وام از موسسه براي خرج سفر با دست و پاي شكسته
رضا فرخي
پريروز دختر همسايه به سراغمان آمد و ميخواست از ما سوالي درسي بپرسد كه ما به علت برخي بدآموزيها ميخواستيم خودمان را از پنجره پرت كنيم پايين، كه اين كار را نكرديم. در همين حين، از شبكه خبر تماس گرفتند و گفتند: «در اسامي وامگيرندگان از آن موسسه معروف (ث)، نام «ر. ف» به شما ميخورد! شماييد؟» ما كه ديديم كنار اسم آن دو عزيز مشهور، ما هم بالاخره مشهور ميشويم، گفتيم: بله! ولي بنده اصلا در قالبي كه در فضاي مجازي شايعه ميكنند پول نگرفتم؛ بلكه بنده فقط چند ميليارد وام گرفتم كه هدفش هم روي پوشه آن نوشته شده: «خرج سفر». بعد مجري كه به نيت خير بنده آگاه شده بود، پرسيد: «به سلامتي، كجا؟» ما هم گفتيم: «سفر علمي به كانادا، جهت فرصت مطالعاتي در زمينه پولداري و شيوههاي نوين آن، و ايضا كشف و شناسايي پتانسيلهاي اقتصادي فعالانِ متاسفانه تبعيدشده در كوچهپسكوچههاي تورنتو، اونتورينو، محله بريدل و غيره.»
مجري كه ديد ما داريم بچهمحل آقاي «م. خ» ميشويم و كلي هم مطالعات خاص داشتهايم، پرسيد: «به نظر شما به عنوان يك كارشناس، چهكار كنيم كه ديگر اتفاقاتي شبيه اين موسسه فوقالذكر رخ ندهد؟» ما هم گفتيم: «حقيقت اين است كه طبق تحقيقات اينجانب، شهركي با كلبههاي درويشي در كانادا توسط دوستان ساخته شده و تا زماني كه همه واحدها از مهاجران پر نشود، اين روند متوقف نخواهد شد. ولي راهحل اصلي اين است كه رسانهها دست از سياهنمايي بردارند و اينهمه خبر اختلاس منتشر نكنند. خب، ژنهاي خوب چه گناهي دارند؟! چه گناهي كردهاند كه به صورت فابريك با ژن خوب بهدنيا آمدهاند؟! آنها كه نميتوانند مثل من و شما در اينجا با دلاري هشت تومن و فوق فوقش يك 405 زندگي كنند. در تقدير آنها، وامي بزرگ با سكونتي دايمي در كانادا يا حداقل كاراييب نوشته شده و رسانهها نبايد در مقابل اين تقدير بايستند و اساسا هم نميتوانند بايستند. »
بعد پرسيدند كه: «آيا اين افراد به اقتصادمان ضربه ميزنند؟» ما هم فورا گفتيم: «نهخير، خوشبختانه چون سالهاست كه براساس اصول اقتصاد ليبرال منحوس واداده غربي اداره نشده، هيچكدام از اين اختلاسها روي آن اثر ندارد و همينطوري ادامه ميدهد. نهايتش اينها ميبرند باز نفت ميفروشيم جايگزين ميكنيم. بعد دوباره ميبرند و... اصلا بنده خودم در كنار همان دوستان نظريهپردازمان كه خيلي دكترينيال هستند و استراتژيك، حامي نظريه اقتصاد غيرعلمي بودهام كه اصطلاحا به آن «اقتصاد دورهمي» ميگويند. چون اگر اقتصادمان علمي بود با اين اختلاسها دچار بحران ميشد كه الحمدلله نشده، و قطعا نظريهپردازان مخالف اينجور اقتصاد اينروزها را پيش بيني ميكردند و دورانديش بودند كه گفتند اقتصاد دورهمي براي اداره كشور مفيد است. پس بايد به خاطر اين روزها از آن بزرگواران تشكر كنيم و بعد برويم دوغمان را بنوشيم. در پايان، از مختلسان سفركرده به ديار غربت درخواست داريم كه در برداشتن پول از بيت المال، كمي بهتر عمل كنند و برداشت پول را قسطبندي كنند تا يكهو حسابها خالي نشود. از تلويزيون هم تقاضا داريم كه براي فرار از دست دختر همسايه و همكلاسي، شيوههايي بهغير از پرتاب خود از ارتفاع ارايه دهد. بهخدا دختر همسايه هرروز مياد سوال ميپرسه؛ ما هم ديگه دست و پايي برامون نمونده!