• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3987 -
  • ۱۳۹۶ پنج شنبه ۷ دي

گفت‌وگو با رامين اعتمادي به مناسبت نمايشگاه مجسمه‌هايش در گالري ثالث

آخرين مرحله از سه‌گانه عشق

اميرمهنا

رامين اعتمادي هنرمندي جست‌وجوگر است كه هم در هنر عكاسي و هم مجسمه‌سازي به جهاني فراتر از ذهنيت‌هاي متداول نظر دارد. اين هنرمند، با پرپايي نمايشگاهي از آثار منحصر به فرد خود با نام«دست‌هاي من جهان تو را تغيير مي‌دهد» يك‌بار ديگر دوستداران هنرهاي تجسمي را به وجهي ديگر از انديشه پويا دراين حوزه دعوت كرده است. به همين مناسبت به سراغ اعتمادي رفتيم و پاي حرف‌ها نشستيم.

 

به نظر مي‌رسد اين مجموعه‌ها از دل انهدام و تخريب بيرون آمده‌اند، اين قطعات شكسته شده و تكه تكه، اين اسناد شخصي و تاريخي چه مي‌خواهند بگويند؟ مخصوصا كه در مجموعه حاضر فشرده و در هم پيچيده هم شده‌اند.

در واقع اين مجموعه سومين و آخرين قسمت سه‌گانه عشق است كه در پنج سال اخير كار كردم، مجموعه‌هايي كه سندهاي شخصي و تاريخي هستند. من هميشه فكر مي‌كنم ما جايي در تاريخ فراموش كرده‌ايم به هم عشق بورزيم و اين بي‌مهري يا كم‌مهري و عدم شفقت آرام‌آرام ادامه پيدا كرده تا امروز كه منجر به اين همه تخريب و جنگ در جهان شده، در مجموعه «دست‌هاي من جهان تو را تغيير مي‌دهد» موضوع همان عشق است اما اتفاق پس از عشق، حادثه جدايي، فراموشي و تخريبي كه اين جدايي بر ما مي‌گذارد همان كه بر سر آثار هنري و تاريخي‌مان كه با عشق و هنر ساخته شده بودند هم دارد مي‌آيد. تخريب و انهدامي كه بر آثار تاريخي‌مان چنگ انداخته است.

و اينها از اصفهان مي‌آيند؟

من سال‌ها پيش از عالي قاپو و مسجد امام در اصفهان عكاسي كردم. به تكه تكه‌هاي آن نقاشي‌ها عشق مي‌ورزم و ديدن تخريب و انهدام آن نقاشي ديواري‌ها و كاشي‌ها برايم بسيار دردناك است. نه‌تنها انهدام آثار بلكه فراموشي هنرمندان‌شان بعد از گذشت نزديك به صد سال دردناك‌تر هم هست. فكر كردم رضا عباسي بي‌شك يكي از مهم‌ترين و تاثيرگذارترين هنرمندان زمان خودش بوده كه با چنين دقت و ظرافتي اين نقاشي‌ها را كشيده اما هنر و هنرمندان ما چقدر به او التفات دارند. دلم مي‌خواست آن هنر ناب را دوباره زنده كنم البته با زباني كه هنر و مخاطب امروز هم مايل باشد ببيند و به ياد بياورد. و اين شد كه نگارگري‌هاي مكتب اصفهان (رضا عباسي و شاگردانش) را براي اين تركيب انتخاب كردم.

همان طور كه شاهد هستيم اين مجموعه آخرين بخش از «سه‌گانه عشق» است. در جهان معاصر پر از جنگ و آشوب الزام پرداختن به مفهوم عشق براي شما چيست؟

در حقيقت تعبير و تفسير من از عشق، آن شفقت و محبتي است كه ما و جهان پيشتر داشتيم. من پيش از اين سه مجموعه، روي مسائل اجتماعي كار مي‌كردم، كارتن‌خواب‌ها يا سربازان گمنام و... همه مجموعه مجسمه چيدمان‌هايي اجتماعي بودند كه در نقد فضاي همان روزها ساخته شدند كه ظاهر تلخي هم داشتند اما در زمان خودشان تاثيرگذار بودند. اما زمانه عوض شده اين روزها به محض ورود به فضاي مجازي يا شنيدن اخبار با هزاران خبر و تصوير هولناك روبه‌رو مي‌شويم. به نظر من تصوير كردن دوباره اين همه خشونت ديگر كاركردي ندارد و تاثيري هم نمي‌گذارد. پس نياز بود تغييري در كارهايم ايجاد كنم من اعتقاد دارم ريشه همه اين خشونت و جنگ‌ها، كمبود عشق، شفقت و رعايت نكردن است. پس وقتش بود تصويري كه ديگر كمتر مي‌بينيم را نمايش بدهم تصويري آشنا اما فراموش شده «عشق‌ورزي». تصوير تكه‌هاي باقي مانده‌اي از عشقي از دست رفته و فراموش شده تكه‌هايي كه همچون كاشي‌هاي زيباي مساجد حالا از كل جدا شده‌اند اما هنوز زيبا و محصور‌كننده‌اند كاربردشان را از دست داده‌اند و تنها به يادگاري‌هايي مي‌مانند كه مي‌شود ساعت‌ها به آن خيره شد و جاي خالي‌شان را تصور كرد سپس به خودت مي‌آيي و مي‌بيني همه‌چيز در تصور توست و فقط بخش كوچكي باقي مانده است.

ايده ساخت اين سه مجموعه‌ از كي و كجا شروع شد؟ در مورد پروسه ساخت آثار توضيح بيشتري مي‌دهيد؟

شروع اين ايده مربوط مي‌شود به سال 89 و عكاسي‌هايي كه از ديوار نگارهاي عالي‌قاپو كردم. سال 90 اولين مجموعه اين سه گانه با عنوان «ما عشق را رعايت كرده‌ايم» از مجموعه اسناد شخصي شكل گرفت كه ارديبهشت سال 91 در گالري محسن ارايه شد. اين مجموعه اسناد شخصي 13 قطعه مجسمه برنزي تك‌نسخه‌اي بودند كه روي پايه‌هايي از جنس فلكسي و فلز مي‌ايستادند. سال 93 دومين مجموعه را ساختم با نام «ويس و رامين» از مجموعه اسناد تاريخي كه اين‌بار 14 قطعه مجسمه از جنس فايبرگلاس بودند.

مجسمه‌هايي كه نه روي پايه بلكه روي قاب رفته بودند و به ديوار نصب مي‌شدند. و برخلاف‌ نسبت هنر جديد و سنتي كه بازتاب‌شان با نوعي تلفيق در آثار شما هويداست چه هدفي را دنبال مي‌كند؟

همه‌چيز به زمانه‌اي كه در آن به سر مي‌بريم مربوط مي‌شود. در حال حاضر ما داريم در زمانه‌اي زيست مي‌كنيم كه از يك طرف از سرعت، هياهو و چالش‌هاي جهان نيمه‌مدرن خسته شده‌ايم و از طرفي پرداختن به سنت‌ها هم جوابگوي اين زندگي نيست پس ناچار سعي مي‌كنيم دست به يك تلفيق براي رسيدن به تعادل بزنيم. اين درباره آثار هنري هم صدق مي‌كند من دارم در جهان معاصري زندگي مي‌كنم كه برعكس گذشته ميل به تركيب دارد در آن بيشتر و بيشتر مي‌شود. در آثار هنري هم مي‌شود اين گرايش را ديد و اين باعث مي‌شود من و هر هنرمند معاصري نتواند در قالب مشخص و ثابتي قرار بگيرد. به همين دليل من دارم با رسانه‌هاي مختلف هنري كار مي‌كنم، از رسانه‌هاي جديد مثل ويديوآرت و پرفورمنس‌آرت و چيدمان تا مجسمه سازي و نقاشي، و عكاسي. درباره مفهوم آثارم هم همين اتفاق افتاده به نسبتي از تركيب و تلفيق رسيده‌ام. در آثار اخيرم داستان‌هاي كهن، افسانه، اسطوره و سنت را به زندگي امروز خودم پيوند مي‌زنم و سعي مي‌كنم آن را به معجوني شيرين براي مخاطب بدل كنم براي مثال در مجموعه مجسمه‌هاي قبلي‌ام از داستان «ويس و رامين» استفاده كردم كه قديمي‌ترين داستان عاشقانه جهان است و زمان ساخت مجسمه‌ها نقش رامين را خودم بازي مي‌كنم. پس تصوير نهايي دايم بين حال و گذشته در نوسان است؛ بين من «رامين» و رامين داستانِ كهن. در حقيقت من سعي مي‌كنم مجسمه‌هايم را كه اساسا سند گونه و دقيق و با جزييات يك انسان واقعي هستند را با روايت ديگري كه در بيشتر اوغات از گذشته مي‌آيد پيوند بزنم.

در مجسمه‌هاي نمايشگاه «دست‌هاي من جهان تو را تغيير مي‌دهند» شاهد تلفيق مجسمه و نقاشي يا به عبارت بهتر مينياتور و مجسمه هستيم. تلفيق اينها براي شما چطور اتفاق افتاد؟

انتخاب‌ها تصادفي نبود دلايل زيادي بود كه مجابم مي‌كرد اين‌بار اين تركيب بايد بين مجسمه‌هاي فيگوراتيو با گل و مرغ، مينياتور و اسليمي‌ها اتفاق بيفتد چه به لحاظ تكنيكي و چه به لحاظ مفهوم. هنرمند نگارگر ايراني با دقت بسيار بالا و ظريف كار مي‌كرد و من هم در تكنيك ساخت مجسمه‌هايم همين كار را مي‌كنم مجسمه‌هايي دقيق و ظريف. هنرمند نگارگر داستان يا روايتي را تصوير مي‌كرد كه از افسانه‌ها يا ادبيات كهن به او سفارش داده شده بود و من هم از همان‌ها شروع مي‌كنم با اين تفاوت كه آنها تا انتهاي خلق اثر محدود به تكنيك، داستان و سفارش‌دهنده بودند ولي من پس از شروع از قيد و بند همه آنها آزاد مي‌شوم گرچه نگارگر ايراني هم پس از قرن سيزدهم آرام آرام سعي كرد از آن سر پيچي كند. مي‌توانيم به وضوح ببينيم چطور هر چه به مينياتور دوره قاجار نزديك مي‌شويم زمينه‌هاي عرفان كمرنگ‌تر مي‌شود و جايش را به نگرشي مادي وزميني مي‌دهد. از طرفي تركيب مينياتور ايراني كه تخت و بدون پرسپكتيو رياضي بود با مجسمه‌هايي كه ديگر يك سطح صاف نبودند برايم بسيار جذاب شده بود خارج كردن آنها از قواعدش بدون اينكه در نقاشي‌ها تغييري ايجاد كنم و البته اين انتخاب دلايل ديگري هم داشت.

عموما ما وقتي از هنر ايراني صحبت مي‌كنيم بلافاصله ياد نگارگري‌ و نقوش اسليمي مي‌افتيم. چيزي كه در سال‌هاي اخير ذهن هنرمندان را به خودش مجذوب كرده و آنها در تلاش براي تركيب و به كارگيري‌اش هستند. اما در آثار شما اتفاق عجيبي افتاده است. ديگر اين مينياتورها دوبعدي و تخت نيستند و داراي پرسپكتيو شده‌اند، پشتوانه و رويكرد شما از به كارگيري آنها چيست؟

مينياتور اولين آموزه من در هنر بود پيش از اينكه وارد دانشگاه هنر و معماري شوم. آن زمان حدود بيست و اندي سال پيش فكر مي‌كردم مينياتور و روايت‌هايش بسيار دور از واقعيت جامعه هستند آن هم در فضايي كه جامعه‌ ايران درگير جنگ و بمباران بود. صدام تهران را بمباران مي‌كرد و من داشتم مينياتور زيبا و ظريف مي‌كشيدم! به همين دليل براي سال‌ها رهايش كرده بودم و شروع كردم به كشيدن نقاشي‌هاي اكسپرسيونيستي و رئال. ولي حالا برگشته‌ام به همان‌ها، حالا يادگرفته‌ام چطور از آنها استفاده كنم طوري كه حافظه‌شان را با خود بياورند اما بتوان دريافت جديدي از آنها كرد. چيزي كه بايد اعتراف كنم از آثار استاد كيارستمي آموختم همان كاري كه ايشان با شعرهاي حافظ و سعدي كردند...

اسناد شخصي هر مجسمه سه نسخه داشت. اما ساخت مجموعه جديد كه البته به لحاظ تكنيك و اجرا بسيار پيچيده‌تر از دو مجموعه گذشته است نزديك به دو سال و نيم طول كشيد. هفده قطعه مجسمه از جنس فايبر گلاس كه در نهايت چهارده قطعه آن در گالري ثالث به نمايش در آمده. اين‌بار هم مثل مجموعه اول مجسمه‌ها تك‌نسخه‌اي هستند و نسخه‌ ديگري از آنها توليد نخواهد شد. و مثل مجموعه دوم همه اين آثار هم روي ديوار نصب مي‌شوند. ولي براي قاب‌هاي مجموعه «دست‌هاي من جهان تو را تغيير مي‌دهد» از چوب و چرم استفاده كردم.

توليد مجموعه آخر واقعا پروسه طولاني و سختي داشت. مخصوصا كه تمام مراحل صفر تا صد كار را در آتليه شخصي‌ام انجام دادم. براي من پروسه خلق يك اثر هنري بسيار اهميت دارد. و ترجيح مي‌دهم تمام مراحل را خودم شخصا دست بگيرم. اين روزها بيشتر مجسمه‌سازان ترجيح مي‌دهند به خاطر سمي و خطرناك بودن كار با رزين و سختي و زمانبر بودن مراحل قالب‌گيري و ريختگي، كار را به كس ديگري بسپارند و خودشان آن را انجام نمي‌دهند. شايد فكر كنيد من دچار نوعي وسواس هستم البته كه اين هم هست اما دلايل ديگري هم دارد مثلا تعداد محدود كارگاه‌هايي كه قالب‌گيري مي‌كنند، كيفيت پايين، بي‌نظمي زماني و... هم بي‌تاثير نيست.

در كل دو سال و نيم كارممتد و سخت براي يك مجموعه و نزديك به پنج سال زمان براي ساخت اين سه‌گانه نشان مي‌دهد كه چه ميزان از اهميت، انرژي و دقت در اين سه مجموعه صرف شده است. در زمانه‌اي كه با سرعت و شتاب طي مي‌شود، چطور چنين اتفاقي براي شما مي‌افتد؟

در هنر معاصر ديگر همه توجه تنها به محصول نهايي هنر نيست بلكه اين پروسه ساخت يك اثر هنري از زمان طراحي ايده، مراحل شكل‌گيري اتودها و مراحل ساخت است كه به اندازه اثر نهايي و گاه حتي بيش از آن اهميت پيدا مي‌كند. در مجموعه سه‌گانه كه به نوعي سند سازي شخصي و تاريخي است مراحل ساخت اثر و ثبت آن اهميت ويژه‌اي برايم پيدا كرد، زمان ساخت مجموعه دوم «ويس و رامين» خانم دكتر صدر پيشنهاد ساخت ويدئو مستندي از مراحل ساخت مجموعه را دادند كه البته بايد اعتراف كنم به سختي پذيرفتم چرا كه احساس مي‌كردم تمركزم را هنگام كار از دست خواهم داد اما پس از گفت‌وگو و همفكري به اين نتيجه رسيدم كه ويدئو ساخته شود و فيلمبرداري به شكل نامحسوسي انجام شود تا من حضور دوربين را احساس نكنم. نتيجه بسيار جذاب و قابل تامل بود بنابراين در كنار مجموعه ويس و رامين ويديويي ارايه شد كه مراحل ساخت مجسمه‌ها را ثبت كرده بود از ابتداي ساخت مجموعه سوم تصميم بر اين شد كه خانم صدر تمام پروسه را ثبت كنند كه چنين هم شد بخش تدوين هم توسط دوست گرامي خانم زهره معتمدي انجام شد. حالا مستند پروسه ساخت به بخش جدايي‌ناپذير از نمايشگاه تبديل شده است.

كاتالوگ نمايشگاه هم با عنوان «تريلوژي عشق» هر سه مجموعه اسناد را ثبت كرده‌است.

بله. كتاب هم در ادامه همين ايده شكل گرفت تصميم براي ثبت سندي از هر سه مجموعه بود و نقد آثار عكس‌ها و بيانيه‌هاي هر سه مجموعه با هم گردآوري شدند. كتاب هم با كوشش‌هاي بي‌دريغ خانم دكتر صدر به فارسي و انگليسي تدوين شد و با طراحي دوست گرافيست و هنرمندم مهدي فاتحي و همراهي سينا جعفريه كتاب به شكل كاتالوگي از نمايشگاه درآمد كه در اختيار بازديدكنندگان قرار گيرد.

در كتاب «تريلوژي عشق» نقدهايي كه درباره اين سه مجموعه نوشته شده‌اند چاپ شده است، نوشته‌هايي از استادان و هنرمندانِ نام آشنايي كه مديون مهر و همراهي‌شان هستم همچون: استاد صادق بريراني، استاد آيدين آغداشلو، دكتر ضيايي، دكتر ژان باتيست شان توازو، پروفسور ژان پير برگوديو و دكتر اِشا صدر.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون