تيري بر قلب رسانه
#لايحه_نظام_رسانه
مديران اسمش را گذاشتند «لايحه سازمان نظام رسانه» و اهالي رسانه هم صدايش ميزنند: «خداحافظ آزادي مطبوعات». مديران ميگويند ميخواهند با تصويب لايحهاي كه هماكنون در هيات دولت در دست بررسي است، تمام دستاندركاران رسانه را زير كنترل حكومت در بياورند و به اين ترتيب جلوي كار كردن كساني كه پروانه خبرنگاري يا مجوز مديريت رسانه را ندارند، بگيرند. نيتشان خير است؟ بستگي دارد جواب اين سوال را چه كسي بخواهد بدهد.
حقيقت اين است كه اگر پاي حرفهاي اهالي مطبوعات و روزنامهنگاران بنشينيم، همهچيز رنگ و بوي ديگري دارد. اهالي رسانه تاريخ را به شهادت ميگيرند، سال 1301 و لايحه اصلاح قانون مطبوعاتي كه به مجلس رفت و فرخي يزدي دربارهاش گفت: «فاتحه آزادي مطبوعات را با صداي بلند بخوانيد كه بوي الرحمانش فضا را پُر كرده است.»
از آن سال تا امروز و براي اهالي رسانه در ايران، تنها چيزي كه تغيير كرده شيوه اعتراض به اين لايحه است نه هيچ چيز ديگري؛ شيوهاي كه امروز مدرنتر شده و راحتتر هم به گوش مخاطب ميرسد؛ اعتراض در فضاي مجازي.
جمعهشب روزنامهنگاران و ديگر اهالي نگران با هشتگ «لايحه_نظام_رسانه» در توييتر درباره اين موضوع حرف زدند. كاربري توييت كرده: « به قبرهاي #ملكالتكلمين و #صوراسرافيل، دو روزنامهنگار مشروطه هم رحم نميكنند چه برسد به روزنامهنگاران زنده»، كاربري ديگري نوشته: «#لايحه_نظام_رسانه توهين آشكار به #روزنامهنگار و تبديل جايگاه او به روابط عمومي شدن دولتهاست. لايحه بايد از دستور خارج شود نه برخي مواد بررسي شود.»
در نهايت كاربر ديگري هم تصويب لايحه نظام رسانه را اينطور توصيف كرد: «بزرگترين مشكل لايحه نظام رسانه اين است كه غيرروزنامهنگاران براي روزنامهنگاران تصميم ميگيرند.»
اما روزنامهنگاران و كابران توييتري تنها كساني نبودند كه نسبت به تصويب اين لايحه واكنش نشان دادند. با انتشار اين خبر، اساتيد ارتباطات و پيشكسوتهاي مطبوعاتي هم آستين بالا زدند. كامبيز نوروزي گفت: «تلاش اين لايحه، كاهش اختيارات روزنامهنگاري است»، علي گرانمايهپور نوشت: «ما هنوز جرم سياسي را از جرم مطبوعاتي تفكيك نكردهايم» و مجيد رضاييان معتقد است نگاه حاكميت به روزنامهنگاري، نگاهي ابزاري است و ختم كلام هم شايد همين جمله باشد كه بارها ريتوييت شد و دست به دست چرخيد: «تيري بر قلب رسانه».