• 1404 جمعه 9 خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3194 -
  • 1393 دوشنبه 11 اسفند

قدر اين ملت را بدانيد

شهر شلوغ و عجيب و غريب شده است. چنان ازدحامي است كه آدم حيرت مي‌كند وقتي در خيابان قدم مي‌زند. آنهايي كه فكر مي‌كنند ايران را تحريم كرده‌اند و ملت كفگيرشان به ته ديگ خورده بيايند توي اسفند چرخي در مركز شهر بزنند تا ببينند شور زندگي كم كه نشده هيچ، چند برابر هم شده. من جاي وزارت خارجه بودم ترتيبي مي‌دادم تا 1+5 يك بار بيايند تهران و توي كريم‌خان و تخت طاووس و عباس‌آباد و فاطمي بچرخند تا بفهمند يك من ماست تحريم چقدر كره دارد. منظورم اين نيست كه تحريم اهميتي ندارد. چرا؛ تحريم دردسرهاي خودش را دارد اما بلاي تحريم سر هر كشور ديگري آمده بود الان ملتش زانوي غم بغل كرده بودند و داشتند غصه مي‌خوردند و حال و روزشان حسابي تيره و تار بود، اما ايراني‌ها حساب‌شان با همه جاي دنيا فرق دارد و هيچ جنگ و تحريم و بايكوتي نمي‌تواند خللي در رفتارشان، به ويژه رفتار شب عيدشان پديد بياورد. شب عيد كه بشود تهران و ايران را شور و حالي برمي‌دارد كه بي‌نظير است و شوق حيات را در هر ناظري دوچندان مي‌كند. من و امثال من البته از اين شلوغي سرسام مي‌گيريم و اعصاب‌مان خرد مي‌شود. چند دقيقه توي راهبندان كه گير كنيم زمين و زمان عيد و غير عيد را به باد فحش و ناسزا مي‌گيريم و به ملت ايراد مي‌گيريم كه از جان اين شب عيد طولاني چه مي‌خواهند. چه مي‌شود كه يك دفعه تهران را حجم ماشين و آدم پر مي‌كند؟ مگر در شب عيد چه چيزي تقسيم مي‌كنند كه مردم فوج فوج به خيابان مي‌آيند و از بوتيك تا بقالي را پر مي‌كنند؟ تازه با هر كس صحبت مي‌كني از بي‌پولي‌اش مي‌نالد و غر مي‌زند كه پول نيست و كار نيست و تحريم است و ملت گشنه‌اند... اما نيستند. منكر فقر و فاقه در بعضي اقشار نيستم. خبر دارم كه بعضي‌ها اوضاع‌شان خوب نيست و به شام شب محتاجند. انصاف و فتوت و شفقت حكم مي‌كند كه داراها در اين جور مواقع هواي ندارها را داشته باشند. و حتما هم دارند. بالاخره هزاران سال است كه ملت هواي هم را داشته‌اند، منبعد هم خواهند داشت. در اين شكي ندارم اما با همه اينها مردم راه و رسم زندگي‌شان را بلدند و به خصوص در تنگناهاي اقتصادي مي‌دانند كه چطور از پس شور و حال نوروزي‌شان بربيايند و عيدشان را گرامي بدارند. من از شلوغي خيابان‌ها بدم مي‌آيد و از اين ازدحام پرايد و پژو اعصابم خرد مي‌شود اما من چه اهميتي دارم؟ مهم اين است كه ملت با وجود گرفتاري‌هاي معاش، حاضر نيستند عيدشان را خراب كنند و شادي‌شان را با تلخكامي اقتصادي مخلوط كنند. غر مي‌زنند و از دولت‌شان طلبكارند و حق هم دارند كه طلبكار باشند اما بلدند كه چطور از پس زندگي بربيايند و چطور توي مغازه‌ها وول بخورند و بچرخند و بچه‌هاي‌شان را نو نوار كنند. عجيب است طرف زير خط فقر است. حقوقش كفاف اجاره خانه‌اش را هم نمي‌دهد. چند تا بچه قد و نيم‌قد دارد كه سير كردن شكم شان گاو نر مي‌خواهد و مرد كهن. منتها همين آدم پرايد هم دارد، موبايل هوشمند لمسي هم دارد، تلويزيون تخت ال‌اي دي هم دارد، واي فاي و چيزهاي ديگر هم دارد... جالب نيست به نظرتان؟ هر جا هستيد هواي آبدارچي و خدماتي اداره‌تان را داشته باشيد و نگذاريد كه تنگي معاش اذيت‌شان كند. هواي‌شان را داشته باشيد و در كمك كردن به ايشان و زن و بچه‌شان خست به خرج ندهيد و نگذاريد گوشي لمسي و پرايد نقره‌اي‌شان گمراه‌تان كند. اين ابزار و ادوات نشانه پولداري نيست. حتي اين شلوغي شب عيد هم نشانه بهبود وضع اقتصادي نيست. بلكه اين نشانه‌اي از شوق حيات است كه اين طور خودش را نشان مي‌دهد. اين شوق زندگي است كه شب‌هاي مانده به عيد به صورت شلوغي و ازدحام خودنمايي مي‌كند. من جاي مسوولان بودم حتما ارزش اين شوق را مي‌دانستم. يك جاهايي مثل سوئد، دانمارك و آلمان حاضرند صدبرابر درآمد نفتي و يارانه‌هاي ما خرج كنند تا مردم‌شان دست از افسردگي بردارند. اشتباه نكنيد و چهارتا جشن و كارناوال سرتان كلاه نگذارد كه اروپايي‌ها خوشند و همش دارند مي‌خندند. اندازه بگيريم هيچ كجاي دنيا شوق زندگي‌شان با ما برابري نمي‌كند. كجاي دنيا را سراغ داريد با چهل هزارتومني كه از دولت مي‌گيرند اين همه عشرت كنند و دور همي خوش باشند؟

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون