• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3967 -
  • ۱۳۹۶ يکشنبه ۱۲ آذر

نظاره‌گر ثمره‌ زايشم هستم

الاهه بخشي| فيلم «هجوم» براي من هجمه‌اي از احساساتي بود كه خيلي‌ از آنها را تا به حال تجربه نكرده بودم. هيجان، لذت، قدرت، ترس، شادي، غرور، حسادت، خشم، اضطراب، عشق، عشق، عشق، نفرت، نفرت، نفرت، نفرت، نفرت و عشق.
آغازش يكي از روزهاي سردِ بهمن ٩٤ و پايانش ١٥ آبانِ ٩٦. آغازش از لحظه‌اي كه اسم مهسا ابراهيم‌زادگان عزيزم روي صفحه تلفن همراهم و پايانش لحظه‌اي كه تيتراژ پاياني فيلم روي پرده سينما ظاهر شد.  ديدن اسم مهسا به عنوان لحظه آغاز شايد براي خيلي‌ها باوركردني نباشد، ولي براي من كه بعد از ٧ سال تلاش ناديده گرفته شده در يك لحظه چشمم را روي آينده بسته بودم و به خودم گفته بودم از امروز ديگر تئاتر كار نمي‌كنم و براي سينما ٨ ماه بيكاري و افسردگي را به جان خريده بودم، آن لحظه، لحظه انفجارِ مرور تصاوير نااميدي‌هايم بود و چنان قدرت و باوري وجودم را فرا گرفت كه مطمئن بودم قرار است اين جمله را از زبانش بشنوم: سلام الاهه جان خوبي؟ اسماء هستم دستيار آقاي مكري، ميتوني يه روز بياي دفتر ببينيمت؟» رويايم به حقيقت پيوست.
براي شانه خالي نكردن از زير بار چنين هجمه‌اي از احساسات به كوهي از اعتماد احتياج داشتم؛ اعتمادي كه اول از جانبِ نسيم احمدپور عزيز و بزرگم و دوم شهرام مكري بزرگوار برايم فراهم شد. زبانم قاصر است از بيان تجربه ناب و بي شك تكرارناشدني‌ام با چنان گروه عظيم و عجيب و همراه و شگفتي سازي كه شايد مانند آن حتي براي كل سينماي جهان هم تكرار نشود.
مي‌دوني چرا به اين بازي ميگن مز؟
مسير زندگي، مز...
برا من اينطوريه...
«نگار- سامان»
من مادرِ دوقلوهايي هستم كه شايد براي مخاطبان، تماشاي دنياي آنها غيرقابل هضم و دور از ذهن باشد. دنياي تفاوت رنگ و غلظت خون، دنياي حسرت شن‌هاي زرين ساحل، دنياي فراري از ذرات نور، دنياي مو نقره‌اي‌ها، دنيايي كه پيكر نمي‌خواهد، فقط و فقط خون مي‌خواهد اما عاشقيِ اين دنيا...
«علي، من مي‌تونم با چمدون ببرمت، يه عمر توش زندگي كردم.»
در تقويم زندگي من روزهايي به نام‌هايي ثبت شده-٢٢ شهريور 95، 29 مهر ٩٦، ٧ آذر ٩٦- اما مهم‌ترين آنها ١٥ آبان ١٣٩٦ به نام هجوم، نگار- سامان ثبت شد چراكه نظاره‌گر ثمره‌ زايشم روي پرده عظيم سينما بودم، گمانم اين است كه هرچه در توان داشتم براي جان بخشيدن به آنها به‌كار بستم .
قضاوتش با شما...
بازيگر فيلم هجوم

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون