آغاز ماجراي مكفارلين(4)
«سردار محسن رشيد» پژوهشگر تاريخ جنگ ايران و عراق و رييس اسبق «مركز مطالعات و تحقيقات جنگ» سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران است. او در يادداشتي به مناسبت سالمرگ آيتالله هاشمي در چند بخش به نقش او در دوران 8 سال دفاع مقدس اشاره كرده است. در يادداشت چهارم كه در شماره قبلي منتشر شد به نقش تاثيرگذار حسن روحاني در آغاز عمليات والفجر 8 اشاره شد. نوشته ذيل بخش چهارم اين يادداشت است و ادامه آن به طور منظم در شمارههاي آتي منتشر خواهد شد:
عمليات والفجر 8 در بيستم بهمن ماه سال 1364 آغاز شد. اول نوروز 65 مانند هر سال كه امام و مسوولان دولتي با مردم صحبت ميكردند، صحبتهاي امام و آقاي هاشمي را شنيدم. شايد بگوييد هر كسي از ظن خود شد يار من اما در عين حال با مقايسه اين دو صحبت، دو مفهوم متفاوت را استشمام كردم. از بيانات امام دريافتم كه به تداوم عمليات تاكيد دارد و از گفتههاي آقاي هاشمي متوجه شدم ايشان در حال پيام به نظام بينالملل و خبر از آمادگي ايران براي پايان جنگ است. اين حس بنده در حالي بود كه نهتنها من، بلكه به جز انگشتشماري، هيچ كس از روابط پنهاني كه با امريكاييها برقرار شده، خبر نداشت. البته اين موضوعي مربوط به سالهاي گذشته است و من هم نظرات خودم را ميگويم. در آن زمان احساس كردم اين دو حرف، دو ديدگاه و گرايش جداست. هر چند ميتوان اينگونه برداشت كرد كه امام به جهت تهييج رزمندگان بايد بر تداوم جنگ تاكيد ميكرد.
البته من معتقدم كه آقاي هاشمي همواره اقداماتش را به اطلاع امام ميرسانده. همچنان كه وقتي من در مورد مساله مكفارلين به مناسبت هفته دفاع مقدس در سال 1380 موضوع سفر مكفارلين را رسانهاي كردم، از دفتر آقاي هاشمي پيام دادند كه به آقاي رشيد بگوييد، هر كاري در رابطه با مكفارلين انجام شده با هماهنگي امام صورت گرفته. بنده بر همين باور بودم و در پاسخ به دفتر ايشان گفتم بله، ما هم متوجه اين موضوع هستيم.
به عبارتي ديگر امام و آقاي هاشمي دو نقش جداگانهاي را ايفا ميكردند. البته اين موضوع نياز به كار تحقيقاتي دارد. اما قدر مسلم امام در حوزه ديپلماسي جنگ دست آقاي هاشمي را باز گذاشته بود. آقاي محسن رضايي هم با آقاي هاشمي هماهنگ بود. به طوري كه بعد از پايان عمليات والفجر8، پيش از خطبههاي نماز جمعه، آقاي محسن رضايي سخنراني داشت و جملهاي با اين مضمون گفت كه دنيا چون حقوق ما را نداد ما دست به عمليات زديم. اين نوع سخن گفتن از يك تريبون رسمي دلالت بر هماهنگي محسن رضايي با استراتژي آقاي هاشمي دارد. اين دو بزرگوار در قضيه فريب اطلاعاتي عراق با ابزار امريكاييها هماهنگ بودند كه البته هماهنگي آقاي رضايي با آقاي هاشمي به معناي اطلاع بدنه سپاه به ويژه بدنه نظامي سپاه نيست. آقاي رضايي در بدنه سپاه هيچگاه انديشههاي آقاي هاشمي را ترويج نميكرد. كاربرد نگاه آقاي هاشمي در سطح استراتژي ملي بود و نه در سطح استراتژي نظامي و آقاي رضايي با توجه به نقش كليدي سپاه در تصميمسازي استراتژي ملي، در اين حوزه مشاركت داشت. البته پس از موفقيت در عمليات فاو و عدم تحقق شرايط بينالمللي براي تامين حقوق ايران در جنگ تحميلي، به نظر ميرسد اين هماهنگي كه رضايي كرده كه با وجود تصرف فاو، براي پايان جنگ، بايد كل شبهجزيره فاو تصرف شود تا به حومه بصره نيز نزديك شويم و اگر از اين منظر به سخنان امام در فروردين 1365 توجه كنيم، تناقضي بين تاكيد امام بر تداوم جنگ با اظهارات آقاي هاشمي ديده نميشود.