ميهنپرستي گشودن گره است نه نمايش مديريت
نيوشا طبيبي
اصرار بر ادامه پرداخت ارز مسافرتي به مردم، جز اتلاف سرمايههاي ملي و بر باد دادن ذخاير ارزي و ايجاد بازار سياه فروش ارز حاصل ديگري ندارد. دولت با اين كار رضايت كدام بخش از مردم را جلب ميكند و اساسا سابقه و منطق پرداخت ارز به نرخ كمتر از بازار به مسافران كدام است؟ كدام مدل اقتصادي و استراتژي بر سودمند بودن اين سياست صحه ميگذارد؟ آيا پرداخت ارز مسافرتي براي جلوگيري از ايجاد نارضايتي بين مردم است؟ آيا رواست كه از جيب مردم محروم براي رضايت خاطر عدهاي ديگر از هموطنان كه مستطيع به سفر خارج و زيارت هستند خرج شود؟ آيا سفر زيارتياي كه با چنين ارزي ميسر شود مقبول است؟ همين امروز هم اگر اين تصميم لغو شود، ميليونها يورو هدر رفته و سود آن را دلالان بردهاند و كسي هم سپاسگزار دولت نيست.
دستگاههاي حاكميتي و سازمانهاي عمومي كه وظيفه خدمترساني به مردم و ايجاد رفاه و راحتي براي آنها را دارند، گاه به طرز اعجاب آوري برخلاف وظايف ذاتي خود عمل ميكنند و سخت در مقابل خواسته روشن و نياز مردم ميايستند. گاه مديريتهاي مياني بيحوصله و بيصبر و فاقد انعطاف و شناخت كافي از حوزه تحت پوشش خود هستند. به طور مشخص مديران نواحي در شهرداريها، تصميماتي عجيب اتخاذ ميكنند. سالها پيش نواحي شهرداري ادارات كوچكي بودند و رييس ناحيه خود به سركشي ناحيه تحت مديريت خود ميرفت و از زير و بم اوضاع با خبر بود. درست است كه در آن سالها وظيفه شهرداري در حد پاكيزه نگه داشتن شهر و جلوگيري از ساخت و ساز بيمجوز تعريف شده بود، اما به هر روي رييس ناحيه اشراف كافي بر اوضاع داشت. امروز نواحي شهرداري هر كدام تبديل به سازمانهاي عريض و طويل و متورمي شدهاند و شهردار ناحيه و به سبك مديران بالادستي هميشه در جلسات حضور دارد و وقت سركشي ندارد. هر ناحيه چندين معاونت، ساختمانهاي متعدد و كارمندان زيادي دارد و نتيجه هم چندان تفاوت نكرده است.
شيوه مديريت انقلابي و وطن دوستانه كه پايه در سنت كشورداري ايران دارد، مديريتي است كه در متن جامعه حضور دارد. مدير ميهن دوست مسوول، حضورش نمايشي نيست، جلوي دوربين و با همراهي بيست، سي تن از معاونان به بازديد سرزده! نميرود. او آمده تا گرهي باز كند، خشتي بر خشت ميهن بگذارد، رنج زندگي هموطنش را كمتر كند. از سرمايههاي ملي پاسداري كند، جلوي مفسدهاي را بگيرد. مدير انقلابي وطندوست، بر مردمش - از هر قوم و نژاد و نحله - مهربان است و بر بيگانهاي كه چشم بد به ايران دارد سخت گير و بيگذشت است.
نوشتم كه گاه سازمانهاي عمومي و خدماتي حكومتي كار را بر مردم سخت ميكنند. مديران مياني و پاييني به جاي يافتن راهحل، با دستاويز قرار دادن بخشنامه و دستورالعمل، «چكشي» و بيتدبير وارد ميشوند و به بهانه اعمال قانون، به جاي يافتن راهحل، صورت مساله را پاك ميكنند. به عنوان نمونه محله دوستان در حوالي منطقه توانير تهران در ميانه درهاي واقع شده است. از يكسو خيابان يوسف آباد مشرف بر آن است و از سوي ديگر خيابان نظامي گنجوي. براي رسيدن به هر دوي اين خيابانهاي اصلي بايد از كوچههايي با شيب بسيار تند گذر كرد. اين محله با جمعيتي - حدس ميزنم چهار يا پنج هزار نفر يا بيشتر - فقط يك بقالي دارد. بافت منطقه به صورتي است كهفضايتجاريبراي آن پيش بيني نشده و نزديكترين واحدهاي تجاري در خيابان ولي عصر، خيابان يوسف آباد و ميدان تربار نظامي گنجوي واقع شدهاند. تنها واحد تجاري اين محله دكان كوچكي بود كه براي رفع حوايج اهل محل كافي بود. سه - چهار جوان محترم و زحمتكش با سرمايهاي اندك اين بقالي- ميوهفروشي را اداره ميكردند. شهرداري ناحيه يا اداره مسوول ديگري - اطلاع دقيق ندارم - دكان بقالي را تعطيل كرده و اهالي را به زحمت فراوان و عدهاي را از نان خوردن انداخته. تصور كنيد خريد ساده روزانه براي سالمندان و بانواني كه كودكاني خردسال دارند و بسياري از خانوادهها تبديل به امري بسيار مشكل و وقت گير شده است. لابد مديران بيحوصله كه وقتي براي يافتن راهحل براي اعمال قانون و در عين حال به زحمت نيفتادن مردم ندارند از ثمره و كارنامه خود خوشحال هستند يا شايد «اصلا به ما فكر هم نميكنند!». قوانين و دستگاهها براي رفاه و بهبود زندگي مردم به وجود آمدهاند نه به زحمت انداختن آنها.
بيترديد اين فقط مشتي نمونه از خروارها اقدامات ناراضيكننده دستگاههاي مختلف است كه معلوم نيست براساس كدام تدبير و نياز مديريتي و حاكميتي تصميم به اجراي آنها گرفته ميشود؟ اگر دولت و دستگاههاي ديگر آن قدر به دنبال كسب رضايت مردم هستند كه حاضر ميشوند ميليونها يورو را به پاي مسافرتهاي تفريحي و زيارتي آنها بريزند تا رضايتشان جلب شود اقدامات ناراضيكننده ديگر چيست؟ گاه در مواجهه با بعضي سختگيريهاي بيدليل و بيمبنا و سليقهاي از خود ميپرسم آيا كساني در آزار مردم و ناراضي كردن آنها تعمد دارند؟
از ياد نبريم كه مديران دولتي، شهرداري و ديگر دستگاهها از محل درآمدهاي ملي حقوق دريافت ميكنند تا براي «ملت» و «كشور» كار كنند. بر ماست به آنها مودبانه يادآوري كنيم كه به وظايفشان عمل كنند و خطاهايشان را بدون ترس گوشزد كنيم. با آنها نبايد به شيوهاي سخن بگوييم كه گويي آنها براي انجام امور، لطفي در حق مردم ميكنند. همه اين كارها را براي ايراني آبادتر، قدرتمندتر و مرفهتر انجام بدهيم.