نگاه صفر و يكي به فرهنگ اشتباه است
عباس منصورنژاد
كارشناس شوراي عالي فضاي مجازي
لطفالله سياهكلي مرادي، معاون رييس صداوسيما در اظهاراتي اعلام كرد: «طبق يك پايش عمومي در كشور انگلستان شبكه اينستاگرام به عنوان كثيفترين شبكه و يوتيوب بهترين شبكه معرفي شد حالآنكه در ايران شبكه يوتيوب فيلتر و اينستاگرام باز است.» اين اظهارات در فضاي مجازي واكنشهاي بسياري به دنبال داشت. اينكه در اظهارنظري بگوييم يك شبكه اجتماعي خوب است يا شبكه ديگري كثيف است، مبناي علمي و كارشناسي ندارد. براي ارزيابي شبكههاي اجتماعي ابتدا بايد شاخصهايي تدوين كنيم و بعد در مورد نقاط قوت يا ضعف هر كدام از اين شبكهها اظهارنظر كنيم. اگر اين شاخصها تدوين نشوند، اظهارنظرها در اين مورد كارشناسي و قابل استناد نخواهند بود چرا كه بدون اين شاخصها هر كسي از ظن خود يار ميشود و از ديدگاه خود و با معيارهاي مطلوب خود اين شبكهها را بررسي ميكند و به مسائل و فاكتورهاي مد نظر خود نمره ميدهد. نبود شاخص براي ارزيابي اين شبكهها چند آفت دارد، اول اينكه در مقام توصيف نميدانيم كه با چه مقولهاي مواجهيم و در نتيجه توصيف درستي ارايه نميكنيم و از آنجا كه شاخصي براي اين توصيف وجود ندارد، مقايسه هم مقايسه درستي نخواهد بود و پايه علمي ندارد. زماني يك مقوله پايه علمي دارد كه بتوانيم با تكيه بر فاكتورهاي تعريف شده مقايسه تطبيقي انجام دهيم و لازمه مقايسه تطبيقي تعريف شاخصهاي مربوطه است.
ما نميتوانيم به صورت كلي اعلام كنيم كه يك شبكه اجتماعي فاسد است يا مفيد است. نگاه صفر و يكي به مقوله فرهنگ اشتباه است. گرچه شبكهاي مثل اينستاگرام آفتهايي هم دارد، اما منافع بسيار زيادي هم در حوزه فرهنگي، اقتصادي و آموزشي به همراه دارد. ما شاهد هستيم كه تا چه ميزان كسب و كارهاي نوپا به سمت اينستاگرام رفتهاند و با استفاده از ظرفيتهاي اين شبكه خدمات و محصولات خود را ارايه ميكنند. اين موارد در گذشته وجود نداشت به دليل هزينههاي هنگفتي كه براي ارايه خدمات در جامعه وجود دارد، يك كسب و كار نوپا قادر به پرداخت آنها نيست، اما بستر اينستاگرام ميتواند اين ظرفيت را در اختيار اين افراد قرار دهد. شاهد هستيم كه لايوايسنتاگرام تا چه ميزان به شفافسازي در مسائل اجتماعي و سياسي كمك ميكند. اگر ما در اين فضا كار فرهنگي مثبت كم انجام ميدهيم، كوتاهي از ما است، مشكل از بستر نرمافزاري نيست.
نكته بعدي اينكه قياس شبكههاي اجتماعي با يكديگر بايد بر اساس يك شاخص و اشتراكات موجود در اين شبكهها صورت بگيرد. قياس اينستاگرام و يوتيوب قياس معالفارق است. درست است كه هر دو شبكه اجتماعي هستند اما فضا و خدمات و بستر هر كدام با ديگري متفاوت است. شايد بتوانيم فيسبوك و اينستاگرام را با يكديگر مقايسه كنيم، اما اينستاگرام با يوتيوب قابل قياس با هم نيستند. بهتر است در مقولات فرهنگي و شبكههاي اجتماعي ابعاد مثبت را هم بررسي كنيم و نگاهمان به اين مقولات نگاه صفر و يكي و سلبي نباشد. بايد در اين زمينه كار فرهنگي صورت بگيرد.