زندگي در دنيايي اشباع شده از پيام
پيام آزادي/ فرهنگ ما با اطلاعات اشباع شده است. سيل پيامها از طريق رسانههاي جمعي به سوي ما ميآيند. به طور مثال در سال 2003 تنها در ايالات متحده امريكا تقريبا 175000 عنوان كتاب منتشرشده است، و هر كدام از آنها در كتابخانههاي عمومي يا از طريق كتابفروشيهاي آنلاين با قيمتي نسبتا مناسب در دسترس است. علاوه بر اين، كتابها تنها يكي از كانالهاي اطلاعاتي هستند. در سراسر دنيا، ايستگاههاي راديويي هر ساله 5/65 ميليون ساعت و تلويزيون 48 ميليون ساعت برنامه اصلي و بدون تكرار پخش ميكنند. تنها در امريكا، هفت استوديوي اصلي فيلم، 169500 برنامه تلويزيوني در آرشيوهايشان دارند. با رايانههاي شخصي وقتي كه به اينترنت وصل ميشويم، حتي به اطلاعات بيشتري دسترسي داريم. اينترنت به ما امكان دسترسي به 3000 روزنامه را ميدهد. همچنين شبكه يا تارنماي جهان گستر قابليت دسترسي به حدود 5/2 بيليون سند را فراهم ميكند. از زماني كه شما متولد شديد در مقايسه با كل مجموع اطلاعاتي كه در سراسر تاريخ ثبت شده است، اطلاعات بيشتري توليد شده است. نيمي از دانشمندان آن دوران، امروز زنده بوده و در حال توليد اطلاعات هستند. همچنين تعداد افرادي كه در امريكا خود را به عنوان هنرمندان معرفي ميكنند از 737000 در سال 1970 به 2/2 ميليون در سال 2000 افزايش يافته است. تعداد موسيقيدانها از 100000 در سال 1970 به 187000 در سال 2001 رشد يافته است و تعداد نويسندگان چهار برابر شده و به عدد 128000رسيده است. اين هنرمندان، موسيقيدانها و نويسندگان هر روز پيامهاي زيادتري از طريق كانالهاي رسانهاي توليد ميكنند. هر سال چه ميزان اطلاعات توليد ميشود؟ پيش از پاسخ به اين سوال، لازم است مطمئن شوم كه شما چند مفهوم تخصصي را درك ميكنيد. «بايت» واحد ذخيره اطلاعات است. يك كيلوبايت هزار بايت يا اطلاعاتي شامل دو صفحه تايپ شده يا يك عكس با كيفيت پايين است. يك مگابايت، يك ميليون بايت است كه معادل اطلاعات يك رمان كوچك يا شش ثانيه صداي ضبط شده با كيفيت بالاست. يك گيگا بايت، يك بيليون بايت و يك ترابايت هزار گيگا بايت است، يك پتا بايت هزار ترابايت و يك اگزا بايت نيز هزار پتا بايت است. براي ترسيم اين اعداد بزرگ در ذهن، 19 ميليون كتاب و ديگر مطالب در كتابخانه كنگره امريكا اگر ديجيتالي شده باشند، ممكن است در حدود 10 ترا بايت از اطلاعات را اشغال كند. بسيار خوب، حال شما براي پاسخ به اين سوال كه در يك سال مشخص چه حجمي از اطلاعات توليد ميشود، آمادهايد. در سال 2002، محققان دانشگاه كاليفرنيا در بركلي، پروژه بزرگي را انجام دادند كه در نتيجه آن تخمين زدند تنها در سال 2002، 5 اگزا بايت اطلاعات در سراسر جهان توليد شده است. اين بدين معني است كه ميزان اطلاعات توليدي تنها در سال 2002، 500000 برابر ميزان تمام محتويات كتابخانه كنگره است. اگراين موضوع به حد كافي هولناك نيست، بايد اضافه كرد كه دانشمندان عرصه ارتباطات تخمين ميزنند ميزان رشد اطلاعات در هر سال 30 درصد افزايش پيدا ميكند. اين بدين معني است كه در سال 2008، 24 اگزابايت توليد شده است يا به عبارتي ديگر به ازاي هريك بايت اطلاعات ذخيره شده در كتابخانه كنگره،
4/2 ميليون بايت اطلاعات جديد در سال 2008 توليد شده است.
ميزان بالاي قرار گرفتن در معرض رسانه
همانگونه كه از ميزان زمان سپريشده در كنار رسانهها مشهود است، ما عاشق رسانهها هستيم. اخيرا يك مطالعه جامع در خصوص استفاده ازرسانههامشخص كرده است كه حدود 30 درصد از زمان بيداري در روز با رسانهها به عنوان فعاليت انحصاري صرف ميشود و 39 درصد ديگرنيز، استفاده از رسانه در كنار فعاليتهاي ديگر است. اين محاسبه نشان ميدهد تقريبا 70 درصد از فعاليت روزانه افراد نوعي استفاده از رسانه را شامل ميشود. در مقابل، كمتر از 21 درصد از زمان، به كارهاي ديگر اختصاص داده ميشود. تلويزيون همچنان با اختصاص بيش از 275 دقيقه در هر روز به خود، رسانه غالب و حكمفرماست. علاوه بر اين، براساس آمار شركت «اي.سي.نيلسون»زماني كه مردم با تلويزيون سپري ميكنند، در حال افزايش است. تنها در اواخر دهه گذشته، ميانگين استفاده خانوادههاي امريكايي از تلويزيون از هفت ساعت و 15 دقيقه در سالهاي 1995 و 96 به هشت ساعت و 14 دقيقه در سالهاي 2005 و 2006 افزايش يافته است؛ در طي همان دهه، ميانگين زماني كه يك فرد با تماشاي تلويزيون در روز سپري ميكرد، از 3 ساعت و 59 دقيقه به 4 ساعت و 35 دقيقه افزايش يافته است. بيش از نيمي از خانوادههاي امريكايي سه يا تعداد بيشتري دستگاه تلويزيون در خانههايشان دارند. در حال حاضر در امريكا تعداد دستگاههاي تلويزيون از مردم امريكا بيشتر است. ديگر رسانههاي جمعي نيز زمان زيادي از اوقات مخاطبان را به خود اختصاص ميدهند؛ به طور مثال رايانه در كنار تلويزيون و در جايگاه دوم، قرار دارد. در جهان بيش از يك ميليارد كاربر اينترنتي وجود دارد كه اين مقدار حدود 17 درصد از جمعيت جهان است. در ايالات متحده امريكا، از هر پنج نفر افراد دوازده ساله و بالاتر، چهار نفر كاربر اينترنت هستند. ونيمي از اين افراد بيش از دو ساعت از روز را با رايانه ميگذرانند. كاربرد رايانه در ميان دانشجويان به طور خاص بسيار زياد است. در امريكا هم اكنون 4/17 ميليون دانشجو وجود دارد كه 50 درصد آنها در سال اول ورود به دانشگاه با يك رايانه همراه وارد ميشوند. در حال حاضر دانشجويان عادي، روزانه سه ساعت و نيم براي ارسال نامههاي الكترونيكي، پيامهاي فوري و گشت و گذار در وبها صرف ميكنند. آنها همچنين 5/7 ساعت در روزرا با ساير رسانهها نظير كتاب، مجلات، ضبط صوت، راديو، فيلم و تلويزيون سپري ميكنند. اين آمار به روشني نشان ميدهد كه رسانهها به طور گستردهاي مهمترين قسمت زندگي روزانه بشر را تشكيل داده و سازمانهاي رسانهاي با درك اين مساله، پيامهاي بيشتر و بيشتري را از طريق شبكههايي فراگير درهر سال عرضه ميكنند.
مشكل اطلاعات
هميشه افراد و جوامع با اطلاعات مشكل داشتهاند. براي هزاران سال، مشكل اطلاعات توليد اطلاعات كافي درباره جنبههاي مهم زندگي و سپس فراهم كردن امكان دسترسي به آن اطلاعات براي مردم بود. اما با رشد رسانههاي جمعي، به خصوص در نيم قرن گذشته، مشكل اطلاعات از امكان دسترسي به اطلاعات، به حفاظت از خود در برابر حجم عظيم اطلاعات تغيير كرده است. براي توضيح اين بحث اجازه دهيد تنها بر يك رسانه (كتاب) تمركز كنيم. در حدود دو قرن پيش، اكثر جمعيت دنيا نميتوانستند بخوانند و حتي اگر ميتوانستند، تعداد محدودي كتاب در دسترسشان بود. در اوايل سده 1300، كتابخانه سوربون در پاريس تنها شامل 1338 كتاب ميشد و با اين حال بزرگترين كتابخانه در سراسر اروپا بود و تنها نخبگان و سرآمدان اجازه دسترسي به آنها را داشتند. امروزه كتابخانههاي بسياري با بيش از هشت ميليون كتاب وجود دارد كه سالانه كتابهايشان را به ميليونها نفر امانت ميدهند. با در نظر گرفتن ميزان بالاي باسوادي، سهولت خريد كتابها از وبسايتها و قابليت دسترسي به كتابخانههاي عمومي رايگان در تمامي شهرها، براي دسترسي به كتاب ديگر مشكلي وجود ندارد. با اين حال، زمان يك مشكل بزرگ است. اگر شما تنها براي خواندن كتابهاي جديد منتشر شده در يك سال تلاش كنيد، بايد در هر سه دقيقه از 24 ساعت شبانهروز، بدون هيچ گونه استراحتي يك كتاب بخوانيد، به عبارت ديگر 20 كتاب در هر ساعت يا 480 كتاب در هر روز. تمام اين تلاشها تنها براي همگام شدن با عنوانهاي جديد منتشر شده در ايالات متحده مورد نياز خواهد بود! و زماني براي خواندن هيچيك از 66 ميليون عنوان كتاب موجود ديگر در سراسر دنيا، براي شما باقي نميماند. اين مثال فقط به كتاب محدود ميشود. در دنيا هر ساله حدود 31 ميليون ساعت برنامه تلويزيوني اصلي و بدون تكرار توليد ميشود. اگر بخواهيد فقط تمام برنامههاي تلويزيوني پخش شده در طول يك سال را تماشا كنيد، حدود 35 قرن بدون استراحت بايد به آن اختصاص دهيد!ما در محيطي زندگي ميكنيم كه بسيار متفاوت از ديگر محيطها و شرايط بشري است كه پيش از اين پشت سر گذاشته شده است، محيطي كه با هر قدم كه به جلو مينهيم، تغيير ميكند. اين مساله از نسل شتابنده توليد اطلاعات و تقسيم آن از طريق تعداد رو به افزايش كانالهاي رسانهاي و تردد سنگين ابزارهاي رسانهاي كه آن كانالها را طي ميكند، ناشي ميشود. پيامها به طور مداوم به تمام افراد در هر كجا كه باشند، انتقال داده ميشود. همه با اطلاعات اشباع ميشويم و هر ساله رسانههامتجاوزانه و سلطهجويانهتر به دنبال جلب توجه ما هستند. اين انتظار كه خود را با تمام اطلاعات موجود هماهنگ كنيم، انتظاري عبث است. در حال حاضر با توجه به اينكه رسانهها دايماً هزاران پيام را به هر عنواني به ما عرضه ميكنند، مهمترين چالش در اتخاذ تصميماتي خوب و مناسب نهفته است. چالشي براي انتخاب چگونه با چالش اتخاذ تصميم درباره پيامها در ميان جريان فزاينده و دايمي اطلاعات مواجه ميشويم؟ پاسخ اين است: ذهنمان را روي حالت راهنماي خودكار قرار دادهايم، ذهن ما به طور خودكار تقريباً تمامي گزينهها را از فيلتر ميگذراند. ميدانم كه ممكن است تا اندازهاي عجيب به نظر برسد، اما راجع به آن فكر كنيد. نميتوانيم هر پيامي را در نظر گرفته و آگاهانه تصميم بگيريم كه آيا بايد به آن توجه كرد يا نه. پيامهاي زيادي وجود دارد كه بايد در نظر گرفته شوند. بنابراين ذهن ما يك روال عادي پيشرفته دارد كه بدون صرف زمان و تلاش ذهني زياد، جريان فيلترينگ را به سرعت و دقت هدايت ميكند. براي توضيح اين پردازش خودكار، زماني را كه براي خريد مواد غذايي به سوپرماركت ميرويد تصور كنيد، اجازه دهيد به شما بگويم شما با يك ليست 25 موردي از چيزهايي كه نياز داريد به سوي فروشگاه گام برميداريد، و 15 دقيقه بعد، شما با آن 25 مورد از فروشگاه خارج ميشويد. در اين سناريو، چند تصميم اتخاذ كردهايد؟ پاسخ اغواكننده اين است كه بگوييد 25 تصميم، يعني براي خريد هريك از اقلام يك تصميم. اما درباره تمامي اقلامي كه تصميم گرفتيد نخريد، چطور؟ امروزه ميانگين اقلامي كه در قفسههاي سوپرماكتها وجود دارد، حدود 40000 كالاست. بنابراين در واقع شما 40000 تصميم در زمان نسبتا كمي كه در سوپرماركت هستيد، ميگيريد. 25 تصميم براي اينكه چه كالاهايي را بخريد و 39975 تصميم درباره اينكه چه چيزهايي را نخريد. فرهنگ ما سوپرماركتي بزرگ از پيامهاي رسانهاي است. اينگونه پيامها را چه درك كنيم چه نكنيم، در همه جا هستند. به علاوه، در مقايسه با كالاهاي موجود در سوپرماركت در فرهنگها پيامهاي به مراتب بيشتري ديده ميشود. در ادامه مباحث با طرح تاريخ پرتحرك و پوياي سواد به بررسي مسير تكامل سواد در جوامع مختلف ميپردازيم و در ادامه با تمركز بر سواد رسانهاي، نقش اين سواد در دنياي رسانهاي امروز را بررسي ميكنيم.