مسير كلام از مغز تا زبان
بهار سرلك
لورين كي. آبلر و كريس جرلو، روانشناسان زبان گروه عصبشناسي دانشگاه بوستون، در كتاب «زبان و مغز» ميكوشند نحوه كاركرد مغز در برقراري ارتباط با ديگران و درك گفتههاي آنها را ترسيم كنند. حوزه عصبشناسي زماني پايهگذاري شد كه پزشكان قرن نوزدهمي اختلالات زباني ناشي از آسيب مغز و مشخصههاي آسيبديدگي مغز را مشاهده كردند. پل بروكا يكي از همين پزشكان بود كه ناحيه خاصي از نيمكره چپ را مسوول زبان معرفي كرد. عصبشناسي زبان به اين معناست كه مغز چگونه فرمان استفاده از زبان را صادر ميكند. اين رشته علمي مغز و سيستم اعصاب را مورد مطالعه قرار ميدهد و علمي ميانرشتهاي است كه گريزي به علومي مانند روانشناسي زبان، عصبروانشناسي، آسيبشناسي زبان و گفتار و علومشناختي دارد. زبانپريشها كه در نتيجه آسيب مغزي جنبههايي از گفتارشان مختل ميشود اولين گروهي بودند كه امكان مطالعه اختلالات نظاممند زبان را فراهم كردند. دليل آسيب مغزي هرچه باشد تمامي مغز را به يك ميزان تحت تاثير قرار نميدهد و ممكن است ناحيهاي از مغز نسبت به نواحي ديگر آسيب شديدتري ببيند و احتمالا به همين علت است كه همه بيماران زبانپريش علائم يكسان ندارند. عصبشناسان با بررسي اين اختلالات متوجه ميشوند كدام بخشهاي زبان در مغز بايد بازنمايي و پردازش شوند. يكي از فراگيرترين بحثهاي كتاب، مطالعه رفتار زباني در ذهن افراد يكزبانه و دوزبانه است. فرد دوزبانه كسي است كه «تسلطي نظير گويشور بومي بر هر دو زبان دارد» كه البته دانشجوي ترم اول زبان خارجي بيرون از دايره افراد دوزبانه ميايستد. تعريفهاي آبلر و جرلو از افراد دوزبانه كمي افراطي به نظر ميرسد چراكه معيار صريح آنها به «ميزان تسلط بر زبان» وابسته است. اين دو نويسنده معتقدند بزرگسالان نسبت به كودكان دشوارتر ميتوانند زبان يك جامعه گفتاري را فرا بگيرند. استفاده زبان در كودكان دوزبانه با گويشوران بومي هر كدام از زبانها هيچ تفاوتي ندارد. اما بزرگسالاني كه زبان دوم را ميآموزند هميشه از گويشوران بومي قابل تشخيصاند. با تمركز بر نظام واجي، گفتاري كه به گوش شنونده غيربومي است، ممكن است نتيجه تفاوتهاي بين توليد بومي و زبان دوم در سطوح آوايي، واجي يا زبرزنجيري باشد. گويشوراني كه دو زبان آنها صداي خاص مشتركي دارند ممكن است به آن صدا نمود آوايي يكساني در هر دو زبان بدهند. ممكن است وقتي فرد با صدايي ناشناخته در زبان اولش مواجه ميشود، جاي آن را به صدايي مشابه به لحاظ آوايي در زبان اول يا صدايي از زبان دوم كه قبلا در تلفظ آن تبحر پيدا كرده، بدهد. آبلر و جرلو موضوعات بنيادي در زمينه اعصاب مركزي و پيراموني، نيمكرههاي مغز، تاثير آسيب نيمكره راست بر عملكرد زبان، دمانس، روشهاي گردآوري دادههاي زباني از بيماران زبانپريش، اختلالات خواندن و نوشتن را در اين كتاب مورد بحث قرار دادهاند.