ميخواهيم نفس بكشيم اما نميتوانيم
وجيهه قنبري
مي خواهيم نفس بكشيم اما نميتوانيم. نفسهايمان سخت و كوتاه شده است. نفس ما تهرانيها سالهاست كه در پاييز و زمستان ميگيرد و همراه با آن صدايمان، سرفه ميكنيم و با دست چشمهايمان را ميماليم و به تپش قلبمان گوش ميدهيم كه شدت گرفته است.
وقتي ۴ميليون خودرو و ۳ميليون و ۵۰۰هزار دستگاه موتوسيكلت در شهر بالا و پايين ميروند ديگر جايي براي نفس كشيدن نميماند. هر سال تعداد خودروها و بيماران قلبي و ريوي بيشتر ميشود. ما هم هرسال بينفستر ميشويم و دعا ميكنيم. دعا ميكنيم باد و باران و برف، جهنم غلظت مواد شيميايي هوا و ذرات معلق را به بهشت تبديل كند. اين كار هرساله ما است چه عيسي كلانتري، رييس سازمان حفاظت محيط زيست درخواست كند و چه درخواست نكند. ما سالهاست كه ميدانيم آلايندههاي متحرك عامل ۷۰ درصد آلودگي هواي تهران هستند، چه علي اعطا، سخنگوي شوراي اسلامي شهر تهران آن را اعلام كند و چه اعلام نكند. ما خيلي سال است كه ميدانيم كه هواي تهران بحراني است. از وقتي كه نفسهايمان به شماره افتاد فهميديم، خطر جدي است، موضوع مرگ و زندگي و بهرهمندي از ابتداييترين حق انساني است. جديتر شديم اما همهچيز در حد ارايه آمار، گوشزد خطرهاي احتمالي و انتشار بيانيه و ابلاغ قانون باقي ماند. از زماني كه فعالان محيط زيست با انتشار بيانيهاي موسوم به«هواي تهران 74» از خطرهاي آلودگي هوا گفتند و زنگ بينفس شدنمان را به صدا درآوردند، بيش از 20 سال ميگذرد و تهران همچنان آلودهترين هوا را دارد. انگار راهحلها نميتوانستند از ميان كاغذها راهي به سوي كوچه و خيابانهاي تهران پيدا كنند. شايد هم راهي يافتند اما نتوانستند تهران را نجات دهند. سال 1378 طرح جامع كاهش آلودگي هواي تهران در هفت محور تدوين و يك سال بعد، كميته اجرايي طرح جامع كاهش آلودگي هوا تشكيل شد، تيرماه سال 96 نيز قانون هواي پاك از سوي دولت، به مجلس شوراي اسلامي ارايه و تصويب شد. اما هواي تهران هوا نشد، تا به همين امروز. واقعيت اين است كه تهران با وجود آلايندهها و ساكنان رو به رشدش نميتواند نفس بكشد و آن طور كه وحيد حسيني، مديرعامل شركت كنترل كيفيت هواي تهران ميگويد: هزينه اقتصادي آلودگي هواي تهران بين ۱۲ تا ۱۵ هزار ميليارد تومان است. هزينهاي كه ميتواند براي راهكاري مناسب و قابل اجرا براي داشتن آسماني آبي و هوايي براي نفس كشيدن به كار گرفته شود. آلودگي هواي تهران به دليل سوخت باشد يا خودروها، صنايع آلاينده و ساخت و سازها، راهكارش جلسات
پي در پي بيحاصل و ارايه و اجراي طرحهاي كوتاهمدت لحظهاي مثل زوج و فرد كردن تردد خودروها و تعطيلي مدارس نيست. براي زنده ماندن تهران و ساكنانش بايد فكري كرد. استفاده از سوخت جايگزين، بهرهگيري از خودروهاي برقي، جلوگيري از ساخت و سازهاي بيرويه حرفهايي است كه به دل مينشيند، اما بايد پرسيد چرا اين راهكارها از حرف به عمل درنميآيند؟
روزنامهنگار