حكم اعدام قاتل آتنا اصلاني در ملأ عام اجرا شد
يك اعدام مقابل چشمان صدها نفر
اعتماد
در ساعت 4 صبح جمعيت مردم پشت به پشت هم ايستادهاند تا نظارهگر صحنه اعدام باشند. كوچك و بزرگ، پير و جوان همه جمع شدهاند تا انداختن طنابدار را به گردن قاتل دختر 7 ساله پارس آبادي ببينند. پليس و نيروي انتظامي از شب در ميدان باكري شهر پارسآباد مشغول آمادهسازي صحنه اعدام بودند. عكسهاي منتشر شده از صحنه اعدام نشان ميدهد مردم با دوربينهاي روشن در حال فيلمبرداري هستند. كوچك و بزرگ زن و مرد در ساعت 5 صبح به ميدان آمدهاند. مردي بالاي يكي از درختهاي نزديك محل اعدام ايستاده تا از آنجا شاهد ماجرا باشد. پسربچهاي حدود 4 ساله نيز ميان شمشادهاي نزديك محل اعدام ايستاده. ميان جمعيت خانواده آتنا؛ پدر و مادر و مادربزرگش همراه با آسنا خواهر 4 ساله آتنا هم حضور دارند. وقتي اسماعيل رنگرز را به جايگاه ميآورند جمعيت مردم به سوي او شروع به فحاشي ميكنند. ماموران اعدام با صورتهاي پوشيده كنار اسماعيل ايستادهاند و ماموران پليس هم پشت سر او قرار گرفتهاند. او در آخرين صحبتهايش رو به دوربينها ايستاده است.
او ميگويد: «من چه حرفي تو اين شرايط ميتونم داشته باشم. بچههام و زنم را به مادرم ميسپرم. مصاحبهكننده ميپرسد: آقاي _ آيا اعدام حقته؟ اسماعيل در حالي كه گريه ميكند جواب ميدهد: اگر من راست ميگويم يعني شما دروغ ميگوييد. من عمدا آتنا را نكشتم من توي مغازهام گرفتار شدم. او توي مغازهام كشته شده. مصاحبهكننده دوباره ميپرسد: آيا واقعا حقي هست كه شخصي مثل شما اعدام شود يا نه؟ اسماعيل جواب ميدهد: نه. اما قانون قصاص داده. من خودم دختر دارم...» حكم اسماعيل رنگرز در بلندگوها خوانده ميشود و بعد طنابدار را به گردنش ميآويزند. جمعيت همچنان در حال ناسزا گفتن است. حكم اجرا ميشود و هوا به روشني ميرود. جمعيت هنوز در صحنه حضور دارند. ماموران جلد مخصوص جسد را به تن اسماعيل ميكشند و جمعيت هنوز حضور دارند...
آتنا روز 29 خردادماه مقابل مغازه پدرش مفقود شد. پدر آتنا در روي وانت بساط دستفروشي لباس داشت و دختر 7سالهاش هر روز براي كمك به پدر به مغازه او ميرفت. پليس بعد از چند روز به اسماعيل رنگرز مظنون شد و او را بازداشت كرد. روز 19 تيرماه اسماعيل از زندان با همسرش تماس گرفت و از بشكهاي خبر داد كه داخل پاركينگ خانه گذاشته بود. او به همسرش گفت كه بشكه را مفقود كند. آن روز همسر و برادر اسماعيل بشكه را در حالي پيدا ميكنند كه جسد آتنا داخل كيسههاي سياه رنگ در آن قرار داشت.
موضوع را به پليس خبر ميدهند. از همان روز دادستان اردبيل و پارسآباد براي پيگيري موضوع اقدام كردند. مدتي بعد تيم پزشكي قانوني اردبيل نيز آزار و اذيت كودك 7 ساله را تاييد كرد. دادستان اردبيل نيز دستور پيگيري سريع پرونده را صادر كرد.
اين در حالي بود كه دادستان شهرستان پارسآباد گفته بود: «ما با يك قاتل حرفهاي روبهرو هستيم كه در گذشته هم چندين پرونده عليه وي تشكيل شده و به دليل آنها حتي بازداشت هم شده است. جسد خانمي كه دوسال پيش دركنار روستاي مجيدآباد پيدا شده بود توسط همين شخص به قتل رسيده بوده كه درجريان بازجويي به آن اعتراف كرد.» در نهايت اسماعيل از زندان آزاد شده بود چون دلايل كافي براي اثبات جرم او وجود نداشت. محسني اژهاي نيز درباره اين پرونده گفته بود: « به غير از اعتراف متهم به قتلي ديگر هنوز اسناد و مداركي از آن جسد در آن محوطهاي كه او گفته، پيدا نشده است.»
مدتي بعد نيز خبرگزاري تسنيم مصاحبهاي را با اسماعيل رنگرز در زندان منتشر كرد كه گفته بود او آتنا را به قتل نرسانده و به طور اتفاقي آتنا در مغازهاش كشته شده است.
خانواده آتنا از همان روزي كه اسماعيل به قتل دخترشان اعتراف كردند به طور جدي پيگير اعدام قاتل آتنا در ملأ عام بودند. ديروز صبح قاتل آتنا اصلاني در ميان چشمان مردم پارسآباد اعدام شد.
رييس كل دادگستري اردبيل گفت: متهم از بابت تجاوز به عنف محكوم به اعدام، از بابت يك فقره قتل عمد محكوم به قصاص نفس، از بابت سرقت محكوم به حبس و شلاق و رد مال شد. دكتر غلامرضا انصاري؛ معاون نظارت و بازرسي ديوان عالي كشور نيز روز19 شهريور از تاييد حكم قاتل آتنا اصلاني در ديوان عالي كشور خبر داده بود. او گفته بود: «پرونده به يكي از شعب ديوان عالي كشور ارجاع و به صورت فوقالعاده و خارج از نوبت مورد رسيدگي قرار گرفت و راي صادره از سوي دادگاه كيفري يك استان اردبيل از سوي ديوان عالي تاييد شد.»