براي فرهنگ ديوار نكشيم
حسن موسويچلك
تصور جريان زندگي بدون فرهنگ، اساسا تصوري محال و غيرممكن است چرا كه فرهنگ تمام زندگي افراد يك جامعه را شامل ميشود؛ يعني مجموعهاي كه عقايد، آداب، رسوم، صنايع، فناوري و حتي نحوه استفاده از ميراث مادي و معنوي كه يك جامعه در خود دارد. اما وقتي صحبت از فرهنگ عمومي ميشود، در حقيقت درباره بخشي از فرهنگ صحبت ميكنيم كه قرار است اجماع بيشتري نسبت به آن وجود داشته باشد. به همين دليل ميبينيم كه در كشورمان نهادي به اسم شوراي فرهنگ عمومي راهاندازي ميشود. هدف از راهاندازي شوراي فرهنگ عمومي اين است كه اگر چنانچه بناست اتفاقي در جامعه بيفتد، آن اتفاق در شورا مورد بررسي قرار بگيرد. در حالي كه ميبينيم بسياري از اتفاقاتي كه در غالب فرهنگ عمومي بين مردم رواج يافته و عده بسياري آن را تاييد يا رد ميكنند، هرگز از مصوبات شوراي فرهنگ عمومي ملي نيست. مساله اصلي امروز جامعه ما در تقابل با فرهنگ عمومي اين است كه با آمدن تكنولوژيها و فناوريهاي مختلف، شيوه دسترسي مردم به اطلاعات تغيير كرده است. امروز مردم دامنه وسيعي از اطلاعات را در دست دارند كه با سرعت به آنها ميرسد و دست به دست ميشود. در چنين دنيايي كه مردم جامعه خودشان در متن اطلاعات و در تقابل با دنيا هستند، نميتوانيم ديواري بگذاريم و بگوييم الزاما همان چيزي كه در شوراي فرهنگ عمومي تصويب ميشود، همان بايد فرهنگ عمومي مردم جامعه شود و همه از آن پيروي كنند. در حقيقت ما امروز شاهد رفتارهايي در جامعه هستيم كه در مصوبه شوراي فرهنگ عمومي نيست اما در ظاهر، كلام و رفتار مردم موج ميزند. به اين ترتيب صراحتا ميتوان گفت شوراي فرهنگ عمومي ملي و استاني لزوما تعيينكننده تمام مولفههاي رفتاري مردم كه در حوزه فرهنگ ميگنجد نيست و اتفاقي كه افتاده اين است كه سران كشور براي اينكه بتوانند به برخي عناصر مولفههاي فرهنگي مانند نامگذاريها، مناسبتهاي خاص، جشنها و آيينها مشروعيت بدهند، شورايي تشكيل دادهاند كه آنها را تاييد يا رد كنند و اين در حالي است كه رفتار مردم الزاما وابسته به تاييد يا رد فرهنگ عمومي مورد بحث در شوراها نيست و آنها قواعد خاص خودشان را دارند.