به حل بحران يمن كمك كنيم
بحران انساندوستانه عميقي كه ميليونها يمني را در معرض تهديد و نابودي قرار داده، بايد اولين و مهمترين انگيزه براي تشويق همه طرفها به تلاش براي حل بحران از راههاي مسالمتآميز باشد. بهعلاوه، به همه طرفها بايد يادآوري شود كه جنگ در يمن قطعا راهحل نظامي ندارد و هر دو طرف در شرايطي هستند كه جنگ را ادامه دهند.
با توجه به تحولات در جنوب يمن و اختلاف در جبهههاي سياسي و عملياتي ائتلاف عربي، اين خطر وجود دارد كه حوثيها خود را در موقعيت بهتري تصور كرده و نيازي به جدي گرفتن روند حل سياسي نبينند. در چنين صورتي ايران اگر نفوذي بر حوثيها دارد بايد مانع چنين گرايشي در آنها شود. همواره به درستي گفته شده و امريكا نيز حداقل در دولت اوباما علنا اذعان داشت كه حوثيها مستقل عمل ميكنند و از خارج دستور نميگيرند. همزمان اين احتمال مطرح است كه حوثيهابا وجود استقلال عمل از ايران انتظار حمايتهاي معنوي و سياسي داشتهاند. با چنين فرضي، ايران بايد به حوثيها يادآوري كند كه برآوردن چنين انتظاري تنها موكول به مشاركت جدي آنها در مذاكرات سياسي و آمادگي آنها براي مصالحه است. بيترديد، حوثيها نميتوانند و نبايد فراتر از ظرفيت و توان خود انتظار سهم در دولت يمن داشته باشند. اين ميتواند مبنايي براي مذاكره و مصالحه با ديگر نيروهاي يمني باشد.
از طرفي، هر يك از مسائل منطقه پيچيدهتر از آن است كه بتوان آنها را در قالب يك بسته مورد بررسي و حل و فصل قرار داد. بهعلاوه، بازيگران بينالمللي و منطقهاي نقشي مشابه در تكتك بحرانهاي منطقهاي ندارند و اهميت مشابهي نيز براي آنها قائل نيستند. به عنوان مثال، در پي نابودي يا تضعيف شديد گروههاي تروريستي در سوريه، اكنون نقش عربستان در سوريه بسيار كاهش يافته است. عربستان همچنين در عراق و لبنان نيز حداقل نقش نظامي چنداني ندارد. لذا، قطع نظر از نحوه برخورد كشورها در بحرانهاي مختلف، ايران بايد از هرگونه امكاني براي كمك به توقف جنگ در يمن و حل سياسي اين بحران استفاده كند. اگر چه نميتوان و نبايد حل يك بحران را موكول به نحوه حل ديگر بحرانها كرد، اما ما ميتوانيم و بايد مسائل منطقه را در بستر مهمتري كه به اموري چون برجام و مانند آن ربط دارد، ببينيم.
ديپلمات پيشين