كار و مساله جهانگيري
سيد علي ميرفتاح
چند روز پيش، ملاحظه كرده باشيد، كرگدننامه را اختصاص دادم به اسحاق جهانگيري. شايعاتي كه از اين طرف و آن طرف شنيده بودم، باعث شد كه به «مساله اسحاق» فكر كنم و آن را از موضع روزنامهنگار تذكر دهم. امروز هم ديدم كه يكي از روزنامههاي منتقد دولت - اگرچه به نقل قول - استعفاي جهانگيري را طرح كرده است. اسحاق جهانگيري چيزي بيش از معاون اول است و حضورش در دولت تدبير و اميد، معنايي بيش از حضور نماينده جريان اصلاحطلبي دارد. بهخصوص بعد از انتخابات، اسحاق جهانگيري نمادي است از همراهي، رفاقت، پايمردي، فروتني و ميهندوستي. در واقع او نشان داد كه براي حفظ نظام و براي حراست از ارزشهاي انقلاب اسلامي و زنده نگه داشتن مردمسالاري و ارجحيت منافع ملي بر هر چيز ديگر، از پرداخت هزينههاي گزاف دريغ ندارد و آماده است تا از آبروي شخصي و حيثيت كاري خود مايه بگذارد. مردماني كه به گفتمان تدبير و اميد، اميد بستهاند كمترين توقعشان از مديران ارشد نظام اين است كه با خود و با آنها به صدق و صفا رفتار كنند و چيزي جز منافع ملي و آباداني و سربلندي كشور را در مناسبات كاري و شخصي خود دخالت ندهند. اختلاف سليقه نهتنها عيبي ندارد بلكه لازمه پيشرفت كار است. هيچ كجا هم نگفتهاند كه معني همدلي و وحدت در انطباق تام و تمام و همهجانبه منحصر است. وحدت به يك اعتبار يعني فدا كردن تمناهاي نفساني و از بين بردن منممنمهاي خودخواهانه در برابر اهداف و ارزشهاي پذيرفته شده. مهم اين است كه به گوش مردم صداي واحد برسد و كار و خدمت و تلاش گسترده در مقابل چشمشان ظاهر شود. ما خيلي كار داريم. مملكت از حيث حرف و شايعه و تبليغات اشباع شده است و بيش از اين ظرفيت تداوم اين روند را ندارد. با هيچ منطق و روشي هم پسنديده نيست كه از مردم بخواهيم همچنان از دعوا و افتراق بشنوند. بلكه هنگامه كار است. بايد در عرصه اقتصاد، در عرصه فرهنگ، در عرصه سياست و اجتماع شاهد «كار» و تلاش بيوقفه باشيم و خبرهاي واقعي و انضمامي بشنويم. باور كنيد اگر مردم از بالادستيهاي خود كار و زحمت ببينند، خودجوش آستين بالا خواهند زد و بازار كار را از اين ركود و كسادي درميآورند. كافي است به جاي حرف و شايعه، شور و نشاط و كار ببينند. انصاف اين است كه جهانگيري مرد كار و عمل است و هيچگاه خود را درگير مناسبات قدرت نكرده و تن به شايعه و بحران نداده. تاكيد ميكنم كه هرچه زودتر بايد از دوره رقابت سياسي و كش و واكشهاي قدرتطلبانه بگذريم و فصل جديد كار را سر بيندازيم. چيزي كه هم در عرصه بينالمللي ما را جلو ميبرد، هم در عرصه داخلي توانمندمان ميكند احياي فضاي كار است، به هر معنايي كه مراد كنيد. از من بپرسيد ميگويم كه وظيفه امروز ما پرهيز از حرف و شايعه و سوءتفاهم است در همه مراتب، از بالا تا پايين.