• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3995 -
  • ۱۳۹۶ يکشنبه ۱۷ دي

تخت شاه مال منه

سيدعلي ميرفتاح

پائولو كوئيلو اگرچه مشت محكمي در دهان ياوه‌گويان شرق و غرب نزده، اما صريح و راديكال، «وليعهد» سابق را شسته و روي بند پهن كرده. پيام واضح و حق‌طلبانه او توقع مي‌رفت كه از داخل ايران هم شنيده شود. معترضاني كه از وضع بد معيشت گلايه‌مندند و از فقر و فاقه به ستوه آمده‌اند، چه نسبتي با فرزند پادشاه مخلوع ايران دارند كه بعضي از رسانه‌هاي آن‌طرفي، دنبال ربط و نسبت‌شان مي‌گردند؟ اينها هرچه بخواهند بعيد است در قرن بيست و يكم «شاه» بخواهند. شاه اگر خوب بود كه مي‌ماند... تغاري بشكند، ماستي بريزد، شود دنيا به كام كاسه‌ليسان. اين‌بار هم تغاري شكسته و صد تا صاحب پيدا كرده. بسياري از اشخاص و گروه‌هاي مخالف، حاضر به يراق نشسته‌اند، مترصد اينكه تقي به توقي بخورد و اينها سريع بيانيه بدهند و قصه را مال خود كنند. الان هم شكر خدا همه از دم صاحب تريبون و رسانه‌اند و صداي‌شان به اندازه‌اي كه به گوش ملت برسد بلند است. در يك كشور هشتاد ميليوني چند هزار نفر تظاهرات كرده‌اند و همه رقم شعاري داده‌اند؛ هنوز ما كه در داخليم، چيز زيادي از كم و كيف آن نمي‌دانيم، اما در خارج ده‌ها صاحب تمام‌قد پيدا كرده‌اند. حتي بين‌شان مسابقه راه افتاده تا هر‌كدام زودتر و بيشتر خود را «هد» ماجرا نشان دهد و تخت شاه را صاحب شود. دقيقا شبيه بچه‌هايي كه توي سر و كله هم مي‌زنند و «تخت شاه مال منه» بازي مي‌كنند. اينها هم به نظرم دنبال موقعيت مناسبند تا كمك‌هاي نقدي و جنسي امپرياليسم را حلال كنند و خود را بالاتر از بقيه بنشانند. لابد خبر داريد كه رفته‌اند و به وساطت بعضي سناتورهاي بدنام، پول‌هايي به قصد «رژيم چنج» گرفته‌اند و خود را فعال‌مايشاء نشان داده‌اند. براي اينكه قرارداد ببندند و پول بگيرند خود را به آب و آتش زده‌اند. دروغ‌ها گفته‌اند. نمايش‌ها تدارك ديده‌اند... نه اينكه بگويم امريكا را خر كرده‌اند. نه. آنها هم زرنگند. بالاخره بحث پول كه به ميان بيايد، كارچاق‌كن‌ها و دلال‌ها خودشان را مي‌رسانند. با اين پول‌ها راديو زده‌اند، سايت زده‌اند، شبكه عريض و طويل راه انداخته‌اند و سمينار گذاشته‌اند، باقي‌اش را هم «نصف‌لي، نصف‌لك، ‌الله هم‌الرازقين» بالا كشيده‌اند. حالا كه بوي كباب مي‌آيد بهترين موقع است كه مزدشان را حلال كنند و به سناتورها و كاخ سفيد و خزانه‌داري امريكا نشان دهند كه هزينه‌هاي كمكي، هبا و هدر نشده و به بهترين وجه هزينه شده است و اگر قسط بعدي زودتر برسد، اينها هم مي‌توانند زودتر تعهدشان را عملي كنند و قضايا را به نتيجه برسانند... باور كنيد چيزي كه عرض مي‌كنم آميخته‌اي از طنز و طعنه و خيال نيست. اپوزيسيون بودن خرج دارد، شبكه ماهواره‌اي داشتن بيشتر خرج دارد. اما امريكايي‌ها نذر فرهنگي كه ندارند تا هم پول بدهند هم كلاه بدهند و هم دو غاز و نيم بالا بدهند. امريكا در جهت ارتقاي فرهنگ ايران كه با ضدانقلاب قرارداد نبسته. سعودي‌ها هم همين‌طور. تركي فيصل با مريم رجوي درباره جامعه باز و دشمنانش كه مباحثه نمي‌كنند. در تلويزيون فلان كه قرار نيست تاريخ ايران باستان را بكاوند. به نظرم واضح‌تر از آن است كه نيازي به استدلال داشته باشد. فراست سياسي نمي‌خواهد، به اخبار محرمانه هم احتياج نداريم تا بفهميم اين گروه‌ها و اشخاص را سعودي‌ها و امريكايي‌ها و اروپايي‌ها براي چه پول و تلويزيون و بلندگو مي‌دهند. چيزي كه اين وسط مايه آبروريزي است رفتارهاي رقت‌انگيز رقباي ضدانقلاب است براي كنترات صفر تا صد پروژه. همديگر را هل مي‌دهند و كنار مي‌زنند تا اعتماد و پول امريكا را يكجا تصاحب كنند. يكي از همين‌ها گفته بود خوب اگر نتوانستيم چه؟ گفته بودند خدا بزرگ است تا چهار سال ديگر كي زنده كي مرده؟ چه‌بسا شانس بياوريم و بيفتد دست دموكرات‌ها آن وقت بايد طرح توسعه دموكراسي را روي ميزشان بگذاريم.  البته انصاف بايد بدهيم كه ما هم مقصريم. علي‌الخصوص صدا و سيماي جمهوري اسلامي مقصر است و اين دنيا و آن دنيا بايد جواب پس بدهد. آنقدر بد عمل كرده‌اند، به يك اعتبار همگي بد عمل كرده‌ايم كه دروغ رقبا خوش نشسته و روي بعضي جوان‌ها موثر افتاده. وقتي شبكه فلان رقص و آواز دهه پنجاه را نشان مي‌دهد، از اين طرف هم ما خطاهاي استراتژيك مي‌كنيم آن وقت جاي تعجب ندارد كه بعضي جوانان مملكت دل‌شان براي گذشته‌اي كه هيچ رقمه قابل افتخار نيست غنج برود و حسرتش را بخورند. الان جاي تعارف و لاپوشاني نيست. تلويزيون خودمان را با اين همه عده و عده بگذاريد كنار همين تلويزيون‌هاي كنتراتي. دارند كار مي‌كنند و حسابي دروغ‌هاي‌شان را زينت مي‌دهند و به خورد جوان بيچاره مي‌دهند. با معماي شاه كه نمي‌شود جلوي آن همه تصوير رنگي و پرطمطراق را گرفت. با معتضد كه نمي‌شود به جنگ تبليغات پررنگ و لعاب رفت. از همه اينها مهم‌تر و بدتر اين است كه ما مبارزه با شبكه‌هاي ماهواره‌اي را به نيروي انتظامي محول كرديم و فكر كرديم با جمع‌آوري ديش‌ها و شكستن ريسيورها مي‌توانيم تبليغات سوء آن‌طرفي‌ها را خنثي كنيم. به جاي اينكه كار فرهنگي درست و حسابي كنيم، فكر كرديم با نيروهاي قهري مي‌توانيم جلوي چهارتا شبكه را بگيريم. اين شبكه‌ها مهم نيستند به شرطي كه از اين طرف كار را به كاردان‌ها بسپريم، ملاحظات دست‌وپا گير را از سر راه‌ برداريم، رياكاران را به عقب برانيم و پاچه‌خواران را سرجاي‌شان بنشانيم... .

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون