ايران كردها را به پاي ميز مذاكره بياورد
احسان شمس
در هفته اخير كردستان عراق روزهاي ناآرامي را پشت سر گذاشت. تظاهرات در همه شهرهاي كردستان به خشونت كشيده شد. روند فعلي كردستان دوران گذار است. اما از كجا به كجا؟ساختار عمده سياسي كردستان عراق از دو حزب عمده اتحاديه ميهني كردستان به رهبري جلال طالباني از سال 1975 و حزب دموكرات كردستان به رهبري مسعود بارزاني از سال 1979 تشكيل شده است.
بعد از سقوط صدام حسين تكريتي طبق قانون اساسي جديد عراق – كه به تقليد از پيمان طائف نگاشته شده - رياستجمهوري عراق كه مقامي تشريفاتي است به كردها، رياست دولت به شيعيان و رياست مجلس به اهل تسنن واگذار شد. از همين رو جلال طالباني، اولين رييسجمهور عراق آزاد شد و مسعود بارزاني به رياست اقليم كردستان رسيد. در اين دوره اقليم دوره خوبي از ثبات و پيشرفت را شاهد بود؛ اما دو موضوع اين آرامش را برهم زد. اول پيدايش داعش و تهديد مرزهاي اقيلم كردستان كه با حمايت ايران از مرزهاي اقليم دور ماند و ديگري رفراندوم استقلال كه با بايكوت همهجانبه ايران، تركيه و دولت مركزي عراق مواجه شد و در نطفه خفه شد.
در همين كش و قوس هم جلال طالباني رهبر آيندهنگر اتحاديه ميهني كه با ايران روابط بسيار نزديكي داشت، فوت شد. پس از او حزب اتحاديه ميهني به دو شاخه عمده منشعب شد. اولين شاخه را هيرو ابراهيم و بافل طالباني، همسر و پسر طالباني رهبري ميكنند كه بهشدت مخالف رفراندوم استقلال بوده و گفته ميشود فراخواني پيشمرگهها از كركوك و در نتيجه شكست استقلال به دستور آنان بوده است. شاخه دوم به رهبري كوسرت رسول جانشين جلال در حزب اتحاديه ميهني است كه بهشدت به مسعود بارزاني وفادار است.
در حزب ديگر نيز اوضاع از اين بهتر نيست. مسعود بارزاني پس از شكست همهپرسي گفته كه از اول نوامبر 2017 از تمام مناصب كنارهگيري ميكند و چنين هم كرد. اكنون رهبري حزب با مشكل جانشيني روبهروست و مسعود بارزاني به علت سرخوردگي از نتيجه همهپرسي در نوعي از قهر سياسي به سر ميبرد.
همه اينها در كنار سرخوردگي عمومي از عدم استقلال و برهم خوردن اتحاد احزاب تشكيلدهنده دولت اقيلم، به نوعي دولت اقليم را با خلأ رهبري و بهتبع آن بههمخوردگي امور مواجه كرده است.
عدم پرداخت حقوق كارمندان، تحريم دولتهاي همسايه، ضعف اقتصادي، اجبار به مذاكره با دولت مركزي عراق، از دست دادن منابع مهم نفتي كركوك و صدها عامل ديگر سبب شده كه مردم اقليم در اين روزها دست به اعتصاب و تظاهرات گسترده زنند كه در بسياري از موارد به خشونت كشيده شد. بنابراين اقليم اكنون در دوران گذار به سر نميبرد بلكه در دوران افول و گرايش به آنارشيسم اجتماعي است كه براي امنيت مرزها بهشدت خطرآفرين خواهد بود.
آنچه كه براي ايران در اين مناقشه بايد از درجه اول اهميت برخوردار باشد، جبران خلأ قدرت و بازگشت آرامش به اقليم از جانب خود نيروهاي كرد است. ايران با اهرمهايي كه در اختيار دارد بايد كردها را به پاي ميز مذاكره رو در رو بكشاند. اولين قرباني خارجي ناامني در كردستان، مرزهاي غربي ايران است. از طرف ديگر اركان محور مقاومت از كردستان عراق ميگذرد و نه از جنوب عراق. كردستان هميشه خود را ايراني دانسته و هيچگاه به آن خيانت نكردهاند. روزشمار جنگ تحميلي و كمكهايي كه از سوي كردستان به ايران، عليه حزب بعث شده است خود گواه اين ادعاست. از طرف ديگر ايران پتانسيل اثرگذاري مثبت در كردستان را دارد. بايد از اين پتانسيل در جهت رفاه مردم كردستان اقليم و كل ايران استفاده كرد. در اين باران غم و سيلاب اندوه بايد به ياري اين كهن ديار شتافت. كردستان پاره تن ايران است.