• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3950 -
  • ۱۳۹۶ چهارشنبه ۱۷ آبان

عطا نور، اميد تازه تاجيك‌تباران افغانستان؟

آصف جاهد خبرنگار

عطامحمد نور، رييس اجرايي حزب جمعيت اسلامي و والي كنوني استان بلخ در شمال افغانستان، در دو هفته گذشته، بارها اشاره به نامزدي در انتخابات رياست‌جمهوري سال 2019 ميلادي كرده است؛ هرچند او اين برنامه را رد مي‌كند؛ ولي ديد و بازديدهاي او با رهبران و اعضاي ارشد حزب جمعيت اسلامي و ديگر رهبران غيرپشتون، اين را مي‌رساند كه او بر آن شده تا هم افكار عمومي و هم اعضاي حزب جمعيت اسلامي را محكي بزند و خود را براي به گفته خودش- هدفي بزرگ‌تر، آماده كند.
آقاي نور در سال جاري، بارها اعلام كرده كه اگر قرار باشد پستي را احراز كند، ترجيح مي‌دهد خود را نامزد رياست‌جمهوري كند. از قرار معلوم، شرايط براي او تا اندازه‌اي مهيا است و آن گونه كه نزديكان آقاي نور مي‌گويند، او با همسو كردن رهبران غيرپشتون، چنين قصدي هم دارد. ولي از سه نظر مي‌شود آمادگي اين سياستمدار 53 ساله تاجيك‌تبار را بررسي كرد:
نخست: تاجيك‌ها و به ويژه مجاهدين سابق قدرت‌شان را در اين سال‌ها در خطر مي‌بينند. در بيشتر نقاط زير كنترل مجاهدين سابق (شمال افغانستان)، جنگ دامن زده شده و كوشش‌هاي اين فرماندهان براي مهار جنگ به جايي نرسيده است. آنان اكنون بيشتر از هر زمان ديگري، خطر را احساس مي‌كنند. از سوي ديگر، عبدالله عبدالله كه در دو دوره گذشته انتخابات رياست‌جمهوري كه از پشتيباني مجاهدين سابق و تاجيك‌ها برخوردار بود، نتوانست حريف حامد كرزي و اشرف غني شود و قافيه را به آنان باخت. آنان به نظر مي‌رسد اميدي به آقاي عبدالله ندارند و مي‌خواهند فردي قدرتمند و كاريزماتيك را وارد عرصه مبارزه انتخابات كنند. با قدرت و اقتداري كه در يك دهه گذشته آقاي نور از خود نشان داده، تاجيك‌ها كسي را بهتر از او براي صف‌آرايي در برابر پشتون‌ها پيدا نمي‌كنند.
دوم: عطا محمد نور سال‌هاست كه خود را براي چنين روزي آماده مي‌كند.
 او پيش از اين بيشتر فرمانده نظامي براي حزب جمعيت اسلامي بود تا شخصي سياستمدار. همچنين با وجود برهان‌الدين رباني، عبدالله عبدالله و يونس قانوني، آقاي نور چندان عرصه‌ را براي ابراز وجود در سياست باز نمي‌ديد، براي همين او جاي پاي خود را در استان بلخ كه نقطه اساسي شمال كشور است، محكم كرد و در يك ‌دهه گذشته بيشتر با سياست آشنا شده و خود را با قرار دادن در برابر دولت‌هاي كرزي و غني، سر زبان‌ها انداخته است. اين دو دولت نتوانستند از قدرت او در شمال افغانستان بكاهند يا او را از قدرت به زير بكشند. با تحولات سياسي‌اي كه در اين كشور رخ داده و پس از كشته شدن برهان‌الدين رباني، رهبر حزب جمعيت اسلامي، بسياري او را بهترين فرد براي رهبري اين حزب مي‌دانستند؛ هرچند اكنون صلاح‌الدين رباني پسر رهبر پيشين اين حزب رييس جمعيت اسلامي شده؛ ولي آشكارا اين عطا محمد نور، رييس اجرايي حزب است كه قدرت
 بيشتري دارد.
همچنين فرد شماره دومي كه تاجيك‌ها رويش حساب مي‌كردند، آقاي عبدالله بود كه حالا محبوبيت خود را در ميان هواداران غيرپشتون از دست داده است تا جايي‌كه آقاي نور كاركرد او در حكومت وحدت ملي را ضعيف خواند و گفت كه به تصميم‌گيري‌هاي او باور ندارد.
ديگر فرد مهم در جمعيت اسلامي، يونس قانوني است. او هم سر و صداي زيادي ندارد و به گونه‌اي خود را به كناري كشيده و در سال‌هايي هم كه در قدرت بود، نتوانست خودي نشان دهد و رقيبي جدي براي پشتون‌ها باشد. رهبر كنوني حزب جمعيت اسلامي هم كه كاريزماي لازم را در اين زمينه ندارد.
سوم: پس از اينكه عبدالرشيد دوستم (ازبك تبار)، معاون نخست رييس‌جمهوري افغانستان، به تبعيد ناخواسته‌اي به تركيه تن داد، جبهه شمال يك‌بار ديگر زنده شد. از يك‌سو عطا محمد نور كه همواره مخالف حكومت بوده و آن را ناكارا خوانده، از سوي ديگر آقاي دوستم كه اكنون از حكومت به گونه‌اي رانده شده و ناراضي است و در كنار اين، محمد محقق (هزاره تبار) معاون دوم رييس اجرايي حكومت وحدت ملي كه او هم از درون حكومت، آن را نقد مي‌كند، مثلثي را تشكيل دادند و با گردهم آوردن نهادهاي سياسي منتقد دولت، اپوزيسيون قدرت‌مندي را پديد آوردند. اين تشكل‌ها را هم به شكلي آقاي نور پشتيباني و اداره مي‌كند. اكنون به نظر مي‌رسد او مي‌تواند با حمايت ازبك‌ها، هزاره‌ها و اقوام ديگري مانند تركمن‌ها وارد بازي بزرگ‌تري شود.
ولي در اين راه، آقاي نور كار ساده‌اي در پيش ندارد. او بايد نخست، اعضاي حزب جمعيت اسلامي را با خود همراه كند. در ميان اعضاي اين حزب، همسو كردن كساني مانند محمداسماعيل خان، فرد بانفوذ تاجيك‌ها در غرب افغانستان كار آساني نيست. او هرچند خود را جدا از جمعيت اسلامي نمي‌داند؛ ولي همواره با تصميم‌هاي حزب همپا نبوده و گاهي هم مخالفت كرده است؛ هرچند اسماعيل‌ خان اكنون ديگر آن قدرت يك‌دهه گذشته را در غرب افغانستان ندارد؛ اما نمي‌توان از نفوذ او بر فرماندهان محلي
چشم‌پوشي كرد.
 راضي كردن طيف روشنفكر كه چندان خاطرات خوبي از حكومت مجاهدين در افغانستان ندارند و آنان را مسبب جنگ‌هاي داخلي مي‌دانند، كاري دشوارتر است؛ همچنين نگه داشتن مثلث؛ تاجيك، هزاره و ازبك تا دو سال آينده كار مشكلي است و تجربه دو دهه‌ و اندي گذشته، نشان مي‌دهد كه در مقاطعي ضلع‌هاي اين مثلث در كنار هم قرار گرفتند و سپس در برابر هم صف‌آرايي كردند.
از سوي ديگر، افغانستان خلاصه به اين اقوام نمي‌شود و نمي‌توان براي رسيدن به ارگ رياست‌جمهوري و اداره كشور، بخش بزرگ‌تري كه پشتون‌ها هستند را ناديده گرفت. جهت‌گيري‌هايي كه گاهي آقاي نور از خود در برابر اين قوم نشان مي‌دهد، در ميان غيرپشتون‌ها او را به شهرت رسانده و در برابر اين، براي پشتون‌ها، زنگ خطري بوده است. در كنار اينها، اينكه خارجي‌ها كه پديدآورنده نظام جديد افغانستان‌اند تا چه اندازه با نامزدي او همسو خواهند بود، چالشي ديگر است؛ هرچند عطامحمد نور، در اين سال‌ها، با احتياط درباره خارجي‌ها
 سخن گفته است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون