كريمي، مجيدي
و فوتبال ايران
علي عالي
روزنامهنگار
1- رفتارهاي علي كريمي و فرهاد مجيدي در اين روزها از لحاظ حرفهاي قابل نقد است. تلفيقي از زنجيره چالش و ناكامي در فوتبال ايران. اولي برخلاف توصيهها تصميم ميگيرد با مديري كه مشخص نبود چگونه وارد چرخه فوتبال شده، همكار شود و خيلي زود به بدترين شكل از باشگاه اخراج ميشود. دومي هم روزگاري با تندترين واژهها، مديرعامل استقلال، سيدرضا افتخاري را زير سوال ميبرد و حتي از تركيب واژه «بيكفايتي مديران» براي بيان حسش استفاده ميكند اما وقتي راه را براي بازگشت به استقلال فراهم ميبيند، ناگهان از اقدامات مديرعامل استقلال به عنوان يك اصلاحگر ياد كرد و نوشت كه با تصميمات افتخاري براي آينده استقلال اميدوار شده است. شفافترين تصوير ذهني ساده، مبهم و كمالنيافته فوتبال ايران نسبت به شرايط.
2- اين فوتبال بدون ساختار، فوتبال بدون سيستم، فوتبال بدون نقشه راه از بسياري از عناصرش مرداني ساخته كه تصوير روشن، يكپارچگي و منسجمي از فوتبال ندارند و به همين دليل به آن احساس و باور عميق هم ندارند. فوتبالي كه هدف، برنامه منسجم و چند بعدي ندارد و همين ميشود كه شاهد اقدامات، فعاليتهاي سازمانيافته و معقول نيستيم.
3- امثال فرهاد مجيدي، علي كريمي و ديگر عناصر فوتبال ايران غالبا در حال نفي يكديگر و خنثيكردن تلاشهاي همديگر هستند. در جهت توسعه، شكوفايي و شكوه گام برنميدارند چراكه اصلا تصويري از توسعه، شكوفايي و شكوه ندارند. آنها حتي به فرداي خود هم آگاه نيستند. در باور هيچكدام از اين عناصر، هدف و امكانات با شرايط و دستاوردها و ويژگيهايش ترسيم نشده است؛ گنگ، مبهم و تاريك.
4- عصبانيتهاي گاه وبيگاه علي كريمي ستايش ميشود. چرا؟ چون بسياري از ما وقتي ابزاري براي نظارت، ابزاري براي پرسش، ابزاري براي افشا، ابزاري براي تحتفشار قرار دادن مديران كارنابلد نداريم، خشم كريمي را ميستاييم. گويي انتقام «ما» را ميگيرد. انگاري قهرمان داستان زندگيمان شده است. غافل از اينكه همه ما ميدانستيم اين اتفاق به زودي رقم خواهد خورد. بازگشت فرهاد مجيدي به باشگاه محبوبش ستايش ميشود. چرا؟ چون بسياري از ما وقتي راهي براي اعتراض، راهي براي بازخواست، راهي براي نو كردن ساختار نداريم، بازگشت اسطوره ذهنمان را ميستاييم. چشمبسته. گويي «ما» به باشگاه راه يافتهايم. غافل از اينكه نخبهاي ديگر پشت فوتبال سيستمناپذير ايران قرباني خواهد شد.
5- فوتبال را همچون همه جاي جهان، بايد مديران متخصص با موازين علمي و به گونهاي مدبرانه اداره كنند نه با نمايشهاي رسانهاي و روشهاي منسوخ و متروك.