فيلترينگ هوشمند گامي در جهت امنيت خانواده، فيلترينگ سيال اقدامي مسوولانه از سوي دولت
رضا نقبايي لنگرودي٭
رضا نقبايي لنگرودي٭
فيلترينگ يعني دستكاري عمدي اطلاعات و محتوا به نوعي كه كاربري آنها براي مخاطب يا دريافتكننده مطلوبتر باشد.
فيلترينگ (filtering) اصطلاحي است فرانسه و برگرفته از لاتين filtrum به معناي «از صافي گذراندن» (to screen/exclude) يا «حذف كردن» (to remove). اين اصطلاح در ابتدا به عمليات مكانيكي يا فيزيكي اطلاق ميشده كه در آن از يك ابزار به عنوان صافي استفاده ميشد تا مواد زايد از سالم يا مواد جامد از مايع جداسازي شوند. در فيلترينگ سنتي اساس و هدف اصلي گرفتن جرم (مواد مضر، غيرمجاز و بيخاصيت) از ماده اصلي بوده است، به نوعي كه پس از اين پروسه ماده اصلي به يك ماده كاملا سودمند و مفيد مبدل ميشد.
به عبارت ديگر، با توجه به جنس و نوع مواد فيلترينگ خاص آن را بايد اعمال كرد و نميتوان براي همهچيز يك نوع نسخه پيچيد. نوع و جنس مواد را ميتوان از منظر فرض، به دستههاي زير تقسيمبندي كرد:
1- مواد كاملا سالم و بدون هيچگونه آلودگي
2- مواد سالم، اما همراه با آلودگي
3- مواد مضر، ولي وجود رگههايي از يك ماده سالم در آن
4- مواد كاملا مضر كه اصلا نميتوان از آنها بهرهبرداري كرد.
تنها با شناخت و تشخيص دقيق نوع و جنس مواد است كه افراد و سازمانها ميتوانند به اعمال دقيق فيلترينگ خاص بپردازند. از يك سو، فيلترينگ را بايد از الك كردن (sieving) متفاوت دانست، زيرا در الك كردن عمل جداسازي مواد درشت از ريز يا كلوخ (clumps) از ماسه از طريق تور به هم بافته صورت ميگيرد، ولي در فيلترينگ جرمها داراي اهميت وافرياند و براي جداسازي جرم از ماده اصلي اقدام به فيلترينگ ميشود.
به زبان امروزي، فيلترينگ يعني بهكارگيري نوعي ابزار خاص در پردازش يك جريان به گونهاي كه يا از آن جريان، جرياني جديد و ديگري ايجاد شود يا اينكه در هنگام پردازش جريان اصلي كه به هر دليلي غيرمقبول و خطرناك شناخته ميشود حذف ميشود.
از سوي ديگر، در اينترنت و علوم كامپيوتر، فيلترينگ محتوا (Content filtering) كه از آن به عنوان فيلترينگ اطلاعات (information filtering) نيز ياد ميشود عبارت است از استفاده يا بهرهگيري از برنامهاي خاص براي جداسازي مواد و از دسترس به دور نگه داشتن صفحات وب يا پستهاي الكترونيكي كه حامل مواد ناخوشايند يا غيرمقبول (objectionable)، مــحتـواي هــــرزهانگـاري (pornographic content) و بعضا داراي محتواي خشونتمدار (violence-oriented content) يا محتواي تنفرمدار (hate-oriented content) هستند.
شركتها، موسسات، سازمانها از فيلترينگ محتوا در نقش يك ديوار آتش اينترنتي (Internet firewall) و والدين نيز از آن براي دور از دسترس نگهداشتن فرزندان خود از مواد زشت اينترنتي بهره ميگيرند. فيلترينگ محتوا و توليداتي كه اينگونه خدمات را ارايه ميدهند را ميتوان به دو بخش الف) فيلترينگ وب (Web filtering) - از صافي گذراندن وبسايتها يا صفحات وب- و ب) فيلترينگ پست الكترونيك (e-mail filtering) - از صافي گذراندن ايميلهاي ناخواسته (spam) يا ساير محتواي غيرمقبول- تقسيمبندي كرد.
به طور كلي، فيلترينگ زماني كاربرد دارد كه محتويات ترافيك واردشونده يا خارجشونده از شبكه داخلي يك سازمان (جامعه، خانواده و غيره) با معيارهاي تعيين شده براي امنيت يا سياستهاي آن مغايرت داشته باشد و در اين صورت اقدام به مسدود كردن آن محتويات ميكنند.
بدين سان، با توجه به موارد فوق از يك سو هم فرد و خانواده و از سوي ديگر نهادهاي اجتماعي، مدني و دولت نقش بسزايي در اعمال فيلترينگ در عصر اطلاعات و فضاهاي مجازي دارند.
نقش فرد و خانواده فراگيري سواد رسانهاي (media literacy) يا در اصطلاح پيشرفتهتر آن آموزش رسانهاي (media education) است. خانوادهها با توجه به اين تمهيد ميتوانند نوعي فيلترينگ نرم (soft filtering) را براي عصر وب 1.0 و وب 2.0 اعمال كنند و براي وب 3.0 چارهاي جز اعمال فيلترينگ هوشمند (smart filtering) وجود ندارد.
به عبارت بهتر، فرد و خانواده بايد كاملا نسبت به مصرف و كاربري مواد آموزشي، اطلاعاتي، درسي، خبري و تفريحي خود آگاهي و شناخت كافي داشته باشند و اين امر در صورتي ممكن ميشود كه تمامي افراد يك جامعه به صورت انفرادي و جمعي براي حفظ سلامت و بقا اقدام به فراگيري آموزش رسانهاي كنند.
آموزش رسانهاي يعني برخورد هدفمند افراد يك جامعه با رسانه و تقويت ساختارهاي دموكراتيك. در آموزش رسانهاي هدف اصلي آموزش مهارتهاي لازم براي برقراري ارتباطي متفكرانه و آگاهانه با رسانهها و در عين حال به وجود آوردن نگاهي دقيق، نقادانه و تحليلي نسبت به پيامهاي رسانهاي است. سواد رسانهاي نوعي درك متكي بر مهارت است كه براساس آن ميتوان انواع رسانهها و توليدات آنها را شناخت و از يكديگر تفكيك و شناسايي كرد.
به زباني سادهتر، سواد رسانهاي مثل يك رژيم غذايي است كه هوشمندانه مراقب است كه چه موادي مناسبند و چه موادي مضر، چه چيزي را بايد مصرف كرد و چه چيزي را نه يا اينكه ميزان مصرف هر ماده بر چه مبنايي بايد استوار باشد. سواد رسانهاي ميتواند به مخاطبان رسانهها بياموزد كه از حالت انفعالي و مصرفي خارج شده و به معادله متقابل و فعالانهاي وارد شوند كه در نهايت به نفع خود آنان است.
و تنها با اين تمهيد است كه در وهله اول فيلترينگ نرم حاصل ميشود و به تدريج با پيشرفت وب وارد مرحله فيلترينگ هوشمند ميشود. به عبارت سادهتر، فيلترينگ نرم يعني شناخت و آگاهي يكايك اعضاي يك جامعه از محتواي مواد بدون اينكه مواد از سوي عامل ثالثي مورد دستكاري قرار گيرد.
اما در سوي ديگر اين معادله نهادهاي اجتماعي، مدني و دولت (سيستمهاي آموزش و پرورش، آموزش عالي و دانشگاهها، نهادهاي غيردولتي و دولتي) قرار دارد كه نقش بسزايي در اعمال فيلترينگ دارند. شايد اعمال فيلترينگ سخت (hard filtering) از سوي دولت بتواند داروي مسكني براي اين درد قلمداد شود ولي هرگز نميتواند راهحل درستي قلمداد شود زيرا فيلترينگ سخت ضمن اينكه هزينه بسيار بالايي را ميطلبد، خود باعث بروز اختلالاتي از جمله حذف مواد مفيد از محتواي زشت نيز ميشود. با وجود آن، نهادهاي اجتماعي، مدني و دولت در وب 3.0 چه اقداماتي ميتوانند انجام دهند؟ آيا باز هم فيلترينگ پاسخگوي اين مهم خواهد بود؟
علاج كار در اين است كه نهادهاي اجتماعي مدني زمينه شناخت و آگاهي را براي مردم فراهم كنند. به طور نمونه، سازمان صدا و سيما بايد ضمن بهرهگيري از نخبگان، زمينه آموزش رسانهاي را براي مردم جامعه مهيا سازد. دولت بايد با گذر از فيلترينگ زمينه حضور فيلترينگ سيال (Fluid filtering) را براي جامعه مهيا كند.
براي نمونه، اگر دادهها و اطلاعات افراد يك جامعه در يك سايت اجتماعي يا يك نرمافزار مالكيتي چندسكويي پيامرسان فوري (instant messaging) صدا روي پروتكل اينترنت (Voice over IP) براي تلفنهاي هوشمند مورد محافظت قرار نگيرد و به حريم خصوصي تجاوز شود اين وظيفه دولت است كه گام اساسي را بردارد. بهطور مثال، وايبر دادههاي كاربران خود را مانند اطلاعات شماره تلفنهاي گوشي كاربر و غيره - كه بيشتر از مقدار ديگر نرمافزارهاي مشابه مانند اسكايپ است- به طور گسترده جمعآوري ميكند و بسياري از اين دادهها بدون رضايت و اطلاع كاربران مورد پردازش قرار ميگيرند.
در وايبر (Viber) كاربران ميتوانند علاوه بر پيامرساني متني، به تبادل تصاوير، ويديو و پيامهاي رسانهاي بپردازند. دايره المعارف آزاد ويكيپديا در تاريخچه وايبر خاطرنشان ميكند: «وايبر به وسيله چهار همكار اسراييلي به نامهاي تلمن ماركو (Talmon Marco)، ايگور مگزينيك (Igor Megzinik)، ساني مارولي (Sani Maroli) و اوفر اسمچا (Ofer Smocha) تاسيس شد.
تلمن ماركو، مديرعامل شركت است كه چهار سال در ارتش اسراييل مشغول به كار بود و از دانشگاه تلآويو فارغالتحصيل شده است.» (wikipedia/Viber) شركت وايبر مشخص نكرده كه چه هنگام و براي چه مقاصدي از دادههاي جمعآوريشده استفاده ميكند .
در فيلترينگ سيال كه براي وب 3.0 كاربرد دارد دولت ضمن راهاندازي «شبكه اينترنت ملي»، از نرمافزارهايي بهره ميگيرد كه قابليت شناخت و تشخيص هوشمند محتوا را دارد. به عبارت ديگر، اين دسته از نرم افزارها در مييابند كه چه موادي كاملا سالم و بدون هيچگونه آلودگي هستند، چه موادي سالم، اما همراه با آلودگياند، چه موادي مضر، ولي وجود رگههايي از يك ماده سالم در آنها ديده ميشود و چه موادي كاملا مضرند كه اصلا نميتوان از آنها بهرهبرداري كرد.
از اين رو، فيلترينگ هوشمند را ميتوان گامي درست در جهت سلامت و امنيت خانوادهها و فيلترينگ سيال را به عنوان اقدامي مسوولانه از سوي نهادهاي اجتماعي، مدني و دولت قلمداد كرد.
منابع در روزنامه موجود است.
*عضو هيات علمي دانشگاه صدا و سيما