گروه ورزش
شكست باشگاههاي فوتبال ايران در آسيا با حذف پرسپوليس تكميل شد تا حسرت قهرماني تيمهاي ايراني ۲۵ ساله شود. اين شكستها زنگ خطر بزرگي است كه براي فوتبال ايران به صدا درآمده است؛ ناكامي و ادامه آن. در حالي كه فوتبال ايران از نظر امكانات و ساختار از كشورهاي حاشيه خليج هميشه فارس بسيار عقب است و در همه اين سالها دلخوش به كيفيت فني بازيكنانمان بوديم، حالا تيمهاي عربي بازيكناني در اختيار دارند كه يك تنه تكليف نتيجه بازي را مشخص ميكنند. چند روز پيش بود كه جلال چراغپور يك سوال مطرح كرد كه حالا چطور ميخواهيم تحول ايجاد كنيم؟ پاسخ ساده بود. مربي ثابت، دانش ثابت، آموزش ثابت! اما امروز كميته آموزش فدراسيون فوتبال كه مربي توليد ميكند، چند وقت است تلاش ميكند سرفصل دروس را تغيير دهد؟ اكنون 23 سال است 50 صفحه جزوه را تدريس ميكنيم. اشكالات ساختاري فوتبال ايران موجب شده باشگاهها ميلي براي بهتر شدن نداشته باشند. حتي مديران باشگاهها هم ايدهاي براي هدايت بهتر تيمها ندارند و همين ميشود كه ناكامي در فوتبال، عادي ميشود. علت اصلي تكرار ناكاميهاي باشگاهاي ايران مقابل تيمهاي آسيايي را بايد در ساختار معيوب حاكم بر فوتبال كشور جستوجو كرد، ساختاري كه باعث شده تا تيمها شرايطي كاريكاتوري از يك باشگاه حرفهاي و ساختارمند فوتبال جهان داشته باشند. بديهي است كه باشگاههاي ايراني به دليل قوانين داخلي از برخي امتيازاتي كه يك باشگاه حرفهاي ميتواند در جهت درآمدزايي استفاده كند، محرومند، با اين حال مشكل اصلي در فوتبال باشگاهي كه زمينهساز عقبماندگي كشورمان در سطح آسيا شده به مديريت و سيستم غيرحرفهاي باشگاهها برميگردد، سيستمي كه با وجود پسوند حرفهاي كه يدك ميكشد، كوچكترين الزامات يك باشگاه حرفهاي را ندارد و با يك سيستم آماتوري و دولتي اداره ميشود. در چنين شرايطي است كه اتفاقات عجيب و غريب و حاشيههاي مختلف در سطح تيمها نميتواند تعجببرانگيز باشد. براي بررسي حذف پرسپوليس از ليگ قهرمانان آسيا و همينطور وضعيت نمايندگان ايران در اين دوره با امير حاجرضايي همكلام شديم تا از زبان پيشكسوت فوتبال ايران شرايط فني اين بازيها را بيشتر بررسي كنيم.
حذف پرسپوليس در آسيا پيامي مهم براي فوتبال ايران داشت. ناكامي ايرانيها در آسيا به دو دهه رسيد. اين اتفاقات نشان ميدهد برنامهريزي در فوتبال ايران جايگاه مهمي ندارد و باشگاههاي ايراني نتوانستند همپاي باشگاههاي عربستاني، ژاپني، كرهاي و بسياري از كشورهاي ديگر، به نقطه مناسبي برسند. به نظر شما فاصله فوتبال باشگاهي ايران و آسيا چقدر است؟
در باشگاههاي آسيايي تيمها هزينههاي زيادي را صرف تامين امكانات و همين طور جذب بازيكن ميكنند اما در فوتبال ايران بودجه لازم براي چنين هزينههايي وجود ندارد. باشگاههاي عربي هزينههاي زيادي را براي جذب بازيكنان انجام ميدهند و از نظر امكانات زيرساخت هم كه با ما قابل مقايسه نيستند. بايد بپذيريم پرسپوليس با ظرفيت انساني فوتبال ايران به نيمه نهايي رسيد و به اعتقاد من اين تيم ميتوانست حتي به فينال برسد و قهرمان شود اما عوامل بيروني باعث شد اول از ميزباني محروم باشد و در ادامه هم با مشكلات مديريتي مواجه شود. يعني ضرباتي كه از بيرون دريافت كرد بيشتر از ضرباتي بود كه از حريفان دريافت كرد.
پس اعتقاد داريد مشكلات بيروني زمين به پرسپوليس ضربه زد درحالي كه ميتوانست قهرمان آسيا شود؟
نيروي انساني ما بسيار قدرتمند است اما همين نيروي انساني كه حتي به تاييد AFC هم رسيده است، نتوانست از تمام داشتههاي خود به خوبي استفاده كند. يعني اگر مشكلات وجود نداشت ما در يك نبرد نابرابر هم ميتوانستيم نتايجي بهتر از اين بگيريم.
چه كارهايي نياز هست انجام بدهيم تا روزي شاهد قهرماني يك نماينده از ايران در آسيا باشيم؟
بايد سعي كنيم مشكلات موجود كه همه از آن آگاه هستند را از سر راهبرداريم. به طور مثال تيم نفت كه سال آينده نماينده ايران در آسياست، هنوز مالك خود را نميشناسد و روزي ميگويند مالكش بازداشت شد و روز ديگر صحبت از تغيير كادر فني در اين تيم ميشود. اين هرج و مرجي كه حاكم است، نميتواند آينده روشني پيش روي ما بگذارد. اينكه بخواهيم فقط بر سر مسائل فني صحبت كنيم سطحي است.
هرساله نمايندهاي از ايران از گروهش صعود ميكند اما در ادامه نميتواند به مراحل بالاتر برود اما امسال پرسپوليس توانست با توجه به داشتههاي خود نماينده شايستهاي براي فوتبال ايران باشد.
بهنظر ميرسد حواشياي كه پيش از بازي رفت پرسپوليس برابر الهلال اتفاق افتاد گريبان آنها را گرفت. اين حاشيهها چه تاثيري در بازي گذاشت؟
از نگاه من تاثير زيادي داشت. مديران باشگاه قرارداد يك بازيكن را دستكاري كردند و فيفا هم اين موضوع را فهميد در ادامه راي به محروميت نماينده ايران داد. آن هم تنها چند روز پيش از ديدار حساس برابر الهلال عربستان اين خبر رسانهاي شد. شما ببينيد يك مربي مثل برانكو چند روز قبل از بازي حساس تيمش متوجه ميشود از بهترين بازيكن تيمش نميتواند استفاده كند. اين به چه معناست؟ در ادامه هم او به خاطر محروميت كاميابينيا و انصاري را در اختيار نداشت و سيدجلال حسيني هم كه مصدوم بود. پس برانكو چطور بايد دفاع تيمش را شكل ميداد؟ نبايد انتظار داشته باشيم با اين مشكلات تيم پرسپوليس درون زمين الهلال عربستان را شكست دهد. من مطمئن بودم پرسپوليس اگر به فينال ميرسيد قطعا قهرمان ميشد.
اما قبول كنيم از لحاظ امكانات سختافزاري و حتي نرمافزاري، فوتبال ايران فاصله بسياري با باشگاههاي حوزه خليجفارس دارد.
دقيقا همين طور است. فوتبال يك جنگ است. وقتي تيمي خودش را براي يك مسابقه آماده ميكند، هر چيز كوچكي روي روحيه بازيكنان و تيم تاثير ميگذارد. اما معتقدم عوامل بيروني كه به آنها اشاره كردم تاثير زيادي داشت تا پرسپوليس نتواند به فينال برسد و قهرمان شود.
با توجه به اينكه چند سالي است هيچ يك از نمايندگان ايران در باشگاههاي آسيا نتوانستند نتايج مطلوبي بگيرند يا حتي به قهرماني برسند چه راهكاري براي حل اين مشكل پيشنهاد ميكنيد و فدراسيون فوتبال چه كاري بايد انجام دهد تا فوتبال ايران همچون تيم ملياش در ليگ قهرمانان آسيا نتايج درخشاني بگيرد؟
فوتبال ايران درگير مشكلات ساختاري زيادي است. شايد برخي از مواقع ما ادعا كنيم كه تيمهايمان در زمين فوتبال نتيجه گرفتهاند. واقعا هم همين طور است بنا به اتفاقاتي گاهي تيمهاي باشگاهي ما نتايجي ميگيرند اما واقعيت اين است كه اين نتايج با ساختار فوتبال ما فاصله دارد.
ما اگر ميخواهيم به راستي برنامهريزي درستي داشته باشيم و در رده باشگاهي همچون فوتبال ملي حرفهاي زيادي براي گفتن داشته باشيم بايد به دنبال اين باشيم نواقص فوتبالمان را در بخش زيرساختي و همين طور امكاناتي برطرف كنيم. نبايد فراموش كرد باشگاههاي فوتبال آسيايي سرمايهگذاريهاي عظيمي در اين بخش انجام ميدهند كه باعث پيشرفت آنها ميشود.
يكي از اتفاقات خوب حضور مربي خارجي روي نيمكت باشگاه استقلال است. فكر ميكنيد شفر بتواند اين تيم را از بحران خارج كند؟
شفر مربي كارنامهداري در فوتبال آلمان است و قاعدتا ميتواند تاثيرات مثبتي در اين باشگاه داشته باشد. نكته حائز اهميت و مهم اين است كه به او فرصت داده شود تا تيم را بشناسد و بتواند نكات فني و دانش فني خود را اجرايي كند.