نخستين گام اصلاح امور
مسعود دلخواه
گروههاي اليت جامعه از هر طيف و سليقه سياسي و با رويكردهاي متفاوت نسبت به مسائل، امروزه بر سر يك مساله اتفاق نظر دارند، وضعيت عرصه فرهنگ و هنر كشور با بحرانهايي مواجه است و همه ما با درصد نسبتهاي مختلف در به وجود آمدن وضع موجود مقصريم. از هنرمندان و روشنفكران گرفته تا مسوولان دولتي و غير دولتي كه در فرهنگ دخالت ميكنند و تاثيرگذارند. از وزارت آموزش و پرورش گرفته تا زمان پذيرش و گزينش دانشجو در وزارت علوم، بخشهاي فرهنگي شهرداري، سازمان صداوسيما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي همه به نوعي در شكل دادن به اوضاع ايفاي نقش ميكنند.
براي ريشهيابي قضيه ميتوان رويكرد فرهنگي، سياسي- اجتماعي يا حتي روانشناسي فردي را مد نظر قرار داد. از منظر فرهنگي نخستين مساله از آنجا ناشي ميشود كه براي عقايد ديگري احترام قايل نيستيم. نظرم به اين معني نيست كه اطراف ما نمونههاي نقض وجود ندارد، بلكه چنين نگرشي به يك باور و عادت فرهنگي ملي تبديل نشده و ما به حقوق ديگري مخالف احترام نميگذاريم. به عنوان نمونه مشخصا اگر به عرصه تئاتر نگاه كنيم، خواهيم ديد به راحتي و بدون اجازه وارد حريم ديگران ميشويم و به حقوق نويسنده، مولف يا مترجم لطمه وارد ميكنيم.
قبل از انقلاب هم اگرچه مدتي كانون نويسندگان و شاعران موفق شد به يك موضعگيري واحد دست يابد ولي بعدا متوجه شديم تشدد وجود داشته و آنجا هم با مساله عدم تحمل نظر مخالف مواجه بوده است.
از منظر سياسي نگاهها به حوزه فرهنگ و هنر عموما جناحي و قبيلهاي است و همين عامل معضلات زيادي به وجود ميآورد. گرچه شخصا بد نميدانم ديدگاه افرادي از ميان هنرمندان و اهل سياست به يكديگر نزديك باشد، ولي آنجا كه همه ميخواهند منابع را خودشان در دست بگيرند مشكل ايجاد ميشود. از سوي ديگر گاهي بيآنكه توجه كنيم طرف مقابل چه ميگويد از قبل بناي مخالفت ميگذاريم. اينجا از منظر فردي هم يك حقيقت وجود دارد، اينكه اگر بهطور شخصي اعتماد به نفس داشته باشيم كمتر از ابراز عقيده ديگران هراسي به دل راه ميدهيم. يكي از عوامل بسيار موثر در ايجاد وضعيت نامطلوب در همين تئاتر عدم اعتماد به يكديگر است. ما افراد هم صنف خود را كمتر قبول داريم، درحالي كه معتقدم ميتوانيم اختلاف نظر داشته باشيم ولي هم صنف بمانيم و به گفتوگو بپردازيم.
اگر قرار باشد مساله را از خودمان و بدنه جامعه حل كنيم بايد به شفافسازي بپردازيم كه مهمترين لازمهاش گفتوگو است. به اين ترتيب ابتدا بايد صداقت خودمان را نشان دهيم و پذيرش اشتباه اولين مرحله گام برداشتن در مسير اصلاح است. اما آيا روحيه پذيرش اشتباه در ميان ما وجود دارد؟
ميپذيرم كه ما انسان ناب نيستيم و لاجرم نميتوانيم از تقصير مبرا باشيم ولي اگر سعي كنيم بهطور نسبي صادقانه با يكديگر صحبت كنيم و منافع جمعي را در نظر بگيريم بخشي از مشكلات برطرف ميشود. امروزه بسياري از هنرمندان اصلا اعتنايي به چنين مسائلي ندارند و ما نميتوانيم از آنها ايراد بگيريم. دليل اين پراكندگيها چيست؟ خودمحوري، خودخواهيهاي فردي و عدم شفاف و ما بايد اين رذايل اخلاقي را از خود دور كنيم تا به اصلاح امور برسيم.