• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4112 -
  • ۱۳۹۷ دوشنبه ۲۸ خرداد

عقده‌گشايي فوتبالي‌ها را به رسميت بشناسيم

اهورا جهانيان

 

 

پس از شكست سنگين عربستان مقابل روسيه، شادي فراواني در نوشته‌هاي كاربران ايراني در فضاي مجازي متموج شد. در جريان بازي هم مزدك ميرزايي موضوع درگيري روسيه با تكفيري‌هاي خاورميانه را پيش كشيد و بين تقابل سياسي روسيه و عربستان بر سر حمايت يا سركوب تكفيري‌ها در سرزمين بشار اشد و بازي دو تيم عربستان و روسيه پل و پيوندي ايجاد كرد كه به درستي انتقاد عده‌اي را برانگيخت. ميرزايي در حين گزارش بازي افتتاحيه جام جهاني، سياسي‌كاري كرد. شايد براي خوشايند ديگران. وگرنه بعيد است ميرزايي به لحاظ سياسي روسوفيل باشد يا اينكه نظرش درباره تحولات سوريه، چندان هم به نظرات قابل انتشار در فضاهاي رسمي جامعه ايران نزديك باشد. شايد هم آن جمله مزدك ميرزايي صرفا محصول «ذهنيت سياسي يك گزارشگر فوتبال» بوده باشد و او آن حرف را به قصد خودشيريني براي مقامات سياسي نگفته باشد. هر چه بود آن يكي دو جمله ميرزايي در فضاي مجازي تكرار شد و بسياري از آن استقبال كردند.

منتقدان هم به ميرزايي و فردوسي‌پور يادآوري كردند كه فوتبال عرصه عقده‌گشايي‌هاي سياسي و تاريخي نيست و اينقدر نبايد بر طبل تحقير عربستان كوبيد. از نظر منتقدين، فوتبال فوتبال است و شكست عربستان نه نشانه تحقير اين تيم و نه موجب سرافكندگي آسيا بود. يعني تيم‌ها به جام جهاني مي‌آيند و با هم بازي مي‌كنند، يكي مي‌برد و يكي مي‌بازد و نكته مهم رقابت ملت‌ها در فضايي دوستانه و انساني است. اگرچه اين نگاه اخلاقگرايانه قابل تحسين است ولي واقعيات تاريخ فوتبال نشان مي‌دهد درِ خانه فوتبال هميشه هم بر اين پاشنه نچرخيده است. كافي است عقده‌گشايي سياسي آرژانتيني‌ها پس از شكست انگليس را در جام جهاني 1986 به ياد آوريم. يا نفرت برزيلي‌ها از تيم اروگوئه در جام جهاني 1970 بابت شكست تاريخي برزيل مقابل اروگوئه در فينال 1950. وقتي كه برزيل در نيمه‌نهايي 1970 اروگوئه را 3 بر يك شكست داد، چه عقده‌ها كه در جاي‌جاي سرزمين قهوه گشوده نشد!

از اين دست عقده‌گشايي‌هاي سياسي و فوتبالي فراوان است در تاريخ فوتبال و جام جهاني. قصه فقط از ناكامي‌ و نفرت در سياست و فوتبال هم نشأت نمي‌گيرد. فرهنگ و دين و مذهب و اقتصاد و بسي عرصه‌ها و امور ديگر نيز مي‌توانند در نفرت از حريفان و رقيبان در فوتبال و البته شادي از شكست آنها موثر باشند. پيروزي ايران مقابل امريكا را كه فراموش نكرده‌ايم؟ 1998. يا پيروزي آلمان شرقي مقابل آلمان غربي در جام جهاني 1974 در اوج جنگ سرد. نيز نفرت تاريخي هلندي‌ها و آلماني‌ها از يكديگر در زمين فوتبال. نفرتي كه ريشه در جنگ جهاني دوم دارد. زماني كه آلمان در فينال 1974 هلند را شكست داد، برخي از بازيكنان هلند مي‌گريستند. نه به دليل از دست دادن جام جهاني. بلكه به خاطر ناكامي در انتقام گرفتن از ژرمن‌ها؛ ژرمن‌هايي كه 30 سال پيش كشورشان را بمباران و تسخير كرده بودند و خانواده‌ بعضي از بازيكنان هلند را در جريان خشونت‌هاي جنگ كشته بودند.

اين واقعيت فوتبال است. چه بخواهيم چه نخواهيم. شايد روزي صلح كل بر جهان حاكم شد و سياست و فرهنگ و دين و مذهب چونان خون در رگ‌هاي اين ورزش جادويي جاري نبودند و فوتبال هم از تسويه حساب‌هاي سياسي و تاريخي و... خالي شود. چنين چيزي البته بعيد است؛ چراكه جذابيت فوتبال عشق و نفرت مي‌آفريند. فوتبال پديده‌اي خنثي نيست كه با بي‌تفاوتي از كنار برد و باختش رد شويم. نفس پيروزي و شكست در فوتبال، عشق‌آفرين و نفرت‌انگيز است.

از منظري ديگر، بينندگان يك مسابقه فوتبال را مي‌توان به دو دسته «طرفداران» و «تماشاگران» تقسيم كرد. تماشاگران آنانند كه مسابقه فوتبال را به قصد لذت بردن مي‌بينند ولي طرفداران كساني‌اند كه فقط پيروزي تيم محبوب‌شان را خواستارند. گروه اول معمولا طرفدار فوتبال زيبا هستند و اگر در آغاز بازي هم برزيلي بوده باشند، در صورتي كه ببينند آلمان مشغول پياده كردن فوتبال زيبا در زمين بازي است، ديگر غم‌شان نيست كه برزيل 7 گل خورده است! در فوتبال «تماشاگران» در قياس با «طرفداران» رفتار متمدنانه‌تري دارند. اهل فحاشي و عقده‌گشايي نيستند. فوتبال را براي فوتبال مي‌خواهند و كمتر پيش مي‌آيد كه آن را با سياست و تاريخ و... بياميزند. اما فوتبال بدون «طرفداران» قطعا عنصري اساسي از جذابيتش را از دست مي‌دهد.

اگر «تماشاگران» عاقلانند، «طرفداران» عاشقانند. ديناميسم ميادين فوتبال بي‌عاشقان حاصل نمي‌شود. اگر همه بينندگان دور و نزديك يك مسابقه فوتبال، مثل تماشاگران ورزش تنيس مودب و جنتلمن و بيش از حد با نزاكت باشند، آيا چيزي از فوتبال كاسته نمي‌شود؟ غرض اينكه، در فوتبال بايد «طرفداران» را هم به رسميت شناخت. عقده‌گشايي‌هاي سياسي و تاريخي و... غالبا كار «طرفداران» است. پس چاره‌اي نيست جز اينكه عقده‌گشايي و نفرت‌ورزي را در فوتبال به رسميت بشناسيم. دنياي فوتبال چنين جنبه‌اي هم دارد. لااقل تا اطلاع ثانوي.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون