موانع ديالوگ
سيد علي ميرفتاح
بحث سپنتا نيكنام – خوشمان بيايد يا نه – داغ شده است و بسياري از فعالان سياسي – طوعا و كرها – به ميدان آمدهاند، موضع گرفتهاند، ايام گذشته را به ياد آوردهاند، مباحث معرفتي و فقهي و مدرسهاي را پيش كشيدهاند و... يك طرف به امام استناد ميكند، طرف ديگر به كانتكس فرمايش امام ارجاع ميدهد و خلاصه اينكه بحث جدي است و از موضع تكليف شرعي به آن نگاه كنيم يا از موضع حقوق شهروندي، نميتوانيم ساكت بنشينيم و چيزي نگوييم.
بحث هر چقدر هم كه جدي و طلبگي و آميخته به تخطئه باشد، پر از خير و بركت است و جامعه را از خمودگي و بيحالي و كرختي درميآورد. از بحث نبايد واهمه داشت يا بنا به ملاحظاتي جلويش را گرفت. اتفاقا روحانيون تراز اول مملكت به جهت سوابق طلبگي از مباحثه پروا ندارند و خيلي صريح و پرحوصله به سوالات جواب ميدهند.
البته مسووليتهاي اجرايي و منصبهاي تصميمگيري، گاهي مجال مباحثه را تنگ ميكند و گفتوگوها را به عصبانيت و اتهام و پرخاش ميكشاند، اما يكي از وظايف مهم رسانهها همين است كه جلوي عصبانيت و اتهام را بگيرند و بحثها را به مسير درست و منطقي بكشانند.
از موانع جدي ما براي شروع و تداوم بحث «افتراق زبان» است. اين طرفيها با ادبياتي سخن ميگويند كه مطلقا براي آن طرفيها قابل درك نيست، آن طرفيها هم با ادبياتي جواب ميدهند كه اينطرفيها ملتفتش نميشوند. يكي از مشكلات جدي در مسير قانونگذاري همين است كه «ما» ادبيات بحث با طرف مقابل را نميدانيم و خيلي سريع به اختلاف ميرسيم.
نهتنها نميتوانيم مذاكره كنيم بلكه مذاكراتمان به تنش و طعنه ميكشد و كار به اختلاف و شوراي حل اختلاف ميرسد. اين «ما»يي كه در گيومه گذاشتم نهتنها نمايندگان مجلس را دربر ميگيرد بلكه روزنامهنگاران، فعالان سياسي، اجتماعي و خيل عظيمي از روشنفكران را هم شامل ميشود. وقتي به لحاظ نظري از قدرت گفتوگو حرف ميزنيم و وقتي توانايي مذاكره را ميستاييم و از تعامل «برد-برد» سخن ميگوييم بايد در عمل هم- يعني در پشت ميز گفتوگو هم- بتوانيم اين قدرت را نشان دهيم.
بدگويي هنر نيست، مسخره كردن هم دردي را دوا نميكند. ما «مسائلي» داريم كه مهم و حياتياند و بايد بتوانيم حل و فصلشان كنيم. نميشود مسائلي كهنه و قديمي را استخوان لاي زخم نگه داريم و هرازچندگاه كه به اختلاف جديد ميخوريم، دوباره همه آن مسائل كهنه را رو بياوريم. اين مسائل كهنه در حكم آينههاي دقي هستند كه ناتواني ما را براي «ديالوگ» نشان ميدهند.
هر كدام از اين مسايل در زمان خودش نهتنها حل و فصل نشد بلكه تبديل به نقار و افتراق شد و به صورت لطيفه و شوخي و طعنه و اخبار يواشكي سر از گوشيهاي مردم درآورد.
اتفاقا فرصتي كه سر مساله سپنتا درآمده فرصت مغتنمي است كه ما با شوراي نگهبان وارد ديالوگ شويم و بحث را منطقي و شرعي و قانوني، متناسب با موقعيت داخلي و خارجي جمهوري اسلامي به نتيجه برسانيم. حضور نمايندگاني از شوراي نگهبان در عرصه رسانه، خود گواه روشني است كه علما خواهان ايضاح مسالهاند و صريح و روشن دغدغههايشان را مطرح ميكنند.
اگر از اين طرف هم بتوان دغدغههاي شرعي و قانوني را پاسخي نيكو داد، حل مساله نبايد چندان پيچيده و پرهزينه باشد.