نگذاريم تجزيهطلبي تثبيت شود
جالب اينكه بسيار پيش آمده است حتي زماني كه دو كشور به هر دليل بنا را بر سازش و حل اختلافات مرزي ميگذارند هنگام عمل و در مذاكرات با بن بست روبهرو ميشوند و گاهي مصالحه سياسي بين دو دولت انجام ميشود ولي مردم آن را نميپذيرند و در بعد اجتماعي تعيين يا تغيير خطوط مرزي با شكست كامل روبهرو ميشود! از آن بالاتر تعيين مرزها از چنان حساسيت و اهميتي برخوردار است كه در داخل خود كشورها مرز استانها و مناطق با احتياط و طي مراحل پيچيده سياسي و اجتماعي و اداري مشخص ميشود و بعضا دولت مركزي از پس آن بر نميآيد. همين حالا در كشورمان به خاطر حساسيت بسيار بالا اختلافاتي برسر تقسيمات كشوري وجود دارد كه معمولا سالها زمان ميبرد تا تعيين تكليف شود و گاهي يك اعلام نسنجيده در تقسيمبنديهاي شهري و استاني عوارض و تشنجات شديداجتماعي به همراه داشته است. در چنين محيطي و در زمانه پرآشوب كنوني اگر يك استان در يك كشور به صورت يكجانبه پرچم استقلال برافرازد و ساز جدايي بزند مسلما حتي اگر از نظر سياسي با آن مخالفتي صورت نگيرد كه نزديك به محال است هنگام تعيين مرزها و حقابهها و تاثير و تاثرات اقليمي و عبور و مرورهاي زميني و هوايي و دريايي و تعيين تكليف خطوط انتقال نيرو و گاز صدها گره ناگشودني پيش ميآيد و دولتها به ميزان اقتداري كه دارند درصدد كسب بيشترين امتيازات بر ميآيند و... در خاورميانهاي كه هزاران اختلاف ميان كشورها وجود دارد و مرزهاي كنوني فقط تثبيت نسبي يافتهاند اگر باب جدايي و استقلال باز شود و قوميتها تحريك شوند و دستهاي اختلاف افكن بهكار افتند و جهل و ناداني و افراطگرايي درهم آميزد، جهنمي از درگيريها و تشنجها و تنازعها همهچيز را به كام خود فرو ميبرد و خدا ميداند چه زماني از اين درياي خون فشان نجات خواهيم يافت. مسلما با اندكي احساس مسووليت و موقعشناسي هيچ انسان عاقل و متعهد و آگاهي شرايط خطير كنوني منطقه را مناسب براي طرح موضوعات جدايي نميبيند، چه رسد به اينكه عملا وارد پروسه عملي آن شود و امنيت شكننده و نيم بند خاورميانه را با ماجراجويي و مسالهسازي و قدرتطلبي جدا مورد تهديد قرار دهد.