محمد جواد ظريف، وزير خارجه كشورمان امروز براي شركت در كنفرانس ديالوگ بينالمللي مديترانه و گفتوگو با مقامات حاضر در اين نشست به رم سفر ميكند. همزمان يك هيات بزرگ تجاري و اقتصادي از ايران نيز از روز دوشنبه براي گفتوگو و همكاري با شركتها و موسسات ايتاليايي در اين كشور حضور دارند. ظرفيت روابط ميان تهران و رم و همچنين دليل حضور ايران در كنفرانس ديالوگ بينالمللي مديترانه، موضوعي بود كه در گفتوگوي «اعتماد» با دكتر عبدالرضا فرجيراد، سفير پيشين جمهوري اسلامي ايران در نروژ و مجارستان و استاد ژئوپولتيك، بررسي شد:
به اعتقاد شما دليل شركت ايران در كنفرانس بينالمللي گفتوگوهاي مديترانهاي چيست؟
من معتقدم كه مذاكرات ايران و ايتاليا در حوزه سياسي، نبايد فقط در حوزه مناسبات دو جانبه باشد، بلكه بايد مسائل منطقهاي نيز به خصوص مسائل مرتبط با منطقه حوزه مديترانه و خاورميانه، به صورت چندجانبه در چارچوب همكاريهاي دو طرف قرار بگيرد. ايتاليا در سواحل درياي مديترانه قرار دارد و ايران هم يكي از قدرتهاي منطقهاي در حوزه خاورميانه است. اين دو منطقه همسايه به هر حال در ثبات و امنيت منطقه يكديگر نقش دارند، به هر حال نقش و حضور ايران در سوريه و لبنان، ميتواند بر امنيت و ثبات حوزه درياي مديترانه تاثير بسزايي داشتهباشد. اتفاقاتي كه در ليبي روي ميدهد براي آفريقا بسيار مهم است، اتفاقاتي كه در شمال آفريقا روي ميدهد خيلي بر سياست ايتاليا تاثير ميگذارد. مساله پناهندگان به اروپا يكي از مهمترين مسائل براي ايتاليا است كه به عنوان دروازه ورودي پناهجويان به اتحاديه اروپا محسوب ميشود. گفتوگو و مذاكره در اين زمينه براي ايتاليا اهميت بسياري دارد. بسياري از مسائلي كه در حوزه اطراف مديترانه اتفاق ميافتد، شايد مستقيما ارتباطي با ايران نداشتهباشد، اما به صورت غيرمستقيم ايران ميتواند نقش سازندهاي در حل و فصل مسائلي داشتهباشد كه به صورت عمده، امنيت، ثبات و اقتصاد اروپا و به طريق اولي ايتاليا را تحت تاثير قرار ميدهد. در واقع مسائل مربوط به حوزه مديترانه، براي دو طرف بسيار مهم است و بايد آمادگي بين تهران و رم وجود داشتهباشد تا در اين زمينه با هم همكاري و مذاكره كنند.
سفر آقاي ظريف به ايتاليا تا چه اندازه ميتواند در بهبود روابط ايران و اروپا موثر باشد؟
در حال حاضر كشورهاي محوري اتحاديه اروپا، فرانسه و آلمان و تا پيش از اين بريتانيا هستند. در شرايطي كه بريتانيا در حال خروج از اتحاديه اروپا است، ميتوان گفت ايتاليا بعد از فرانسه و آلمان، مهمترين كشور در اتحاديه اروپا محسوب ميشود. ايتاليا در سالهاي اخير به چند دليل نقش كمتري در اتحاديه اروپا بازي كرده و به نوعي از رقابت تسلط و برتري در اتحاديه خارج شده است. دليل اصلي به بحران اقتصادي در جنوب اروپا بازميگردد و همزمان كشورهايي مانند ايتاليا، پرتغال، اسپانيا و يونان بيشترين ضربه را از بحران اقتصادي يكدهه پيش اروپا خوردند. در نتيجه ايتاليا بخش بزرگي از قدرت اقتصادي خود را از دست داد. بقيه كشورهاي اروپايي به ويژه آلمان تلاش خود را براي بازيابي قدرت اقتصادي اين كشورها متمركز كردهاند. طي اين سالها اتحاديه اروپا فشار زيادي به كشورهاي منطقه جنوبي اروپا شامل ايتاليا وارد كرده است تا جايي كه ميتوانند از طريق سياستهاي رياضت اقتصادي، شرايط خود را كنترل كنند. به همين جهت طي سالهاي گذشته، ايتاليا تا حد زيادي سرگرم مشكلات اقتصادي و سياسي داخلي خود بود و رقابت گذشته رم براي ورود به سطح اول كشورهاي اتحاديه اروپا كاهش يافته است. در زمان سيلويو برلوسكوني، نخستوزير پيشين، مساله پرستيژ اروپايي و رقابت با قدرتهاي اتحاديه اروپا اهميت بيشتري براي ايتالياييها داشت، اما در شرايط كنوني دولت ايتاليا تمايل بيشتري به رسيدگي به مسائل داخلي اين كشور دارد. با تمام اين احوال، ايتالياييها هنوز كشور مهمي در سطح اتحاديه اروپا محسوب ميشوند.
چه ظرفيتهايي براي گسترش روابط ميان دو كشور و افزايش مناسبات به خصوص در حوزه اقتصادي و تجاري وجود دارد؟
رم با تهران همواره بدون توجه به گرايش دولتي كه در ايتاليا روي كار آمده، روابط خوب و حسنهاي داشته است. چه دولتهاي راست گرا و چه دولتهاي چپگرا، روابطشان را با تهران حفظ كردهاند، هر چند كه ما با دولتهاي چپگرا رابطه بهتري داشتيم اما در واقع با دولتهاي راست هم هيچگاه مشكلي نداشتيم. ايتاليا كشوري محسوب ميشود كه به لحاظ سابقه فناوري و صنعت، تجربه بسيار مفيد و قابل اتكايي در زمينه صنايع كوچك و متوسط دارد. ويژگي صنايع كوچك و متوسط اين است كه امكان سرمايهگذاري در آنها سادهتر است، بر خلاف صنايع بزرگ كه هم سرمايه بيشتري نياز دارد و هم ريسك بيشتري دارند. جمهوري اسلامي در دورههاي سازندگي و اصلاحات، تلاش كرد از تجربههاي ايتاليايي در زمينه صنايع بزرگ و متوسط استفاده كند، اين روابط تا حدودي به نتيجه رسيده بود و در حال به ثمر نشستن بود كه متاسفانه با فرارسيدن دولتهاي نهم و دهم و سياستهايي كه منجر به تحريمهاي شوراي امنيت و اتحاديه اروپا شد، نهايتا چنين همكاريهايي را معلق كرد.
حالا بعد از به ثمر رسيدن برجام، دو طرف در حال تلاش هستند كه راهي را براي رسيدن به وضعيت سابق
باز كنند و ايتالياييها براي سرمايهگذاري و انتقال تجربه به ايران بازگردند. متاسفانه هنوز اين تلاشها به نتيجه نرسيده است. تاكنون تمركز بيشتري روي اتريش، فرانسه و تا حدودي آلمان داشتيم و آنها روابط بيشتري را در مساله سرمايهگذاري در صنايع در ايران انجام دادهاند، انتظار اين بود كه سطح مناسبات و روابط با ايتاليا با توجه به رابطه خوب دو كشور، بسيار بيشتر از چيزي باشد كه اكنون هست. سفر امروز وزير امورخارجه به رم، شايد پيش درآمدي باشد براي بازگشت ايتالياييها و شايد در اين سفر يك سيستم مالي يا ارتباط بانكي ايجاد شود كه زمينه حضور بيشتر ايتالياييها در ايران را فراهم كند.
آيا كنون شرايط براي چنين سرمايهگذاريهايي در حوزه صنايع بزرگ و زيرساخت امكانپذير است؟
درست است كه كمپاني اني در آن دوره به ايران آمد، اما همان تجربه هم به اندازه كافي موفق نبود و اني نتوانست به خوبي با ايرانيان به توافق برسد. مشكلي كه وجود دارد اين است كه در حوزه صنايع بزرگ، امريكا سرمايهگذاريهاي كلاني در كمپانيهاي ايتاليايي داشته و اين كمپانيها محدوديت بيشتري براي همكاري با ايران دارند و به خاطر فعاليتهاي شركاي امريكاييشان احتياط بيشتري براي رابطه با ايران دارند. در عين حال با توجه به شرايطي كه اخيرا از سوي امريكا و برخي كشورهاي منطقه پيش آمده است و بحرانسازيهايي در مورد رابطه با ايران ايجاد ميشود، بعيد ميدانم شركتهاي بزرگ ايتاليايي از جمله اني بار ديگر اين موقعيت را پيدا كنند كه براي فعاليت به ايران بيايند. در شرايط كنوني نوعي ابهام وجود دارد و همه منتظرند ببينند شرايط در آينده چگونه خواهد بود. برخلاف دوره باراك اوباما، رييسجمهور پيشين امريكا، اكنون وزارت خزانهداري امريكا به كشورهاي خارجي فشار وارد ميكند كه براي سرمايهگذاري و همكاري به ايران نيايند و هشدار ميدهند كه سرمايهگذاري در ايران ريسك زيادي دارد.
اما با توجه به اينكه يكي از اصليترين مشكلاتي كه در ايران وجود دارد، مساله بيكاري است، حضور صنايع كوچك و متوسط ايتاليايي ميتواند فوايد بيشتري نسبت به صنايع بزرگ در ايران داشتهباشد. چرا كه صنايع بزرگ هزينههاي بيشتر، فناوريهاي قويتري نياز دارد و نيروي انساني كمتري را به كار ميگيرد، در برابر صنايع كوچك و متوسط امكان به اشتغال گرفتن تعداد بيشتري را دارند. در خيلي زمينهها در حوزه صنعت ما نتوانستهايم با ايتالياييها هنوز وارد همكاري موثر شويم، در حالي كه چينيها و فرانسويها در بازار ايران حضور دارند و صحبت از حضور آلمانيها هم هست، به هر حال اين فرصت وجود دارد كه از تجربه ايتاليا در اين زمينه استفاده كنيم. اما من تصور نميكنم كه شركتهاي بزرگ امكان حضور در ايران را داشتهباشند، قاعدتا تمركز روابط دو كشور بايد روي صنايع كوچك و متوسط باشد، به خصوص زماني كه بانكهاي بزرگ همكاري كمتري با ايران دارند، بانكهاي كوچك رغبت بيشتري براي همكاري دارند كه ميتوانند هزينهها و روابط مالي مورد نياز براي حضور صنايع كوچكتر را در ايران فراهم كنند.
به لحاظ سياسي چطور، تا چه اندازه ايتالياييها ميتوانند نقشي در بهبود فضاي بينالمللي عليه ايران داشتهباشند؟
با توجه به اينكه ما هميشه روابط خوبي با ايتاليا داشتيم و حتي ايتالياييها نسبت به وضع تحريمها و ايجاد محدوديت عليه ايران اظهار ناخرسندي ميكردند، من تعجب ميكنم كه سطح رفت و آمدهاي ديپلماتيك ما با ايتاليا، چه در دوره مذاكرات هستهاي و چه بعد از برجام، كمتر از ديگر كشورهاي دوست اروپايي بود. بر خلاف كشورهايي مانند آلمان و فرانسه، رفت و آمدها با ايتالياييها زياد نبود. به نظر من بايد اين مساله بررسي شود و شرايط براي افزايش رفت و آمدهاي ديپلماتيك ميان دو كشور فراهم شود، به خصوص كه ايتالياييها علاقهمند به رابطه هستند و در برابر، در ايران هم ديدگاه منفي خاصي نسبت به رابطه با ايتاليا وجود ندارد. شايد اين سفر آقاي ظريف مقدمهاي براي رفت و آمدهاي ديپلماتيك باشد، به خصوص كه حسن روحاني، رييسجمهور كشورمان نيز در دوره گذشته رياستجمهوريشان نخستين سفر اروپايي خود را به مقصد ايتاليا و فرانسه انجام دادند. توافقهايي نيز در سفر رييسجمهور صورت گرفت، اما چيزي كه انتظار ميرفت از اين توافقات و تفاهمها حاصل نشده است. قاعدتا بايد ميزان رفت و آمدهاي وزراي دو كشور و همچنين هياتهاي اقتصادي و سياسي به مقصد تهران و رم افزايش پيدا كند.
در كل ميتوان كار بيشتري با ايتاليا انجام داد، از دو جهت امكان همكاري با ايتاليا را پيش برد، يكي از طريق دولت اين كشور و نبايد فراموش كنيم كه فدريكا موگريني به عنوان رييس سياست خارجي اتحاديه اروپا هم يك سياستمدار و ديپلمات ايتاليايي است. خانم موگريني نقش بسزايي در به ثمر رسيدن برجام، گشايش روابط با ايران پس از به ثمر رسيدن برجام و تلاش زيادي انجام داده است كه برجام حفظ شود و خدشهاي به آن وارد نشود، به خصوص بعد از حضور آقاي ترامپ در مقام رياستجمهوري امريكا و مزاحمتهايي كه براي برجام ايجاد كرده، ميتواند نقش مهمي داشتهباشد. هر چند كه خانم موگريني مقامي در دولت ايتاليا ندارد، اما روابط تهران و رم در اين زمينه هم نميتواند بيتاثير باشد. ما بايد از اين جنبه استفاده كنيم و روابطمان را با ايتاليا گستردهتر كنيم.