حاشيههايي فاقد اصالت اجتماعي
براي اكثر دربيهاي جهان ميتوان از تيتر كلاسيك و هميشه جذاب «دو باشگاه، يك شهر، يك هدف» استفاده كرد. دربي تهران هم از اين قائده مستثني نيست. البته براي اين دربي ميتوان اين تيتر را همينطور ادامه داد. مثلا ميتوان نوشت: دو باشگاه، يك شهر، يك هدف، يك مالك، يك اسپانسر اول، يك اسپانسر دوم، يك اسپانسر سوم، يك سامانه هواداري، يك تامينكننده البسه، يك ورزشگاه، يك فرهنگ هواداري، يك شعار قهرماني و الخ. رنگ پيراهن را كه فاكتور بگيريم، همهچيز در اين دربي يكشكل است. در واقع در هيچ جاي دنيا چنين مسالهاي در تاريخ فوتبال وجود نداشته. بازي بزرگ فصل، بين دو تيمي برگزار شود كه همهچيزشان با هم يكي است. هواداران مربوط به يك قشر خاص نيستند و تمام افراد جامعه در تمام شهرهاي كشور را پوشش ميدهد و با اين حال اينقدر حساسيت كاذب ايجاد كند. در هيچ ليگ ديگري يك اسپانسر نميتواند با دو تيم كار كند. دليلش هم آنقدر واضح و مبرهن است كه نيازي به توضيح نيست. اينجا اما سالهاست كه اپراتورها دو تيم را بين يكديگر تقسيم ميكنند. در مورد هر بازي مهم بين دو رقيب سنتي در دنيا تحقيق كنيد، به مسائلي فراتر از زمين فوتبال ميرسيد. معمولا هر باشگاه نماينده بخشي از مردم شهر است و هواداران هر تيم به غير از تيم مشترك، به احتمال فراوان عقايد مشتركي هم دارند. سلتيك و گلاسكو رنجرز از معروفترين مثالهاست. در ايران اما در هر خانواده طرفداران دو تيم را ميبينيم. اين موضوع باعث ميشود رسانهها براي اين مسابقه به سراغ هيجانات كاذب بروند و حبابهاي خبري منفجر كنند. براي اين بازي «حاشيهتراشي» ميشود و در واقع آنقدرها هم حاشيه ندارد. اين موضوع تنها در يك فوتبال كه به شكل «گلخانهاي» مديريت ميشود قابل مشاهده است و در كمتر جايي از اين دنياي بزرگ ديده ميشود. در واقع براي اين دربي بايد گفت: «دو باشگاه، يك هدف، يك مشكل». كدام مشكل؟ مشكل مديريت دولتي كه سالهاست گريبان اين دو باشگاه را گرفته و باعث شده از سطح اول آسيا دور باشند. مديريت گلخانهاي در فوتبال ايران باعث شد كه براي دو باشگاه، رقبايي توليد شود كه فضا از حالت دوقطبي خارج شود؛ رقبايي كه با پول صنعت و بدون پشتوانه مردمي سعي داشتند تا براي اين دو باشگاه مشكل ايجاد كنند. مديريت گلخانهاي فوتبال ايران باعث شده كه وضعيت مالي دو تا از پرطرفدارترين باشگاههاي دنيا آنقدر بغرنج شود كه هر لحظه در خطر كسر امتياز يا اخراج از ليگ قهرمانان باشند. شايد تب هيجان اين دربي هم به زودي فروكش كند. فراموش نكردهايم كه در طول چندين سال بازيهاي مساوي كه از نظر هواداران با «تباني» به دست ميآمد، باعث شده بود ورزشگاه آزادي در چند دربي اصلا پر هم نشود. براي يك دربي كلاسيك، هرگز چنين مسالهاي وجود نخواهد داشت. هواداران ميدانند كه همه چيزشان در تضاد با حريف است و امكان بروز چنين شايعاتي وجود ندارد.