شكار و توان محدود محيطبانان
نيوشا طبيبي
بحران در محيط زيست ايران از دهههاي پيش آغاز شده و حل مشكلات جز با عزمي ملي و برنامهريزي و البته دلسوزي و تدبير مديران دولتي ميسر نيست. فهرست خطرهاي در كمين محيط زيست كشور سخت دلهره آور شدهاند. از وضعيت آب گرفته تا به خطر افتادن حيات گونههاي مختلف جانوري و گياهي در ايران و آمار توليد و مصرف كيسهها و بطريهاي پلاستيكي، همه از مرحله هشدار گذشتهاند. اين خطرات دلهره آور، حيات جمعي ايرانيان را تهديد ميكند. ديگر دغدغه محيط زيستي داشتن، دغدغهاي مخصوص شكم سيرها نيست. اتفاقا شهروندان عادي بيشترين صدمه را از اين خطرات ميبينند و متحمل بيشترين هزينهها ميشوند. در ميان سختيها و نابسامانيهاي محيط زيست ايران، رييس سازماني كه متولي و برنامهريز حفاظت از محيط زيست است، گاه به گاه در سخنراني و مصاحبههاي خود فقط از مشكلات سخن ميگويد.
معضلات و نابسامانيهاي محيط زيست و بحرانها را بيشتر ايرانيان كه به اين امور توجه دارند ميدانند، از ايشان و مديران منصوبشان انتظار ميرود راهحل ارايه كنند. سازمان محيط زيست ايران با تشكيلات عريض و طويل و صدها كارمند و مدير ستادي، فاقد بازوي اجرايي يعني محيطبان به تعداد كافي است. به عنوان نمونه در محوطهاي به مساحت هزاران هكتار در غرب كشور كه زيستگاه گونههاي مختلف جانوري است، كل منطقه فقط با يك محيطبان حفاظت ميشود! تصور كنيد، اين محيطبان محترم و زحمتكش تا چه ميزان توان كنترل منطقه را دارد؟ سازمان توان پرداخت- يا قصد پرداخت؟- حقوق همان يك محيطبان را هم ندارد و حقوق ماهيانه ۵۰۰ هزار تومان او ماهها عقب ميافتد! آيا اين مشكل مربوط به نبود بودجه است يا به دليل عدم توازن و مديريت و تدبير در توزيع آن؟ هزينههاي لابد ميلياردي ستادي سازمان كجا و حقوق اندك محيطبانان زحمتكش كجا؟ براي يكي از ادارات محيط زيست غرب كشور تعداد ۳۰ نفر پرسنل در چارت سازماني پيش بيني شده است، اما اكنون اين اداره با يك دهم افراد مورد نياز، يعني فقط با سه نفر اداره ميشود! چگونه ممكن است اين سه نفر بتوانند دهها امر محوله و لازم را براي مديريت منطقه انجام دهند. جمعآوري اطلاعات درباره جمعيت گونههاي گياهي و جانوري، كاستي و افزايش آنها، كمآبي و پرآبي منطقه، وضعيت پوشش گياهي، جلوگيري از شكار غيرمجاز و قاچاق چوب و … كاري است كه از عهده تنها سه نفر برآيد؟بسياري از گونههاي جانوري و گياهي ايران به دليل كشتار غيرقانوني و از بين رفتن زيستگاههاي طبيعي توسط سودجويان، منقرض شده يا در معرض نابودي قرار دارند. در دسترس بودن اطلاعات جمعيتي جانوران، سرشماري و نشانهگذاري حيوانات كار بسيار لازمي است كه بر اساس اين آمار ميتوان براي حفظ موجودات زنده و تعادل اكوسيستم برنامهريزي كرد. اما متاسفانه آخرين آمار سازمان محيط زيست از سرشماري جانوران مربوط به سال ۱۳۹۴ است! (خبر باشگاه خبرنگاران جوان از كنفرانس مطبوعاتي آقاي ظهرابيان معاون سازمان- ۲۳ خرداد ۱۳۹۷) بر مبناي همين آمار قديمي و با استدلال سراپا غلط حفاظت از مراتع، در چند ماه گذشته سازمان شروع به صدور مجوزهاي شكار كرده است! صدور مجوز شكار در كشورهايي مانند استراليا كه اولا با جمعيت بسيار زياد گونههاي جانوري روبه روست، معمول است. ثانيا آن كشورها با معضلي به نام شكار قاچاق و غيرقانوني درگير نيستند و ثالثا كار سرشماري و نشانهگذاري جانوران به طور دايم انجام ميشود و اطلاعات دقيق و به روزي از رفتارهاي جمعيتي آنها وجود دارد. زيستگاههاي ايران هرگز با جمعيتهاي عظيم جانوري مواجه نيست. ممكن است در زيستگاهي ۲۰۰ آهو زندگي كنند و حالا جمعيت آنها به ۲۱۰ راس افزايش يافته! سازمان براي آن ۱۰ راسِ «زيادي» مجوز شكار صادر كرده در حالي كه ميداند آمار شكار غيرقانوني سالانه در همان منطقه بسيار بيشتر از ۱۰ راس است! از جمع مجوزهاي صادر شده براي شكارچيان داخلي و خارجي مبلغ يك ميليارد و دويست ميليون تومان عايد شده است! از اين مبلغ ناچيز نيمي را به حفاظت از تنوع زيستي و نيمي را به جوامع محلي(؟) اختصاص خواهند داد! حقيقتا حيات وحش ايران را به قيمتي ناچيز فروختهاند و مجوز كشتار صادر كردهاند. مسوول محترم براي توجيه عمل سازمان خود، از آيات و روايات نيز استفاده ميكند و ميگويد: «در آيات و احاديث متعدد به ناپسند بودن شكار حيات وحش اشاره شده است و سازمان محيط زيست نه براي تفكيك حيات وحش، بلكه براي كنترل جمعيت حيات وحش اين مجوزها را صادر ميكند و مطالعات و جمعآوري علمي نيز در خصوص اين موضوعات به طور دقيق انجام ميشود.» و وعده ميدهد كه «چون سازمان مقيد به عمل به شرع است حتما نظر مقام معظم رهبري را نيز جويا خواهد شد.» بعد از آنكه مجوزها را صادر كردهاند و جانوران هم كشته شدهاند، قرار است كه نظر معظم له پرسيده شود. مواضع مقام معظم رهبري درباره حفاظت از محيط زيست طي اين سالها روشن است. ايشان همواره بر حفظ و حراست از گونههاي گياهي و جانوري كشور تاكيد و نابودي و كشتار آنها را شديدا نهي فرمودهاند، كافي است نگاهي به فهرست سخنان ايشان در اين موضوع و در مناسبتهاي مختلف بيفكنيد. آيا راهحل ديگري براي برداشتن «فشار»- به قول مسوولان سازمان- از روي چراگاهها نيست؟ نميتوان به جاي كشتار همين تعداد اندك جانوران باقي مانده، علوفه و آب در زيستگاههاي آنها گذاشت؟ با وجود خشكسالي و كمبود مراتع، ديگر نميتوان انتظار داشت جانوران به صورت طبيعي و روال معمول از منابع هميشگي تغذيه كنند و قطعا نياز به كمك انسانها دارند. اطلاعرساني و مشاركت دادن مردم در حفاظت از منابع و ثروتهاي طبيعي و جانداران ايران، راهحل فائق آمدن بر بسياري از مشكلات زيست محيطي است. نمونههاي فراواني در پيشقدم شدن مردم در اين امر ميتوان يافت. همين امروز صدها نفر آمادهاند تا هزينههاي برپايي آبشخور و مكانهايي براي تغذيه جانوران گرسنه را تامين و در آن مشاركت كنند. مشاركت دادن مردم در امر حفاظت از محيط زيست و برانگيختن حس مالكيت در آنها با نگاه مسوولان اين سازمان به ويژه سلوك رييس محترم آن فاصله دارد. اميد است كه مديران اين سازمان به جاي نگاه از بالا به پايين و اداري به امر خطير محيط زيست ايران، با مردم ارتباط بيشتري پيدا كنند و فارغ از قيد و بندهاي بوروكراتيك دست ياري به سوي آنها دراز كنند. ترديدي نيست كه اگر از مردم براي مشاركت در حفظ زيستگاهها و جانداران آن دعوت شود، آنها با تمام توان ياري رسان خواهند بود. جشنهاي متعدد و خودجوشي كه در نقاط مختلف كشور برگزار ميشود و شكارچيان به نشانه توبه و پشيماني تفنگهاي خود را ميشكنند ببينيد، آنها با رسيدن به فهم عميق از ثروتهاي ملي كشورشان و ارزشمند بودن گونههاي جانوري خود به خود دست از شكار ميكشند.محيط زيست سرمايه و ثروت ملي و متعلق به تكتك ايرانيان است و مديران و كارمندان و محيطبانان از محل بودجه عمومي كشور مزد ميگيرند تا به كار حفاظت از آنها مشغول باشند و لازم است براي تمامي تصميمات خود دلايل متقن علمي داشته باشند.