با مهارتهاي دو دهه قبل
نميتوان امروز رقابت كرد
رامين رادنيا
«ارتباطات» همواره در حال تحول بوده است. در تاريخ فعاليت رسانهها، هميشه رسانههاي جديد براي رسانههاي پيش از خودشان تهديد به حساب آمدهاند. مثلا اگر به پيشينه شكلگيري و فعاليت رسانههاي جمعي مانند راديو و تلويزيون و حتي ظهور سينما توجه كنيم، متوجه ميشويم كه آنها بر عملكرد يكديگر اثرگذار بودهاند. در واقع اگر چه رسانههاي جديد براي رسانههاي پيش از خودشان تهديد به حساب ميآمدهاند اما همواره رسانهها موفق شدهاند با تقسيم كار جديد و تكيه بر مزيتهاي نسبي خودشان راه جديد براي فعاليتهاي شان بگشايند. به اين ترتيب رسانهها موفق شدهاند بخشي از فضاي اطلاعرساني را پوشش دهند و به نياز مخاطب جواب دهند. زماني كه راديو به وجود آمد و با سرعت پيش رفت رسانههاي مكتوب با روي آوردن به تحليل، تفسير و گزارشهاي مبسوط و افزايش حجم توليد محتوايشان موفق شدند مزيت نسبيشان را حفظ كنند و در رقابت با راديو براي خودشان جايگاه جديد تعريف كنند. اكنون هم رسانههاي نوين بخشي از چرخه ارتباطي محسوب ميشوند. براي آنكه رسانههاي مكتوب بتوانند همچنان براي مخاطبان جذابيت داشته باشند، بايد مبتني بر مزيتهاي نسبي شان به تقسيم كار جديد تن دهند. به بيان ديگر اگر مزيت شبكههاي اجتماعي سرعت در انتقال خبر است؛ رسانههاي مكتوب ميتوانند با توليد محتواي عميق و انتشار مطالب تحليلي همچنان تاثيرگذاري شان را حفظ كنند. رسانههاي مكتوب در ايران براي حفظ حياتشان در رقابت با رسانههاي نوين با موانعي روبه رو هستند. اگر اين موانع برداشته شود رسانههاي مكتوب در ايران ميتوانند سهم خودشان را در فضاي اطلاعرساني داشته باشند. البته در اين راه بايد رسانههاي مكتوب از ظرفيت رسانههاي مجازي هم به صورت تلفيقي استفاده كنند. اما چه موانعي اجازه نميدهد رسانههاي مكتوب در مقابل رسانههاي نوين از ظرفيت مزيت نسبي شان بهره ببرند؟ يكي از مهمترين اين موانع مساله توليد محتوا است. به نظر ميرسد در ايران رسانههاي مكتوب عادت دارند همچنان در فضاي گذشته فعاليت كنند و هنوز خودشان را با تغييرات جديد تطبيق ندادهاند. كساني كه بر شيوههاي گذشته تاكيد ميكنند و ميخواهند همان روند سنتي را در توليد محتوا و اداره رسانهها استمرار ببخشند؛ مطمئنا بازنده خواهند بود. انفعال و تاخيري كه رسانههاي مكتوب در تعيين رويكردهاي جديد از خودشان نشان ميدهند؛ مانع بسيار مهمي است. ديگر نميشود با نگاه و توانايي و مهارتهاي دو دهه پيش فضاي رسانهاي مطلوب را حفظ كرد. ما نيازمند اتخاذ راهكارهاي جديد و خروج از انفعال هستيم.
از سوي ديگر متاسفانه به واسطه محدوديتهاي رسانهاي بخشي از بدنه حرفهاي صنف روزنامهنگاري آسيب ديده است. بسياري از نيروهاي حرفهاي اين شغل را ترك كردهاند و كارهاي ديگري در پيش گرفتهاند. رسانههاي مكتوب براي ماندن در بازار رقابت بايد بدنه تحريريه شان را تقويت كنند.
غفلت از توليد مطالب مورد نياز جامعه چالش ديگري است كه رسانههاي مكتوب را تضعيف ميكند. رسانههاي مكتوب بايد بهطور مرتب و در يك فرآيند ارتباطي بازخورد مطالبشان در جامعه را بررسي كنند و بتوانند به نيازهاي مخاطبان پاسخ دهند. انفعال و كندي در واكنش نشان دادن به نيازهاي مخاطبان يكي از موانع جدي فعاليت رسانههاي مكتوب است. به اعتقاد من نقطه ضعف رسانههاي نوين در مقابل رسانههاي مكتوب اين است كه آنها نميتوانند در حوزه روزنامهنگاري تحقيقي و پژوهشي كاري كنند. اگر رسانههاي مكتوب محتواي عميق، تحليلي، متنوع خالص و دست اول توليد كنند مطمئنا ميتوانند مزيتهاي خودشان را داشته باشند. يكي از مزيتهاي روزنامههاي حرفهاي در دنيا حجم بيشتر توليد محتوا از نظر تعداد صفحه و رعايت تنوع است بهطوري كه به سليقههاي مختلف پاسخ ميدهند. رسانههاي مجازي به دليل چرخه اقتصادي ضعيفترشان در توليد محتواي دست اول محدوديت دارند.
كماكان به نظر من رسانههاي مكتوب كانون اصلي توليد محتوا هستند و رسانههاي مجازي بازنشر اين محتوا را انجام ميدهند. اگر مطبوعات را نداشتيم فضاي مجازي هم در توليد محتوا فاقد توانايي بودند. رسانههاي مكتوب بايد همين مزيتهاي نسبي را جدي بگيرند و با تجديدنظر در سياستهايشان نقش قويتري در فضاي رسانهاي ايفا كنند.
عضو شوراي سردبيري روزنامه ايران