طرحي بزرگ ولي با كدام پشتوانه علمي؟
اجراي اينگونه طرحها موجب گران شدن هزينه مسكن ميشود و افراد كمبضاعت قدري پول ميگيرند و به مستاجري ميافتند و ساختمانهاي جديد بيش از آنكه مناسب حال آنان باشد براي طبقات متوسط مفيد است، اين كار را «اعيانسازي» ميگويند كه در نتيجه آن فقرا به حاشيه رانده ميشوند و حاشيه شهر را گسترش ميدهند.
از سوي ديگر زندگي در آپارتمان و برج، يك انتخاب است و نه يك اجبار. هماكنون كه افراد به علت انتخاب خودشان در اين برجها زندگي ميكنند، بسياري از آنان قادر به هماهنگ ساختن خود با مقررات برجها نيستند و اگر قرار باشد كه طبقات فقير را با اجبار در اين برجها ساكن كرد، به طور قطع و يقين دچار مشكلات جدي ميشوند. از پرداخت هزينه ماهانه ساختمان گرفته تا چگونگي نحوه و رفتار در برج، ميتواند منشا اختلاف شود.
اين سياست يك سابقه شكست خورده هم در محله سيروس تهران دارد. اين محله را بيش از يك دهه پيش با همين تفكر، ويران كردند. دستاورد اين ايده در يك محله كوچك بعد از يك دهه چيست كه امروز به فكر گسترش آن در كل شهرها افتادهايم؟ جابهجايي بخشي از ساكنان قديمي به بيرون از محله، تبديل به مركز معتادان و ساير آسيبهاي اجتماعي و ساخت مجتمعهاي مسكوني نامتناسب با بافت محله و نيمهكار ماندن آن و... اين روش سالهاست در نقاط كشور اجرا شده و نتيجهاي نداده است. بافت هاي فرسوده با وجود اين سياستها رشد كردهاند. همان عواملي كه به شكست موارد قبلي منجر شد به شكست اين طرح هم منجر ميشود. چرا برخي فكر ميكنند كه چنين ايدههاي بكري در ابتدا به ذهن خودشان ميرسد و چرا از تجربه گذشته درس نميآموزند؟ احتمالا دو دليل دارد؛ يكي اينكه هزينه اقتصادي اين طرح از جيب ملت پرداخت ميشود و دوم آنكه پيامدهاي اجتماعي و شهري آن را ساكنان اين مناطق و كل شهر ميپردازند. از قديم هم گفتهاند خرج كه از كيسه مهمان بود حاتم طايي شدن آسان بود.
اميدواريم كه اين ابلاغيه پس گرفته شود، هرچند اگر هم پس گرفته نشود، اتفاقي نخواهد افتاد زيرا هنگامي كه رييس سازمان برنامه كشور ميگويد كه «شايد اين كار خيلي به پول دولتي نياز نداشته باشد» ميتوان نتيجه گرفت كه هيچ چيز قطعي نيست و كل ماجرا يك تبليغات اداري است!