• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۲ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4063 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۲۳ فروردين

درباره راه‌هاي فرار نشريه‌هاي مكتوب از شكست برابر رقباي مجازي

شهرام فرهنگي

 

 

خيلي سريع‌تر از آنچه پيش‌بيني مي‌شد، نشريه‌هاي مكتوب ايران بازي را به رسانه‌هاي مجازي باختند. غافلگيري‌اي شبيه پيچيدن گله ماهي‌هاي «پيرانا» دور اندام پيرمردي ايستاده وسط رودخانه آمازون بود. براي تلخ‌تر كردن داستان اين امكان هم براي‌تان وجود دارد كه تصور كنيد پيرمرد گير افتاده وسط گله ماهي‌هاي پيرانا از سوءتغذيه هم در عذاب بود و ظاهري نحيف و مردني - شبيه به مرتاض‌ها - داشت و تصوركن؛ چنين اندام نحيفي چه زود برابر هجوم دندان‌هاي تيز، در رودخانه پودر شد و آب، محو شد و تمام، تمام شد و... به مادرم گفتم: «ديگر تمام شد»، گفتم: «هميشه پيش از آنكه فكر كني اتفاق مي‌افتد، بايد براي روزنامه تسليتي بفرستيم.» در واقعيت البته داستان اصلا به اين تلخي نيست كه روايت شد. گرچه در بازار نشريه‌هاي مكتوب ايران، بخش خصوصي در كما فرو رفته و در بخش غير آن هم ديگر از آن خبرها نيست كه زمان قديم - مثلا همين چند سال پيش - بود. اين را در نظر داشته باشيد، از بازاري حرف مي‌زنيم كه در آن روياي توليد‌كننده‌هايش هرگز به بزرگي فروش 2 ميليون نسخه در روز نبوده و آنها اغلب رويايي داشتند - در حد توقع از ميزان مطالعه در ايران - و اين مرز محدود روياپردازي به تيراژي بالاتر از فروش 100 نسخه در روز نمي‌رسيد. اين تازه درباره روزهاي درخشان روزنامه‌ها در ايران است كه صبح امروز و نشاط، آفتاب امروز... بهار و حيات نو، صداي عدالت... مردم منتظرشان بودند. وضعيت موجود باعث شده روزنامه‌نگارها احساس كنند شبيه به ماهي‌هاي حوضي شده‌اند كه آبش به يك وجبي تبخير نهايي رسيده و آنها آخرين آب‌هاي زندگي‌شان را بيهوده براي زنده ماندن بالا و پايين مي‌پرند. حالا همه به فكر افتاده‌اند كه چه كنيم؟ چه كنيم كه در اين قحطي، آب نشويم؟ در اين شرايط بحراني، يك نفر بازي‌اش گرفته است. ساعت يك و نيم نصف شب در خيابان با خودش بستكبال بازي مي‌كند. شهرداري وسط 10 متر فضاي سبز، يك پروژكتور كاشته است قد نورافكن ورزشگاه آزادي، نورش اراذل محل را جذب مي‌كند... آدم‌ها در فضاي مجازي راحت مي‌نويسند، درباره هر موضوعي، حتي همين قدر جدي، مثل واپسين روزهاي مقاومت افراد رسانه‌هاي مكتوب برابر هجوم قواي پرقدرت رژيم مجازي. اينكه راحت و كوتاه، خلاقانه و غيره نمي‌نويسيم، اينكه در طراحي صفحه، انتخاب عكس و غيره ديگر مثل گذشته با وسواس و براساس ذائقه امروز مخاطب عمل نمي‌كنيم و اينكه غيره و غيره و غيره... اينها اما تنها پرداختن به جزييات است و بدون تغيير اساسي در رويكرد مديران حال حاضر مطبوعات البته كه به جايي نمي‌رسد. مي‌شود تا رسيدن به 800 كلمه (تعداد كلمه‌هاي مطلب سفارش داده شده از طرف روزنامه اعتماد) از ابزاري نوشت كه امكان استفاده از آنها در نبرد عليه دشمن مجازي وجود دارد. مثلا زبان رايج در روزنامه‌هاي حال حاضر ايران چطور مي‌خواهد با مردم كوچه و خيابان ارتباط برقرار كند؟ ما همچنان مي‌نويسيم: وي در ادامه خاطرنشان ساخت... تصريح كرد... افزود... ايشان! آخر چه كسي در كوچه و خيابان اين طور حرف مي‌زند؟ البته كه روزنامه بايد نوشتار رسمي داشته باشد ولي ديگر نه تا اين حد دور از زبان معيار در جامعه. تعريف شيوه‌هاي نزديك‌تر به زبان مردم شايد يكي از راه‌هاي جذاب‌تر شدن نشريه‌هاي مكتوب براي مخاطب باشد اما تازه به بخش دشوار ماجرا مي‌رسيم؛ خبر؛ نقطه ضعف بزرگ مطبوعات ايران در بازي مقابل رسانه‌هاي مجازي! يعني هنوز بازي شروع نشده - مثلا حوالي ساعت 12 ظهر - رسانه‌هاي مجازي تمام خبرهاي مهم روز را در اختيار مخاطب قرار داده‌اند. تا صبح فردا هم آن قدر خبرهاي جذاب روز گذشته گوشي به گوشي، نگاه به نگاه مي‌گذرند كه وقت رفتن سركار، ديگر كسي به كيوسك حتي نگاه هم نمي‌اندازد. با اين درد چه بايد كرد؟! بازي كردن بدون استفاده از عنصر تاثيرگذار «خبر» در تركيب روزنامه شايد يكي از راه‌هاي به گل رسيدن برابر رقباي پرخبر مجازي باشد. بايد اين واقعيت را بپذيريم كه در شرايط موجود حساب كردن روي خبر منجر به شكستي سنگين برابر رسانه‌هاي مجازي مي‌شود. بنابراين بهتر است اصلا وارد اين بازي نشويم و تنها هر روز به صورت مختصر و مفيد ظرفي خبري در صفحه‌ها براي به جان هم انداختن رسانه‌هاي مجازي بسازيم. به اين مفهوم كه به فضاي مجازي نه به عنوان فرصتي براي صيد خبرهاي بيات، كه به عنوان حوزه‌اي خبري نگاه كنيم. عين كليشه‌هاي رايج خبري؛ خبرنگار حوزه اقتصاد، جامعه، شهر، سياست و غيره، يكي هم حوزه مجازي. با رويكرد ايجاد رقابت ميان رسانه‌هاي مجازي. اين طور آنها و طرفداران‌شان ناچار مي‌شوند براي تماشاي خودشان هم كه شده، حتما هر روز صبح ما را تماشا كنند. اينها اما پرداختن به جزييات است و پيش از تحول در نگاه مديران سنتي روزنامه‌هاي ايران به جايي نمي‌رسد. آنها همچنان كليشه‌ها را اجبار مي‌كنند و پس از هزاران باخت، هر روز حرف‌هاي‌شان را براي موفقيت روزنامه در تحريريه‌ها تكرار مي‌كنند. اين را بايد عوض كرد. شايد اين تنها راه براي برد باشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون