راز اسيدپاشي در دستان عروس
در جريان تحقيقات كارآگاهان جنايي، عروس خيانتكار يك زن و مردي غريبه به اتهام اسيدپاشي به بانوي ثروتمند در غرب تهران بازداشت شدند.
به گزارش ركنا، رسيدگي به اين پرونده از اواخر مرداد امسال بهدنبال اسيدپاشي در يكي از خيابانهاي دهكده المپيك، در دستور كار تيم پليس قرار گرفت. ماموران وقتي به محل حادثه رسيدند، متوجه شدند كه زن 73 سالهاي به نام «فرنگيس» هدف قرار گرفته و به بيمارستان منتقل شده است. دختر و پسر قرباني ماجرا پس از مراجعه به شعبه ششم دادسراي امور جنايي تهران گفتند: «مادرمان از مطب دكتر به خانه بازگشته بود كه نزديكي خانه، مردي كه پشت سطل زباله مخفي شده بود، بيرون آمده و بعد از اسيدپاشي به مادرم، سوار بر موتوسيكلتي فرار كرده است. با اين حال ما به مستاجر مادرم مشكوك هستيم. او با مادرم سر پارك خودرو مشكل داشت و ميخواست ماشينهايش را در پاركينگ ما پارك كند اما مادرم مخالف بود.»
پس از شكايت زن و مرد ميانسال، تحقيقات ويژه به دستور بازپرس محسن مديرروستا ادامه يافت تا اينكه در ادامه بررسيها مشخص شد كه مستاجر فرنگيس در اين ماجرا نقشي نداشته و اسيدپاشي توسط افراد ديگري صورت گرفته است. با توجه به اثبات بيگناهي مستاجر جوان، تحقيقات در زمينههاي ديگري ادامه پيدا كرد و ماموران از اختلافهاي فرنگيس با عروسش باخبر شدند. از طرفي شماره تلفني كه فرنگيس با آن تهديد شده بود، مورد بررسي قرار گرفت و ردپاي عروس خانواده در اين ماجرا به دست آمد. بدينترتيب ماهرخ (عروس خانواده) بازداشت شد. زن ميانسال در بازجوييهاي مقدماتي منكر هرگونه اسيدپاشي و اطلاع از ماجرا شد و خود را بيگناه دانست اما بررسيهاي كارآگاهان نشان داد كه ماهرخ از مدتي قبل با مرد ميوهفروش محلهشان ارتباط پنهاني دارد. به اين ترتيب حجت (ميوهفروش) هم بازداشت شد. در بازرسي از مغازه حجت پنج گوشي تلفن همراه پيدا شد كه يكي از گوشيهاي تلفن همراه، هماني بود كه از طريق آن پيامها و تماسهاي تهديدآميز با فرنگيس گرفته ميشد.
روز دوشنبه مرد ميوهفروش و ماهرخ براي ادامه تحقيقات به دادسرا منتقل شدند. در اين جلسه ماهرخ سكوت اختيار كرد و حرفي نزد، اما مرد ميوهفروش در رابطه با آشنايياش با زن ميانسال گفت: «پنج سال است كه ميوهفروشي دارم و از دو سال قبل هم ماهرخ مشتريام شد. البته نميدانستم همسر دارد. چند باري هم كه به مغازه آمد از مشكلات مالياش برايم گفت. براي كمك به ماهرخ سفارش سبزي ميگرفتم و به او ميدادم تا پاك يا سرخ كند و منبع درآمدي برايش به وجود آمد. يك بار هم با وانتم، ماهرخ و پسرش را به خانه مادرشوهرش بردم. بعد از آن هم دو بار ماهرخ به من گفت كه دو نفر جداگانه براي او ايجاد مزاحمت كردهاند كه من هم با موتور به سراغ دو جوان موتوري رفتم و با آنها درگيري فيزيكي پيدا كردم.»
او در رابطه با گوشي تلفن همراهي كه داخل مغازهاش پيدا شده بود هم گفت: «داخل مغازهام سه گوشي تلفن همراه پيدا شده كه سه تاي آنها خراب است. يكي از گوشيها كه با آن پيام و تماس تهديدآميز به فرنگيس زده شده متعلق به ماهرخ است. ماهرخ به من بدهي داشت و آن را جاي بدهياش به من داده بود و من اصلا از آن استفاده نميكردم.» بعد از اين اظهارات و در حالي كه ماهرخ در تمام مراحل تحقيق سكوت كرده بود، بازپرس جنايي دستور ادامه تحقيقات را براي روشن شدن ماجراي اسيدپاشي مرموز و رازگشايي از ماجرا صادر كرد.