فلسفه چيست؟ حكمت به چه معنا است؟
بهروز فرنو
آيا فلسفه صرفا اقوال مشاهيري است كه بايد در كلاس فلسفه آن را شنيد و براي امتحان آخر ترم آن را به خاطر سپرد؟ اگر چنين نيست، پس چه كاري از آن ساخته است؟ در زمانه ما گروه كثيري از مشاهير تفكر بر اين معنا توافق دارند كه آنچه مهم است علم است كه بشر را قادر به تسخير طبيعت كرده است؛ لذا فلسفه كلياتي است كه روش شناخت علوم را باز مينمايد و پيرامون صحت و سقم قوانين هر علم بحث ميكند.
پس بفرماييد اين همه بحث از وجود و موجود براي چه بوده است؟ شايد بگوييد براي تنظيم واحدهاي مختلف درسي و مواد امتحاني دانشجويان رشته فلسفه! خوب اگر امروز چنين است، در گذشته كه اين همه دانشجوي فلسفه در دانشگاههاي بزرگ دنيا به فلسفهآموزي مشغول نبودند چرا شأن فلسفه عاليتر از امروز بود؟ آيا اين سخن قدما كه فلسفه اشرف علوم است و اكنون محلي از اعراب ندارد به واقع وجهي دارد؟
گمان ميكنم كه پرسشهايي از اين دست به ذهن اغلب كساني كه سر و كاري با فلسفه داشتهاند يا جايي با آن مواجه شدهاند، رسيده باشد؛ چه بسا نحوه تعليم و تعلم رسمي، اين پرسشها را سبب ميشود.
دوستي ميگفت كه تلقي بيهوده بودن فلسفه اختصاص به مرز و بوم ما ندارد و در خارج كشور هم وقتي افرادي ميشنوند كه او فلسفه خوانده برايشان سوال پيش ميآيد كه با اين علم او ميخواهد چه گلي به سر اجتماع بزند. حال اگر اين تلقي، نظر عامه مردم باشد كه بحثي نيست؛ اما وقتي براي خواص جامعه هم كاربرد فلسفه محل پرسش است، چه بايد گفت؟
راستي چه كسي در زمانه ما تعيين كرده كه هر علم بايد فايدهاي محصل و مشت پر كن داشته باشد؟ اگر مثل قدما به اين نكته رسيديم كه تفكر حقيقي بايد خالي از اغراض باشد، پس در اين زمانه چه بايد بكنيم؟ خوب مثل اينكه چه بخواهيم يا نخواهيم وارد بحث فلسفي شديم و اشاراتي هم به اقوال فلاسفه كرديم.
حال اگر بپرسيم كه اصولا چه انگارههايي باعث شده كه ما اينگونه فكر كنيم كه در روزگار حاضر خود را متفكرترين انسانهاي ادوار تاريخ بدانيم، چه بايد بگوييم؟
يادش بخير متفكر فقيد استاد فرديد كه حتي در كلاسهاي رسمي هيچگاه فلسفه و حكمت را به صرف نقل اقوال، تعليم نكرد؛ بلكه همواره در هر مسالهاي حتي هنگام تدريس فكر ميكرد و اختلاف قديم و جديد، حضور و حصول، عقل و عشق، روايت درايت، مدرن و مابعد مدرن، غرب و عصر جديد... و هر موضوعي كه امكاني بود براي تفكر را مطرح و پيرامون آن تامل ميكرد. خوب اگر فلسفه چنين باشد و چنين گفته شود البته كه از نان شب هم براي ما واجبتر خواهد بود؛ آنهم در اين زمانه آشفتگيها.