نمايشگاهي به وسعت جهان
شبنم نيكخو
هنرمند محيطي: ما تنها موجوداتي روي اين كره خاكي هستيم كه با محيط پيرامون خود به صورت آگاهانه ارتباط برقرار ميكنيم. ارتباط هنرمند با محيط مدام در حال تغيير و تحول است و حتي روابط بين ما و همنوعانمان را تحت تاثير قرار ميدهد. ما با اجسام و جايگذاري آنها در شرايط مختلف با هم ارتباط برقرار ميكنيم و اين شگفتانگيز است. ما حتي با جابهجايي سنگها و تحقق اشكال ذهني خود به وسيله آنها، دست به توليد هنر ميزنيم.
هنرمند معاصر: اگر ما به محيط و طبيعت اطراف به عنوان پهنه وسيعي از فضاي هنري نگاه كنيم، زندگي روستايي هم ميتواند هنر قلمداد شود. تنها نزديكي انسان با طبيعت، به معناي توليد هنري نيست. همه انسانهايي كه در شهرهاي بزرگ زندگي نميكنند و به طبيعت نزديك هستند، با ديد هنري به اطراف خود نمينگرند.
هنرمند محيطي: درست است. طبيعت هنر نيست و نزديكي با طبيعت الزاما از انسان، هنرمند نميسازد. ارتباطي كه هنرمند با طبيعت برقرار ميكند و آن را به نمايش ميگذارد ميتواند هنر باشد.
هنرمند معاصر: در اين ارتباط، ابژه به چه چيزي تغيير كرده است؟ منظورم اين است كه در اين فضاي وسيع كه نه قابل حمل است و نه قابل نمايش در اماكني كه عادت داريم در آنها به ديدن ابژه هنري برويم، مثل موزهها وگالريها، تو به عنوان هنرمند محيطي نهايتا چه چيزي را به نمايش ميگذاري؟
هنرمند محيطي: من فقط طبيعت را به نمايش نميگذارم، كنش و تقابل با طبيعت است كه اهميت دارد و سراسر روند آفرينش هنري كار اصلي من است. اين پروسه مانا نيست و محدود به زمان و مكان است، پس اگر منظورت اين است كه نتيجه ماندني چه ميشود؟ نتيجه نهايتا ميتواند عكس و فيلم از ابتدا تا انتهاي آفرينش هنري باشد. اما آن عكس و فيلم ابژه نيستند و تنها ابزاري محدود براي ثبت بخشي از آن كنش و تقابل هستند.