تامين هزينه انتخاباتي 96 درصديها!
مهشيد مجلسي
نميدانيم كه بايد خوشحال بود از اينكه چنين گزارشي را آقاي نجفي در صحن شوراي شهر تهران ارايه كرد يا ناراحت؟ از اينكه چگونه منابع مالي شهرداري به صورت صوري طي قراردادي به افراد داده ميشود و آنان هم بخش اندكي را حق دلالي برميدارند و بقيه را ميان جيرهخواران و براي مخارج انتخاباتي تقسيم ميكنند. آقاي شهردار گزارش داد كه به طور خلاصه با يك فرد در دانشكده پليس قرارداد صوري منعقد ميشود كه يك كاري را كه ارزش كمتر از 10 ميليون دارد را انجام دهد، ولي در عمل بيش از 5/1 ميليارد تومان به او ميدهند و البته فقط 20 ميليون را به خودش ميدهند و بقيه را گرفته صرف جيب مبارك و انتخابات 96 درصديها ميكنند! چند روز پيش نيز در «اعتماد» نوع ديگري از تقلب و فساد مالي در شهرداري در سالهاي گذشته را با جزييات نوشته شده بود. از اين تخلفات تا دلتان بخواهد ميتوانسته در آنجا رخ دهد، هزاران ميليارد قرارداد به همين سرنوشت دچار ميشدند. اگر به ياد آوريد در انتخابات سال 1392 دهها هزار پوستر تبليغاتي آقاي شهردار در سراسر كشور توزيع شد. اكنون متوجه ميشويد كه پول آنها از كجا ميآمد. جالب اينكه آقاي شهردار و نامزد انتخابات رياستجمهوري در برنامه زنده مناظره تلويزيوني صورت اموال خود را نشان ميدهد كه خود و آقازادهشان مثلا فقط 3 ميليون تومان در حساب دارند، و جزو 96 درصديها هستند كه آمدهاند تا كاخ 4 درصدي را روي سرشان خراب كنند. انتشار اين افشاگري يا در واقع گزارش كار از چند جهت موجب خوشحالي است. اول از اينكه در هر صورت همه بايد بدانند كه قرار نيست مديران بيايند و اقدامات خلاف واقع قبليها را برملا نكنند. احتمالا در دفاع از اين تخلف هم خواهند گفت همهاش مگر چقدر است؟ همچنين خواهيم ديد كه دستگاه قضايي با اين اتهامات چگونه برخورد خواهد كرد؟ از سوي ديگر نيز انتشار اين گزارش ميتواند اميدبخش باشد به اين معنا كه آقاي شهردارِ جديد، خيلي هم نگران كمبود بودجه شهرداري نسبت به گذشته نباشد، چون آن بودجهها عموما از اين طريق اتلاف ميشد و اگر سالم و بدون فساد كار شود، احتمالا با هزينه بسيار كمتري ميتوان شهر را اداره كرد. از سوي ديگر تجربهاي شد تا مردم متوجه شوند كه شعارهاي عوامفريبانه ميتواند نشانهاي از گمراه كردن مخاطبان باشد، و اتفاقا بايد به تمام كساني كه اين شعارها را به صورت افراطي و عوامانه ميدهند با ديده ترديد نگاه كرد.
ولي انتشار اين گزارش ميتواند موجب تاسف باشد. اينكه بر زخم فساد، نمكي دوباره پاشيده شده است و اعصاب و روان مردم را رنجورتر از هميشه كرده است. اينكه آمدن يك جوان در خيابان و اعتراض ولو غيرقانوني، با صفت «آشغال» مواجه ميشود، ولي همان تريبونها در برابر اين گونه فسادها لب باز نميكنند، گويي كه اتفاقي نيفتاده است؛ به اندازه كافي دردآور است. مساله اصلي اين يادداشت چيز ديگري است. پرسشي كه به وجود ميآيد اين است، هنگامي كه برخي از مديران تا اين اندازه بيپروا هستند و به صورت آشكار به اموال عمومي دستدرازي ميكنند، آيا ممكن است كه اين رفتار را در همه امور ديگر پيشه نكرده باشند؟ در حقيقت مساله فقط اين يك مورد دستاندازي به اموال دولتي نيست، چرا كه اين رفتار به نسبت آشكار و با اطلاع نسبي تعداد زيادي از افراد انجام شده است. اين با يك سرقت عادي فرق ميكند كه كسي متوجه آن نميشود. در حقيقت مساله فقط اين نيست كه مديران يك نهاد عمومي چنين تخلفي را مرتكب شدهاند؟ مساله اصلي اين است كه تمامي افراد مطلع از اين ماجرا يا در ارتكاب تخلف و جرم دخالت مستقيم داشتهاند و نفع بردهاند، يا آنكه سكوت كردهاند و هيچ اعتراضي نكردهاند. هنگامي كه عدهاي ميگويند فساد سيستمي شده، دقيقا به اين معناست كه نيروهاي اداري و پاييندست و بالادست، همه ميدانند چه تخلفي در حال وقوع است و همه ميدانند كه يا بايد شريك اين تخلف شوند و به نحوي آلوده آن گردند، يا آنكه سكوت كنند در غير اين دو صورت بركنار ميشوند و اين روند بركناري موجب شكلگيري يك مجموعه فاسد ميشود. مجموعهاي كه اين فساد سيستمي در همه رفتارهايش بازتاب دارد. فراموش نكنيم كه ممكن است يك نفر مرتكب خلافي و جرمي شود و بعد توبه كند يا به هر دليلي وجدانش ناراحت شود و پس از آن دست از كار خلاف بردارد، ولي در فساد سيستمي چنين توبهاي رخ نخواهد داد. در قضيه معروف 123 ميلياردي فاضل خداداد و مرتضي رفيقدوست، متهم بانكي ماجرا ميگويد، هنگامي كه در اين ورطه افتاد ديگر نتوانست بيرون بيايد. فساد سيستمي چنان فشاري را بر فرد وارد ميكند كه فكر توبه كردن را از او دور ميكند در حالي كه خلاف فردي و غيرسيستمي چنين نيست و هر لحظه ممكن است فرد با توصيه يا رجوع به وجدان خود، توبه كند و دست از خلاف بردارد. خلافهاي سيستمي فرد را در چنبره و تور و وضعيتي قرار ميدهد كه بيرون آمدن از آن بسيار پرهزينه و خطرناك است. نهتنها نميتوانند از آن بيرون بيايند، بلكه مثل گرداب، فرد را به درون خود پايين ميكشد .