• ۱۴۰۳ يکشنبه ۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3970 -
  • ۱۳۹۶ شنبه ۱۸ آذر

سرچشمه خرافات

محسن آزموده

«بيشتر مردم شناختي از خويش ندارند. اكثرا هنگامي كه امور به خوبي پيش مي‌روند هر چند بي‌تجربه باشند باز همچنان خود را زيرك مي‌پندارند كه اگر كسي بخواهد اندرزي به آنان دهد به ايشان برمي‌خورد. اما هنگامي كه امور خوب پيش نمي‌روند نمي‌دانند دامن چه كسي را بگيرند و به اندرز هر كسي گوش مي‌سپارند.» اين عبارت‌ها را باروخ اسپينوزا، فيلسوف بزرگ هلندي در سطور آغازين كتاب بسيار مهمش «رساله الهي- سياسي» نوشته است. اسپينوزا كه از بزرگ‌ترين فيلسوفان سراسر تاريخ است، يكي از خوش نام‌ترين ايشان هم هست، انساني شريف و فضيلت مند كه 45 سال بيشتر عمر نكرد، اما در همين زمان كوتاه آثاري آنچنان ارزشمند و بزرگ خلق كرد كه هگل، فيلسوف بزرگ آلماني بعد از او درباره‌اش نوشت: در فلسفه «يا اسپينوزايي هستيد يا  فيلسوف  نيستيد.»
اسپينوزا در اين جملات به وضوح به آدمياني كه هميشه خود را زرنگ و كاربلد مي‌پندارند، انذار مي‌دهد كه دست از خودبزرگ‌بيني بردارند و مدام به بازانديشي در باورهاي خود بپردازند، چرا كه در غير اين صورت در مواقعي كه به معضلي در زندگي برخورد كنند، به خرافات و عقايد پوچ و بي‌دليل روي مي‌آورند. اسپينوزا علت اصلي گريز از عقل را دلهره و ترس مي‌خواند و به شيوايي مي‌نويسد: «ترس آن سرچشمه‌اي است كه خرافات از آن مي‌جوشد و تغذيه مي‌كند». او خوف و هراس را علت خرافات مي‌داند و مي‌گويد طبيعت انسان‌ها بدان گرايش دارد. اتفاقا همين گرايش به خرافات است كه دستمايه‌اي براي عوامفريبان براي تسلط بر مردم است، چنانكه كورتيوس مي‌گويد: «هيچ چيز به اندازه خرافات براي حكمراني بر جماعات كارآمد نيست». اسپينوزا راه غلبه بر اين خطر را بازگشت به عقل و اتكاي بر آن مي‌داند. يعني لازم است كه آدميان بدون توهم و خودفريبي و هراس به توانايي خويش بر انديشيدن باور كنند و دست از خرافه انديشي و عقايد پوچ و باطل بردارند.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون