ليگ قهرمانان اروپا جذابيتي بيپايان براي خورههاي فوتبال!
اشكهاي سرخيو راموس و به آغوش كشيدن ايكر كاسياس در ليگ قهرمانان اروپا، براي فوتبال دوستان دو روز كاملا متفاوت را تداعي ميكند. احتمالا تصوير غالب روزي است كه سرخيو راموس در قامت مسيح به زمين آمد و در دقيقه 92:48 فينال ليگ قهرمانان با يك ضربه سر، كه تمام روح خود و هواداران را حمل ميكرد و دروازه اتلتيكو را باز كرد باشد. يك تصوير ديگر هم هست؛ روزي كه راموس با وجود گلزني نتوانست مانع باخت رئال برابر دورتموند شود و افتضاح وست فالن را جبران كند. روزي كه كاسياس مغضوب مورينيو از نيمكت بازي كاپيتان راموس را نظاره ميكرد و بعد از اتمام بازي اشكهاي سرخيو را پاك ميكرد، كاري كه راموس سال بعد براي ايكر انجام داد.
اين دو تصوير يك نماي كلي از ليگ قهرمانان اروپا است. محل اجتماع ستارگان فوتبال براي به رخ كشيدن تواناييهايشان. رقابتهايي كه در آن هيچ مسابقهاي نتيجهاي از پيش مشخص ندارد. دورتموندي كه به سختي مالاگاي متكي به ايسكو را در دقايق +90 شكست داد، كار رئال مادريد كهكشاني را در همان بازي رفت يكسره كرد. بايرن مونيخ پپگوارديولا برابر رئال آنجلوتي له ميشود و همان رئال برابر اتلتيكوي ديگو سيمئونه 93دقيقه زمينگير ميشود. روح اين مسابقات همين است. هيچكس نميداند در دور حذفي چه اتفاقي ميافتد.
در ليگهاي داخلي، برنامهريزي صحيح، جذب نفرات برتر در هر پست و حفظ روند رو به جلو، ميتوانند عوامل قهرماني يك تيم باشند، در ليگ قهرمانان اما يك مساله هر سال خود را بولدتر از سال قبل به ما نشان ميدهد؛ شانس! هر تيم علاوه بر دارا بودن مشخصات فوق، بايد خوششانس هم باشد. چه بسا كه اگر ضربه راموس وارد دروازه نميشد، امروز حرفي از رئال مخوف آنجلوتي نبود، يا اگر راميرس براي اولين و آخرين بار با ضربه چيپ دروازه والدز را باز نميكرد، امروز كسي دي متئو را به ياد نميآورد و همان كمك مربياي ميماند كه چندماه آخر را به او حكم مربي موقت دادهاند. گلهاي فوقالعادهاي كه در اين مسابقات به ثمر ميرسند همه چاشني شانس رابه همراه دارند. پس نميتوان گفت؛ تيمي كه بهترين نفرات و كادر فني را در اختيار دارد قطعا برنده جام خواهد شد.
تجربه نشان داده سرمايهگذاريهاي سنگين مالي هم در كوتاهمدت نميتوانند عاملي براي قهرماني يا حتي رسيدن به مراحل بالاي اين رقابتها باشد. منچسترسيتي يا پاريسنژرمن از نمونه تيمهايي هستند كه در سالهاي اخير خرج سرسامآوري كردهاند و در ليگهاي داخلي هم به توفيقاتي دست يافتهاند؛ اما در ليگ قهرمانان هيچوقت به جمع چهار تيم بزرگ رقابتها نرسيدهاند.
حقيقت ديگر كه با اين رقابتها در هم آميخته است؛ انگيزه بالاي تيمهاي كوچكتر است. به عنوان مثال شاختار دونتسك و بازيكنانش شايد تا سالهايسال نتوانند برابر چند ده ميليون بيننده تلويزيوني تواناييهاي خود را به نمايش بگذرانند، اما ليگ قهرمانان اروپا اين فرصت را به اين تيمها و بازيكنان هم ميدهد. بنابراين تصور اينكه بهترين بازي اين بازيكنان را از آنها ببينيم مساله بيراهي نيست. اتفاقا بازي در بازي رفت مرحله يكهشتم نهايي فصل 15-2014 ليگ قهرمانان شاختاريها توانستند بايرنمونيخ مدعي را در گوشهاي از خاك اوكراين متوقف كنند.
ستارهها در اين دست رقابتها نسبت به بازيهاي ليگ نقشي تعيينكنندهتر پيدا ميكنند. رابرت لواندوفسكي، آرين روبن، لئو مسي، دروگبا، سرخيو راموس؛ كريس رونالدو و چند نام بزرگ ديگر همه و همه بازيكنهايي هستند كه در لحظاتي كه هيچكس توقع نداشت تيرهايي رها كردهاند و در همانجا كه بايد؛ نشسته است. گلهايي كه به مراتب تعيينكنندهتر از گل زدن در رقابتهاي ليگ است.
مسائل مالي و اسپانسرينگ هم به تبع اين اهميت است كه در اين تورنمنت به ازقام نجومي ميرسد. رقابتهايي كه براي تعيين برترين تيم اروپا برگزار ميشود از تمام قارهها بيننده دارد و از هرجايي حمايت ميشود تا هر سال با سطحي بالاتر برگزار شود.
خورههاي فوتبال از ديدن بازيهاي ليگ ايران يا محلات اروپا هم حتي لذت ميبرند، اما شنيدن سرود چمپيونز ليگ آنها را به اوج لذت ميرساند، به وجد ميآورد و شوق را در صورتشان نمايان ميسازد. صادقانه سطح كيفي اين بازيها با هيچ رقابتي؛ حتي جامجهاني هم قابل مقايسه نيست. اين مساله كه نيازي نيست چهار سال براي ديدن اين كارناوال بزرگ صبر كرد هم در تلذذ بيشتر فوتبالخوارها تاثير دارد. آنها هر سال ميتوانند بالاترين سطح كيفيت يك تورنمنت فوتبال را نظارهگر باشند و اين موضوع كه اين رقابتها زياد چشم انتظارشان نميگذارد باعث محبوبيت هرچه بيشتر آن ميشود. ليگ قهرمانان؛ روزهايي را براي آنها به ارمغان ميآورد كه مشخص نيست اشك بر رخسارشان مينشيند يا لبخند چهرهشان را پر ميكند. اين حس براي آنها با هيچچيز عوضشدني نيست.