه‌داران، آري يا خير
بيست و هشتمين نمايشگاه ملي صنايع دستي امسال به زعم بازديد‌كنندگان و كارشناسان،  با كيفيت قابل قبول‌تري برگزار شد. نمايشگاهي كه با فاصله زماني از موعد هر ساله‌اش كه در ارديبهشت ماه بود، در هفته اول شهريور ميزبان علاقه‌مندان به حوزه صنايع دستي شد. امسال نمايشگاه با تعداد غرفه‌هايي كمتر از سال‌هاي پيش اما با تنوع و كيفيتي بالاتر از سال‌هاي قبل صنايع دستي نقاط مختلف ايران را عرضه كردند. علاوه بر اين بر خلاف سال‌هاي پيش زمان برگزاري از ۴ روز به ۷ روز افزايش پيدا كرد. در ميان غرفه‌ها اما بعضي صنعتگران خصوصا در روزهاي ابتدايي نمايشگاه رضايت چنداني از شيوه برگزاري نداشتند. يكي از مشكلاتي كه غرفه‌داران مطرح مي‌كردند اين بود كه بر خلاف سياق سال‌هاي قبل كه غرفه‌ها را به شكل رايگان در اختيار صنعتگران قرار مي‌دادند و اقامت و تسهيلات اياب و ذهاب آنها هم به عهده سازمان ميراث فرهنگي بود، امسال غرفه‌ها از مبلغ يك ميليون تومان تا دو ميليون و پانصد هزار تومان براي صنعتگران شهرستاني هزينه داشته است.
خانمي كه در غرفه خلوت و پر از ظروف سفالي‌اش نشسته، مي‌گويد: «من دو روز اول هيچ فروشي نداشتم، اما آنقدر براي گرفتن اين غرفه دوندگي كردم كه وقتي معاون صنايع دستي شهرمان از من پرسيد اوضاع چطوره؟ مجبور شدم بگم خيلي همه‌چيز خوبه، اگر بخوام شكايت كنم از امكانات غرفه و مشكلات ديگه، تو نمايشگاه‌هاي بعدي به من ديگه غرفه نميدن، مي‌گن فروش نداشتي ديگه نيا. براي اجاره اين غرفه يك ميليون و چهارصد پرداخت كردم، علاوه بر اين، براي ميز و قفسه و چراغ روشنايي جدا به نمايشگاه پول داديم. يك غرفه‌اي كه تو اين چند روز فروش چنداني هم نداشته براي من دو ميليون و پونصد تومن هزينه داشته.»
 كمي آن‌سو‌تر و در سالن بعدي خانمي از خوزستان آمده و دل پري هم دارد: «به ما گفتن هر چقدر مي‌تونيد با خودتون جنس بياريد، اومديم اينجا مي‌بينيم به خوزستان يك غرفه دادن براي سه صنعتگر، جا نداريم كارهامون رو بذاريم، اصلا چمدون‌هامون رو باز نكرديم.» خانم جنوبي با گله‌مندي از وضعيت اقامت‌شان مي‌گويد و اينكه قرار بود چند هتل براي‌شان تسهيلاتي قايل شود اما بعضي از هنرمندان شهرستان‌ها در چند روز نمايشگاه در پاركينگ شب را صبح مي‌كنند: «غرفه‌هاي صنايع دستي نيمه‌دولتي شده از هنرمندان شهرهاي محروم حمايت نمي‌كنند. الان اين آقا قديمي‌ترين هنرمند استان ما است اما شب‌هاي نمايشگاه بايد تو پاركينگ بخوابه. سازمان اسكان و رفت و آمد و خورد و خوراك ما رو تقبل نكرده. در صورتي كه هر سال اين هزينه‌ها رو پرداخت مي‌كرد.» در گوشه ديگر نمايشگاه اما يكي از صنعتگران كه در حال تراشيدن سنگ نيمه قيمتي است، نظر ديگري دارد و از سال‌هاي گذشته مي‌گويد كه نمايشگاه براي هنرمندان رايگان بود: «اينجا نمايشگاه نيست، بازاره بيشتر، هر كس داره يك چيزي مي‌فروشه، اگر قراره فقط ورك شاپ بذارن براي هنرمندا اون بحثش فرق مي‌كنه. من يادم مياد سال‌هاي پيش غرفه‌ها رو رايگان مي‌دادن به صنعتگرا، اقامت و رفت و آمد رايگان بود، اما كسي ديگه دل نمي‌داد به كار تو غرفه، من خودم شاهد بودم عده‌اي به بهانه نمايشگاه مي‌آمدن تهران با خانواده و اهل و عيال، مي‌رفتن مي‌گشتن كسي دلش براي غرفه‌اي كه رايگان بود نمي‌سوخت. من با هزينه گرفتن از هنرمندا موافقم و فكر مي‌كنم باعث مي‌شه كسايي بيان شركت كنن كه دغدغه دارن و براي كارشون ارزش قايلند.»

فروش آنلاين فرصت يا چالش
غالب غرفه‌ها يك كارت ويزيت دارند و روي بنر پيشاني غرفه‌شان هم آدرس كانال تلگرامي يا صفحه اينستاگرام برندشان را نوشته‌اند. فروش آنلاين محصولات به شكل حرفه‌اي و غيرحرفه‌اي در حوزه صنايع دستي گسترش پيدا كرده است و علاوه بر سايت‌هاي شناخته شده‌اي مثل آرانيك و دارنيا و زبردستان كه به‌طور تخصصي و حرفه‌اي در حوزه فروش آنلاين صنايع دستي فعاليت مي‌كنند تا صفحات اينستاگرام صنعتگران كه فروشگاهي كوچك  و آنلاين در اختيار هنرمندان رشته‌هاي مختلف قرار داده است. هر چند هنوز هم عده‌اي با فروش آنلاين صنايع دستي مخالفند، مثل خانم جواني كه در حال زير و رو كردن سوزن‌دوزي‌هاي بلوچي است: «من بايد با اين كار ارتباط برقرار كنم، بگيرمش دستم، حتي ترجيح مي‌دم با كسي كه اين سوزن دوزي رو انجام داده هم چند دقيقه حرف بزنم و ببينمش، شهرهاي مختلف كه مي‌رم سعي مي‌كنم اينجوري صنايع دستي بخرم.» اما خريدار ديگري كه در يكي از غرفه‌هاي استان فارس گليم‌ها را ورق مي‌زند نظر ديگري دارد: «خريد آنلاين كم كم داره بخشي از زندگي مردم ميشه، حالا در مورد صنايع دستي كه هميشه در دسترس نيست كه خيلي هم بهتره، هم خيالمون از اين بابت كه داريم از خود هنرمند خريد مي‌كنيم راحته و هم اينكه ممكنه به يك‌سري هنرمندها تو شهر خودمون دسترسي نداشته باشيم.»
طراحان استارتاپ‌ها و سايت‌هاي فروش اما چالش‌هاي ديگري در اين حوزه دارند، هنوز آنقدر كه بايد اعتماد مخاطبان در اين حوزه جلب نشده و در مقايسه با خريد كالاهاي ديجيتال، اقبال كمتري نسبت به خريد آنلاين صنايع دستي ديده مي‌شود، اما با افزايش استارتاپ‌هايي كه به‌طور تخصصي در اين حوزه فعاليت مي‌كنند و خلاقيت‌هايي كه در زمينه ارايه و فروش محصولات دارند، مي‌توان به آينده اين شيوه از تجاري‌سازي صنايع دستي اميدوار بود.
كارآفريني روستايي
سوزن را توي حصير نيمه بافته فرو مي‌كند و حاشيه‌هاي حصيري كه از ساقه برنج تهيه شده را با نخ رنگي مي‌دوزد. از وضعيت غرفه و فروشش راضي است و مي‌گويد چند مشتري خريد عمده خارجي در نمايشگاه پيدا كرده و با افتخار مي‌گويد قبل از اين هم براي مشتري‌هايش در دوبي كار ارسال مي‌كرده. در روستاهاي اطراف لاهيجان كارآفريني موفقي راه‌اندازي كرده و مي‌گويد‌: «تو روستاي خودمون كارگاه دارم 15 نفر از خانم‌هاي روستا تو كارگاهم كار مي‌كنن، اما بعضي روستاهاي اطراف هستن كه از خانم‌هايي كه تو خانه كار مي‌كنند حصير مي‌خرم و چون مشتري براي فروش دارم براشون مي‌فروشم.» مردي سراغ قيمت عمده سبدها را مي‌گيرد و مي‌خواهد در مورد نحوه خريد عمده اطلاعات تماس بگيرد، همزمان كه كارت ويزيت و آدرس كانال تلگرامي‌اش را به مرد مي‌دهد توضيح مي‌دهد كه مدرك مربيگري از ميراث فرهنگي گرفته و خودش به عنوان صنعتگر بيمه شده، اما هنوز نتوانسته خانم‌هايي را كه در كارگاهش كار مي‌كنند  بيمه كند: «خيلي دوندگي داره، مدارك كامل دادن اما هنوز نتونستن بعد از چند سال بيمه بشن، هر بار اداره بيمه يه بهونه براشون مياره.» و بعد هم مي‌گويد: «تو روستاهاي شما خيلي‌ها هستن كه دوست دارن كار كنن، اما همه نمي‌تونن دوندگي كنن و از اين اداره به اون اداره برن براي مجوز و مدرك مربيگري، از هنرمنداي روستايي بايد بيشتر حمايت بشه، ما براي يك وام بايد صد بار بريم فرمانداري، آخر هم نصف مبلغ درخواستي بهمون وام ميدن.»

استاندارد‌سازي قيمت‌ها
خانم جوان توي دستش يك سبد حصيري بزرگ گرفته و داخل سبدش پر از خريد‌هايي است كه از غرفه‌هاي مختلف سبدش را پر كرده‌اند، كيفي از جنس گليم تركمن را توي دستش برانداز مي‌كند و مي‌گويد: «همين كيف رو تو غرفه انتهاي سالن ميداد 20 هزار تومن، اينجا چون موقعيت غرفه بهتره دارن ميدن 40 هزار تومن، يعني دو برابر» و بعد با گله‌مندي و لحني شاكي مي‌گويد: «من مي‌تونم تو سفرهام هم اين خريدها رو داشته باشم، اما اومدم اينجا كه واقعا از هنرمندا حمايت كنم كه اين همه با سختي اومدن تو نمايشگاه، اما چرا هيچ نظارتي نيست؟ آخه با فاصله چند قدم قيمت دوبرابر خيلي عجيبه.» موضوع قيمت‌گذاري‌ها در نمايشگاه صنايع دستي موضوعي است كه بسياري از بازديد‌كنندگان به آن اشاره مي‌كنند و سوال‌شان اين است كه بر چه اساسي اين قيمت‌گذاري‌ها صورت مي‌گيرد؟ روي شيريكي پيچ‌هاي وسط غرفه نشسته و روي‌شان دست مي‌كشد و مي‌گويد: «من براي صنايع دستي و كساني كه اين هنرها رو مي‌سازن خيلي احترام قايلم و هيچ‌وقت براي قيمت چونه نميزنم، اما تو همين نمايشگاه ديدم كه يك جعبه خاتم تو چند تا غرفه چند قيمت مختلف داشت، يه روميزي پته تو چند تا غرفه با يك كيفيت قيمت‌هاشون متفاوت بود، به نظرم بد نيست به اين موضوع هم دقت كنند. اين مسائل ضربه مي‌زنه به هنرمندها» غرفه‌داران هم در مورد قيمت‌گذاري‌ها مي‌گويند كه هيچ استاندارد و چارچوبي براي‌شان تعيين نشده است و يكي از غرفه‌داران هم مي‌گويد: «بعضي از غرفه‌دارها قيمت فروش بعضي از اجناسشون براي توريست‌ها چندين برابر قيمت واقعي اون جنسه.» و توجيه يكي ديگر از غرفه‌داران براي نبود اين استاندارد اين است كه: «جنس چيني زياده تو بازار، قيمت‌هاي كم ممكنه اصيل نباشن، هر چند نظارت براي اصالت اجناس هست، اما ممكنه بعضي‌ها كه ارزون مي‌فروشن جنسشون چيني باشه.» و در ادامه از ورود صنايع‌دستي چيني به بازار صنايع‌دستي مي‌گويد: «وقتي از صنايع دستي حمايت نميشه معلومه كه چين مياد بازار رو دست مي‌گيره و همين كارها رو ارزون‌تر به خودمون مي‌فروشه، همين امروز چند تا توريست چيني ازم كلي خريد كردن به همكارم گفتم الان مي‌برن از روي اينا مي‌سازن نصف قيمت ميارن به خودمون مي‌فروشن.»

گليم و فرش و گبه هم ريشه‌هاي جدا از هم
غرفه را شبيه حجره‌هاي سنتي طراحي كرده و يك ميز كوچك گوشه آن گذاشته كه رويش يك گليم بزرگ انداخته‌اند. وقتي صحبت از چالش‌هاي حوزه صنايع دستي مي‌شود، مي‌گويد: «فرش ايراني زماني برند بود، اما به دليل مشكلات سياسي ما صنعتگر‌ها با مشكلات اقتصادي مواجهيم. امكان فروش بين‌المللي را به راحتي نداريم. توليد صنايع دستي مشكلات خاص خودش رو داره، اما بخش عمده مشكلات اين حوزه مربوط به فروش كالاست. گليم‌هاي توليدي ما صادراتي هستن، اما خودمون امكان فروش اينترنتي نداريم، به دليل محدوديت‌هاي پرداخت‌هاي بانكي يا ارسال و موارد ديگه كه محدوديت براي ما ايجاد مي‌كنه.»
تاجر گليم‌هاي شيراز اما مشكل بزرگ‌تري را هم در حوزه كاري خود عنوان مي‌كند: «براي ما بهتر بود تو نمايشگاه فرش غرفه داشته باشيم و در واقع زير مجموعه وزارت صنايع باشيم. اينها رشته‌هاي مرتبط با هم هستن اما جدا شدن، گليم و گبه و فرش از يك خانواده هستن، اما فرش و گبه زيرمجموعه وزارت صنايع هستن و گليم زيرمجموعه صنايع‌دستي و اين براي ما مشكل ايجاد كرده.» اما بخش ديگر از آسيب‌هاي اين حوزه از نظر مردي كه حالا روي گليم‌هاي روي هم چيده شده كنار غرفه نشسته، بر مي‌گردد به تبليغات: «يكي از مواردي كه به حوزه فرش و گليم آسيب زده، كم شدن تبليغات خارج از كشور است.  در طراحي و ديزاين‌هايي كه انجام ميشه خيلي كم فرش و گليم ايراني ديده ميشه. هنر ايراني به عنوان برند شناخته نميشه.» و راهكاري كه براي تبليغ هنر ايراني در حوزه بين‌المللي پيشنهاد مي‌دهد اين است كه: «نمايشگاه‌هاي بين‌المللي در دنيا براي تجار حوزه‌هاي مختلف آفر مي‌ذارن كه بيان در نمايشگاه شركت كنن. ميشه هزينه غرفه‌ها رو بيشتر كرد، اما از تجار خارجي دعوت بشه كه با تسهيلات ويژه در نمايشگاه شركت كنن و از نزديك با تاجران ايراني و توليد‌كننده‌هاي ايراني تعامل داشته باشن.»

صنايع دستي بازرگاني متمركز ندارد
اتحاديه تعاوني‌هاي صنايع دستي استان فارس با برگزاري مسابقه‌هايي بين بازديد‌كننده‌ها، يكي از غرفه‌هايي است كه نامش مدام از راديوي نمايشگاه اعلام مي‌شود؛ غرفه‌اي كه از تلفيق 15 غرفه در كنار هم تشكيل شده و كف و مقابل آن را پلاس‌هايي با نقش شير پوشانده است. يكي از صنعتگران غرفه توضيح مي‌دهد كه: «پلاس بافي از هنرهاي فراموش شده استان فارس است كه ما براي احياي آن برنامه‌ريزي كرده‌ايم.»
سلمان گورنگي، مديرعامل اين اتحاديه معتقد است: «نخستين مشكل صنعتگران، فروش محصولات‌شان است و بعد پارامترهايي كه خود صنعتگر رعايت نمي‌كند. مثل حوزه استاندارد‌سازي صنايع دستي و اينكه آثار را به روز كنند. هر چند بعضي مي‌آيند اين آثار را به روز مي‌كنند اما به قدري قيمت‌گذاري‌شان عجيب است و گران مي‌فروشند كه تنها قشر خاصي قادر به خريد آن هستند. تامين سليقه و در عين حال توجه به امكان فروش در بازار و در نظر گرفتن توان مالي مخاطب از مواردي است كه كمتر به آن توجه مي‌شود. همين حالا هنر و صنايع دستي تايلند را در تهران مي‌توانيد با 15 هزار تومان بخريد. خب اين نشان مي‌دهد كه هنرمند تا جايي كه توانسته تلاش كرده كار ارزان تمام شود. صنايع دستي ما اين شاخص را ندارد.»
گورنگي با اشاره به اينكه بهتر است سعي كنيم فرهنگ استفاده از صنايع دستي در زندگي مردم جا بيفتد درخصوص حمايت‌هاي دولتي از هنرمندان مي‌گويد: «ميراث فرهنگي و معاونت صنايع دستي بايد حكم ناظر و تسهيل‌گر را داشته باشد. عدم وجود بازرگاني متمركز در حوزه صنايع دستي به اين حوزه آسيب‌زده است. قبلا صنايع دستي ما بازار داشت و خريداري مي‌شد اما الان جايگاه قبل را ندارد. در اين زمينه سازمان ميراث فرهنگي به‌عنوان يك تسهيل‌گر در حوزه ايجاد يك بازرگاني معين براي خروج از بلا تكليفي صنعتگران ورود كند، نه با ارايه تسهيلاتي مثل غرفه رايگان در نمايشگاه كه بعضي دوستان مطرح مي‌كنند.»
نمايشگاه بيست و هشتم هم تمام شد و امروز آخرين روز برگزاري آن است. فرصتي كه در آن دوباره صنايع دستي ايران از ابعاد مختلف محك زده شد و نقاط قوت و ضعف آن ديده شد. با روند رو به رشدي كه برگزاري نمايشگاه در سال‌هاي اخير داشته، اين اميد وجود دارد كه نمايشگاه بعدي با رفع نواقص اين نمايشگاه، محلي باشد براي ارايه و معرفي آثار فاخر ايراني آنگونه كه در شأن اين آثار و هنرمندان و صنعتگران اين عرصه است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون