رنج بزرگ هنرهاي تجسمي
قباد شيوا
برخورد با هنرهاي تجسمي امروزه در سطوح مختلف دچار ضعف و مشكل است. اما يكي از عاجلترين مواردي كه بايد از سوي مسوولان و دستاندركاران رعايت شود تلاش در زمينه ارايه اطلاعات و آگاهي بخشي به مردم است كه در همين راستا ميتوان از ظرفيتهاي جشنواره تجسمي فجر بهرهبرداري مناسبتري داشت و به عنوان نمونه هنرمندان و علاقهمندان ما در ديگر استانها به هيچوجه در جريان فعاليتها و كيفيت آثار به نمايش درآمده در جشنواره قرار نميگيرند. چه خوب ميشد اگر براي اين موضوع برنامهاي در نظر ميگرفتيم.
طبيعي است يكي از راههاي گسترش آگاهي در زمينه هنرهاي تجسمي معطوف به همين امر است. بهواسطه اين آگاهي بخشي و اطلاعرساني است كه آثار بيش از گذشته به خانهها راه پيدا ميكنند و اتفاق مثبتي كه بايد، رخ ميدهد. همچنين گرايش هنرمندان به گونههاي جديد هنرهاي تجسمي مانند ويديوآرت و هنرهاي مفهومي (كانسپچوال آرت) در سالهاي اخير افزايش يافته و مادامي كه مردم با اين زمينهها آشنا نشوند نسبت به آن نيز واكنش مثبت نشان نميدهند. متاسفانه جشنوارهها اصلا در اين مسير حركت نميكنند و همهچيز به برگزاري يك افتتاحيه و اختتاميه مختصر و دعوت از تعدادي هنرمند خاص خلاصه ميشود. از سوي ديگر معتقدم آموزش و پرورش و آموزش عالي بايد شرايطي فراهم كنند كه آثار براي دانشآموزان و دانشجويان به نمايش درآيد و دربارهشان بحث و تبادل نظر شود. امروز شاهد هستيم كه هنرمندان غالب بازديدكنندگان جشنواره را تشكيل ميدهند و حضور تماشاگران عادي كاستي بزرگ چنين رويدادهايي به نظر ميرسد. بر همين اساس است كه مخاطب ايراني در جريان فعاليتها و دستاوردهاي هنرهاي تجسمي قرار نميگيرد. پس تاكيد ميكنم كه آگاهيبخشي و اطلاعرساني ضعف بزرگ امروز هنرهاي تجسمي است و مردم با گونههاي جديد غريبه هستند. متاسفانه تلويزيون كه به هر بهانه برنامهاي توليد ميكند نيز به يكي از غايبان بزرگ هنگامه برپايي جشنواره تجسمي فجر تبديل شده و در راه ياري رساني به افزايش آگاهيهاي عمومي گامي برنميدارد.