بوي خوش پول
گرداگرد هر بازي بزرگ به قدري پول در گردش است كه بوي مستكنندهاش هر شكارچي عاقلي را جذب ميكند. رسانهها و اسپانسرها وارد گود ميشوند تا از اين سفرهاي كه پهن شده، لقمه خودشان را بردارند. برگزاركنندگان مسابقات و باشگاهها هم با بهره بردن از شرايط به وجود آمده، سعي ميكنند بيشترين سود را ببرند. اما لابد ميدانيد كه فوتبال ايران يك نمونه خاص در سطح دنياست و اين دست معادلات هيچ جايي در آن ندارد. در واقع ما با فوتبالي مواجهيم كه به رسانهها باج هم ميدهد تا آن را پوشش بدهند. صداوسيما حتي يك ريال از درآمدش را به فوتبال نميدهد. حق پخش تلويزيوني در ايران يك موضوع بيمعناست. هيچ كس درست نميداند كه صداوسيما از تبليغات قبل، حين و بعد از داربي امروز چقدر پول درميآورد. برنامههاي مرتبط با داربي مثل نود و شبهاي فوتبال هم قيمت تبليغاتي متفاوتي نسبت به ساير مواقع دارند. شايعات و اعداد و ارقام تاييد نشده كه قبلا منتشر شده، نشان ميدهد ميتوان با درآمد تبليغاتي تنها يك بازي داربي، تمام هزينه فصل باشگاهها را تامين كرد. اما فدراسيون فوتبال هرگز اين موضوع را به صورت جدي پيگيري نكرده و هيچكس نميداند چرا اين كار را انجام نميدهد؛ البته يادآوري بخش ديگري از شاهكارهاي فدراسيون به ما كمك ميكند تا بدانيم با چه نوع مديريتي سر و كار داريم. مساله كانون تبليغاتي ايران نوين كه قرار بود 165ميليارد سوددهي داشته باشد و در نهايت با حدود 40 ميليارد تومان ضرر روبهرو شد، يكي از تاريخيترين اتفاقات فوتبال ايران است. در حال حاضر هم تبليغات محيطي استاديومها بدون برگزاري مزايده واگذار ميشوند كه دليل اين كار هم هنوز معلوم نيست. اين بازي يك برنده بزرگ ديگر هم دارد. كمپاني لينينگ حداقل در ظاهر حتي يك ريال هم براي اينكه تامينكننده البسه دو باشگاه بزرگ ايران بشود پرداخت نكرده است. اين شركت حتي در كشور خودش يعني چين هم اگر ميخواست تامينكننده البسه تيمي شود كه در نيمهنهايي و يكچهارم نهايي ليگ قهرمانان حضور دارد، بايد صدها هزار دلار پرداخت ميكرد. اما در ايران، مديراني هستند كه به صورت رايگان حاضر ميشوند براي يك كمپاني نهچندان با كيفيت و سطح بالا تبليغ كنند. شايد هم در اين ميان پشت پردهاي در جريان باشد كه ما خبر نداريم.