• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3928 -
  • ۱۳۹۶ شنبه ۲۲ مهر

اي آفتاب حُسن برون آ دَمي ز اَبر ...

جواد طوسي منتقد سينمايي و حقوقدان

بسياري از ما براي انجام امور روزمره و رساندن خود به مقصدهاي مورد نظر، مجبوريم در سطح شهر تردد داشته باشيم. شهرداري و سازمان فرهنگي - هنري وابسته به آن نقش بسيار موثري در تبديل شدن اين سفر بين شهري، به يك عزيمت طبيعي و توام با لحظات و مشاهدات خوب و ارضاشونده و يا عذاب‌آور دارند. اگر فرهنگ و حقوق شهروندي در اين مجموعه درست تعريف شده باشد، با شهري هويتمند و ميزباني آگاه و روشن‌بين روبه‌رو خواهيم بود. اين‌گونه احساس مي‌شود كه از زمان شهردار شدن دكتر محمدعلي نجفي فرهنگ و ادبيات شهري در قالب نوشته‌هاي روي بيلبورد اتوبان‌ها و ديگر تابلوها و پلاكاردهاي نصب شده در ميادين و خيابان‌ها، تغيير يافته و در تنظيم و انتخاب‌شان نگاه سنجيده‌تر و هوشمندانه‌تري اعمال مي‌شود. مثلا جملات مرتبط با فرهنگ عاشورا و نقل شده از امام حسين(ع) عميق‌تر و فرهنگ‌ساز‌تر بوده‌اند. به عنوان نمونه، تلاقي نگاه رانندگان و سرنشينان خودروهاي عبوري و رهگذران با ديدگاه‌ها و خلق و خوي متفاوت‌شان با اين جمله معروف و ماندگار «اگر دين نداري، لااقل آزاده باش»، مي‌تواند نهيب بر افرادي باشد كه بدجور در چرخه روزمرّگي غرق شده‌اند و از اصول و ارزش‌هاي انساني و اخلاقي فاصله گرفته‌اند. شخصا معتقدم انسان‌منشي و آدميت، آزادگي و عدالت ‌بايد اركان اصلي جامعه هويت باخته و سردرگم و به انحراف كشيده كنوني باشند تا در نقطه تعادل و آرامش‌بخش قرار گيريم و از موجوديت فرهنگي، اجتماعي، سياسي‌مان راضي باشيم. اگر عدالت در گستره جامعه و نظام حكومتي به درستي تعريف و اجرا شود، آزادگي و شمايل انساني انبوه‌تر و دست‌يافتني‌تر خواهد بود. اما در موقعيت دگرگون شده فعلي كه مشت نمونه خروار و تصاوير هولناكش را در تيترهاي صفحه حوادث روزنامه‌ها مي‌بينيم و مي‌خوانيم، آدميت و‌ آزادگي‌گويي كيميا شده‌اند. سازمان فرهنگي شهرداري با همين اهداف متعالي مي‌تواند مفاهيم مشابه و مترادف اين‌گونه جملات قصار ارزشمند را از مثنوي و ديوان شمس تبريزي، مولانا، حافظ، سعدي و ديگر شعرا و عرفا همچون ابوسعيد ابي‌الخير و بايزيد بسطامي و شيخ حسن خرقاني و عطار نيشابوري وام بگيرد و به نهج‌البلاغه اقتدا كند و اين نمونه‌هاي گلچين شده را در معرض ديد شهروندان قرار دهد، تا شايد تلنگري به آنها بخورد. حتي مي‌توان به شيوه همين صفحه آخر روزنامه اعتماد، جملات تاثيرگذار و پرمفهوم و به درد بخور بعضي از فيلم‌هاي سينمايي ايراني و خارجي و يا رمان‌ها و نمايشنامه‌هاي معروف را انتخاب كرد و در نقاط مناسب و پرتردد شهر نصب كرد. البته در شكل ايده‌آل و جريان‌سازش، اين مي‌تواند يك قدم اوليه باشد و در امتدادش ‌بايد آحاد جامعه را از استرس روحي و رواني و عصبيت و دلمردگي و سردرگمي دور نگه داشت. طبيعتا وقتي من به جاي خيابان و اتوبان در يك پاركينگ عمومي پرعذاب با اين جملات و اشعار روي بيلبورد و پلاكارد روبه‌رو مي‌شوم و بوي سرب و دود و لنت ماشين مشامم را آزار دهد و صداي بوق و انواع موتوسيكلت‌ها گوشم را كر كند و تصاوير زشت و دفرمه‌اي را در مسير عبورم ببينم، ديگر نمي‌توانم از پرمفهوم‌ترين عبارات نيز تاثير بگيرم، چون به قدر كافي حال و احوالم در كوران اين مشاهدات و برخوردها به هم ريخته است. در واقع، در همين نمونه و مورد مصداقي‌اش، فرهنگسازي و پيشنهاد مهرورزي و آزادگي و انسان‌دوستي و اخلاقگرايي نياز به ترافيك سبك و ذهن متمركز بيننده دارد؛ به همين راحتي... در غير اين صورت، بهتر است به جاي «بنماي رخ كه باغ و گلستانم آرزوست/ بگشاي لب كه قند فراوانم آرزوست»، از اين بيت مولانا استفاده كنيم: «زين همرهان سست عناصر دلم گرفت/ شير خدا و رستم دستانم آرزوست». دكتر نجفي با اصليت تهراني‌اش، مي‌تواند يكي از همان مردان نيك روزگار خود باشد كه اين شهر عجيب و غريب را از اين كلاف سردرگم و بي‌قوارگي و ازدحام و اغتشاش ديوانه‌كننده بيرون آورد و نظم و نسق و هويتي ديگر به آن بدهد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون