زنجير عدالت
سيدعلي ميرفتاح
كاري سختتر و صعبتر از قضاوت نيست. خيلي از علما- با وجود تخصص و مهارتشان- بر مسند قضاوت نمينشينند و حتي از مداخله در دعواهاي ساده و پيشپاافتاده پرهيز دارند. اولين كسي كه تشكيل دادگاه داد و بين مردم حكم كرد حضرت داود بود، عليهالسلام. تا قبل از او مشهور است، دراسراييليات هم آمده، كه از آسمان زنجيري آويخته بود و مردم با دست زدن در آن، حق و ناحق را از هم تمييز ميدادند. فرشته عدالت بايد كور باشد و بين مردم فرق نگذارد. زنجير عدالت هم خلايق را نميديد و بينشان فرق نميگذاشت. مردم به سادهترين وجه، طرح دعوا ميكردند و زنجير عدالت را تكان ميدادند. زنجير هم پيچ و تابي به خود ميداده و محق و مظلوم را معلوم ميكرده. خلايق ماقبل تاريخ به پيچيدگي امروز نبودند دعواهاشان هم پيچيده نبوده است. سر گوسفند و زمين و آب و غذا با هم دعوا ميكردند، زنجير هم از پسشان برميآمده و با پيچ و تابي كه به خود ميداده حق را به حقدار ميرسانده. اما خوب يا بد كار و حال بشر بر يك منوال نمانده و نميماند. طبق گزارشهاي اسطورهاي، يك روز، رندي از راه ميرسد و براي اغفال زنجير سوالي دوپهلو ميپرسد. اين بنده خدايي كه نميدانيم كيست و چه جرمي مرتكب شده، از سر زيركي طوري طرح دعوا ميكند كه زنجير هر تابي بخورد، حكم به نفع او صادر شود. از اين بشر دوپا هرچه بگوييد برميآيد و ميداند چطور- قاضي كه سهل است- زنجير را به بيراهه ببرد. ملكوتيان بابت همين پدرسوخته بازي غضب كردند و زنجير را جمع كردند و كار بشر را به خود بشر واگذاشتند، اما رفته رفته قضايا، دعاوي، سوالات و در صدر آنها آدميزاد چنان مرموز و پنهانكار و عجيب و غريب شده كه حكم كردن دربارهاش سخت و صعب است. گاهي اين بشر دوپا دست به كارهايي ميزند كه شما هر حكمي دربارهاش صادر كنيد، جورش را يكي ديگر بايد بكشد. يعني تاوانش را فرهنگ و دين و اخلاق و مردم بايد بپردازند. امان از آدميزاد.