مديريت هوشمند، شهر را نميفروشد
يوسف رشيدي
در بحث آلودگي هوا، از يك بحث نميتوان گذشت؛ در اين سالها اقدامات خوبي انجام شده كه نمونهاش را در بحث سوخت و ارتقاي استاندارد خودروها ديدهايم اما در اين ميان چند نكته مهم مغفول مانده است. در واقع ما بيشتر به سمت مسائل فني رفتهايم و از كنار مسائل مديريتي گذشتهايم. منظور از اين مسائل مديريتي و فني را با ذكر يك مثال ميتوان توضيح داد: فرض كنيد كه يك خودروي يورو2 ميزان آلايندگياش به ازاي هر كيلومتر پيمايش معادل 7/2 است. اين مقدار از ايجاد آلايندگي در يك خودروي يورو 4 به حدود 2/1 ميرسد. پس وقتي خودروها را از يورو 2 به يورو 4 تبديل ميكنيم ميزاني از كاهش آلايندگي را بايد انتظار داشته باشيم. اما در كنار اين معادله فني از اين مساله مديريتي غافل شدهايم كه اگر شهر را به گونهاي گسترش دهيم كه تعداد خودروها افزايش پيدا كند، تقاضا براي سفرهاي درونشهري بيشتر شود و از طرفي نتوانيم با استفاده از حمل و نقل عمومي اين ميزان تقاضا را پوشش دهيم، عملا همه آن كارهايي را كه كرديم (هرچند اقدامات مثبتي بودهاند) بياثر جلوه ميدهيم. اگر مسيري را كه با يك خودروي يورو2 در عرض نيم ساعت طي ميكنيم با يك خودروي يورو 4 دوساعته بپيماييم يعني در واقع ميزان آلودگي بيشتر هم شده است. شهر تهران را خوب مديريت نكردهايم، اين نافي اقدامات خوب فني نيست بلكه بازگوكننده اين است كه بايد مديريت شهر هوشمندانه باشد. بحث توسعه و ساختوساز شهر و جايابي مراكز اداري و تجاري و ميزان تراكم آنها نقطهضعفهاي مديريت شهر تهران بودهاند. در اين حوزهها متاسفانه خوب عمل نكردهايم و به جاي شيوه مديريت مدرن، شيوه سنتي را در پيش گرفتيم. در دنياي امروز نميتوانيد نيازهاي جامعه را با روشهاي 50 سال پيش جلو ببريد. در حوزه مديريت نوين شهري است كه مباحثي مانند ارتباط ميان كاربري زمين و ترافيك و مديريت ساختوساز شهر پيش ميآيد. ببينيد از 20 سال پيش تاكنون تهران چقدر به دليل همين نوع ساختوسازها، بارگذاري جمعيت داشته است. اين بحث ازدحام جمعيت را ميتوان حتي بدون وجود عامل آلودگي هم بررسي كرد، فكر كنيد كه سوخت خودروهاي ما حاوي صفر درصد عوامل آلاينده است...
همين خودروهاي فرضي پاك در روزهاي آخر سال قابليت تحرك و جابهجايي در شهر را تا چه اندازه دارند؟ حالا با توجه به عامل آلودگي، وقتي تحرك و جابهجايي را كُند ميكنيد، به همان نسبت ميزان آلودگي حاصل از ترافيك بيشتر ميشود. مديريت هوشمندي كه ميگويم يعني به طرحي مثل طرح زوج و فرد نميتوان دل بست. سالهاي اولي كه طرح ترافيك به اجرا درآمد مردم و مسوولان از تغييراتي كه به وجود آمده بود راضي بودند، پس از مدتي ديدند كه اين طرح هم ديگر جواب نميدهد و بعد طرح زوج و فرد به اجرا درآمد، كمي بعد آن هم ديگر كفايت نميكرد و نوبت به طرح زوج و فرد از جلوي منزل رسيد. حالا اين هم جواب ندهد بايد به دنبال فرمول ديگري باشيم كه مثلا پلاكهاي شماره يك يكشنبهها بيايند، پلاكهاي شماره 3 سهشنبهها و الي آخر. اين يعني ما عملا حل مساله را ميخواهيم به تاخير بيندازيم. اين طرحها هرچه بيشتر شود از آن طرف به تعداد موتوسيكلتهايي كه آلودگي بيشتري هم دارند افزوده ميشود، مردم ميروند موتور ميخرند. براي همين حرف از مديريت هوشمند اهميت دارد و در كنار آن گسترش حمل ونقل عمومي. اين موضوع شاهكليد حل مساله آلودگي هوا است. راهكارهاي موقت شايد تنها تا چهار يا پنج سال ديگر جواب دهند. محدوديت ايجاد كردن براي رفتوآمد خودروها راهكار اساسي نيست. بايد به مردم حق داد كه دنبال گزينه باشند، اگر خودروي شخصي نبرند چند گزينه براي رفتوآمد در شهر دارند و چقدر دسترسي به آنها آسان است. در اين سالها تا چه اندازه به سمت مديريت هوشمند شهري حركت كردهايم؟ نگاهي به شهر تهران بيندازيد. ببينيد در چند نقطه ساختمانهاي بلند در ميان ساختمانهاي ديگر سربلند كردهاند، چقدر منطقه 22 و حريم كوههاي اطراف را پر از ساختوساز كردهايم. از روي همينها همه مردم شهر تهران ميتوانند قضاوت كنند كه جاي مديريت هوشمند در اين شهر كجاست. به گمان من اين مساله مديريتي چندان به تغييرات به وجود آمده در شوراي شهر يا شهرداري ارتباط مستقيم ندارد، فقط يك مديريت صحيح ميطلبد. براي شوراي شهر فعلي شايد مهمترين موضوع اين باشد كه بر حوزه چگونگي اعطاي مجوزهاي ساختوساز تاكيد كند. مديراني كه امور شهر را در دست دارند افراد متخصصي هستند، اگر خودمان به فكر خودمان نباشيم از چه كسي بايد اميد ياري داشته باشيم؟ اگر بخواهيم با نگاه درآمدزايي به شهر بنگريم نتيجهاش ميشود آشفتهبازاري كه گوشههايي از آن را امروز شاهديم.
عضو هيات علمي دانشگاه شهيد بهشتي