معطل اراده اروپا
حسن بهشتيپور
تعلل اروپاييها در عملي كردن شعارهايشان براي بهرهمند كردن ايران از مزاياي برجام، باعث شده است تا در ميان سياستگذاران ايراني در مورد اراده اروپا ترديد ايجاد شود. سوالي كه اكنون وجود دارد اين است كه آيا دولتهاي اروپايي اراده كافي براي اجراي برجام دارند يا نه؟ آيا ميخواهند و نميتوانند يا اينكه نميخواهند؟ برخي از واقعيتهاي ميداني از جمله اختلاف نظرها ميان كمپانيهاي بزرگ و متوسط چند مليتي و سهامي خاص در اروپا با دولتهاي اروپايي در مورد استمرار معامله با ايران، باعث ميشود كه گروهي معتقد باشند كه دولتهاي اروپايي از توانايي كافي براي قانع كردن اين كمپانيها برخوردار نيستند. يك نظر اين است كه اهميت منافع ملي، امنيت اروپا و تعهدات بينالمللي، بر منافع سهامداران كمپانيهاي چندمليتي ارجح است و نظر ديگر اين است كه اين كمپانيهاي بزرگ به دليل تامين مالي دولتهاي اروپايي از طريق پرداخت ماليات بر تصميمگيري و سياستگذاري حكومتها نفوذ دارند و سياستمداران خواست آنان را مورد ملاحظه قرار ميدهند.
به دليل اين پيچيدگيهاي اقتصادي و تجاري، اراده اروپاييها براي اجراي برجام در هالهاي از ابهام قرار گرفته است، از يك سو دولتهايي كه در سياستهاي اعلاني خود از اجراي كامل تعهدات برجامي سخن ميگويند و از سوي ديگر كمپانيهاي اروپايي كه به عنوان ابزار اجراي اين تعهدات، از زير بار آن فرار ميكنند. آيا تعلل اروپاييها به دليل ناتوانيشان در قانع كردن مديران شركتهاي خصوصي است؟ يا اينكه دولتهاي اروپايي تصميم گرفتهاند تا به صورت كجدار و مريز تعهداتشان را عقب بيندازند تا كشتيبان غرب را سياستي ديگر بيايد و دو سال باقيمانده دونالد ترامپ رييسجمهور امريكا تمام شود. اگر جمهوري اسلامي ايران، جواب قطعي در مورد اين سوال پيدا كند كه دولتهاي اروپايي اراده كافي براي اجراي تعهداتشان دارند يا نه، رويكردي متفاوت اتخاذ خواهند كرد. اگر اروپاييها واقعا نيتي براي عملي كردن تعهداتشان نداشتهباشند، جمهوري اسلامي ايران بايد رويكردش را تغيير دهد و مسير ديگري را در پيش بگيرد. هشدارهاي آقايان صالحي و عراقچي، معاونان رييسجمهور و وزيرخارجه كشورمان در نشست بروكسل با مقامهاي اروپايي نيز ناظر به همين تغيير رويكرد است. اگر بيان ديپلماتهاي جمهوري اسلامي در اين جلسه به اندازه كافي روشن به نظر نميرسد، ميتوان با وضوح بيشتر اين معنا را اينگونه توضيح داد: «اگر مزاياي ايران در برجام از بين برود و ايران در محاصره اقتصادي قرار بگيرد، ايران اقداماتي انجام خواهد داد كه طرف مقابل را به تجديد نظر در رويكردش وادار كند.» اين مجموعه اقدامات از اقدامات داخلي تا اقدامات بينالمللي را در بر ميگيرد. اقدامات داخلي شامل تقويت اقتصاد مقاومتي، خودكفايي و خودبسندگي اقتصادي و كاهش اثر عوامل رواني بر بازار داخلي با هدف كاهش دادن اثرات تحريمهاي خارجي بر اقتصاد ايران ميشود تا عملا تحريمها را براي طرف امريكايي بيخاصيت كند. اما اين اقدام به تنهايي كارساز نيست، چرا كه اقتصاد ما به هر تقدير تحت تاثير عوامل بينالمللي و خارجي قرار خواهد داشت و نميتوان آن را كاملا از جهان بيرون جدا كرد. اگر ايران به اين نتيجه برسد كه شركاي خارجي قيد تجارت با ايران را زدهاند و به اين نتيجه رسيدهاند كه منافعشان در تجارت با امريكا به منافع در مناسبات با ايران ميچربد، بايد دست كم در اجراي بخشهايي از توافق هستهاي تجديد نظر انجام دهد، يا دستكم اجراي بخشهايي از تعهد خود را متوقف كند.
قطعا چنين اقدامي از سوي ايران، واكنش طرف مقابل را در پي خواهد داشت، اما در عين حال باعث ايجاد جنبش در ميداني ميشود كه اكنون با سكون و بيعملي مطلق مواجه شده است. مقامهاي ارشد جمهوري اسلامي ايران به روشني گفتهاند كه برجام يك توافق يكطرفه نيست كه فقط قرار باشد ايرانيها تعهداتي را بر اساس آن بر دوش بكشند و... ديگران از مزاياي آن بهرهمند شوند، اگر منفعتي در توافق وجود دارد بايد براي طرفين توافق باشد. علي اكبر صالحي و سيد عباس عراقچي در بروكسل با مقامهاي اروپايي اتمام حجت كردند كه شرايط نبايد به سمتي برود كه سرنوشت برجام به دليل تعلل طرفهاي اروپايي در اجراي تعهداتشان از بين برود. در شرايطي كه ايران به تاييد همه نهادهاي نظارتي تمامي تعهدات خود بر اساس برجام را اجرا ميكند، همه مظاهر نقض برجام بر عهده طرفهاي مقابل خواهد بود. من هنوز معتقد نيستم كه برجام در شرايط برزخي قرار گرفته است كه نهايتا به دوزخ ختم شود. سرنوشت برجام سياه و سفيد نيست، برجام تا همين امروز هم براي ايران موثر و مفيد بود و توانسته است پروندهسازي ساليان دراز عليه ايران در آژانسبينالمللي انرژي اتمي و شوراي امنيت سازمان ملل متحد را دود كند و به هوا بفرستد، به اضافه اينكه ساختار حقوقي تحريمهاي ضدايراني در نهادهاي بينالمللي كاملا دچار فروپاشي شده است و اگر تحريمي وجود دارد، تحريمهاي يكطرفه امريكا عليه ايرانيان و ديگر مردم جهان براي معامله با ايرانيان است. تنگتر شدن محاصره اقتصادي امريكا عليه ايران و فقدان همكاري جامعه بينالمللي براي مقابله با اين محاصره غيرمشروع و غيراخلاقي، باعث خواهد شد كه ايران واكنشي مقتضي نشان دهد. واكنش تلافيجويانه ايران براي از ميان برداشتن برجام نيست، بلكه براي جبران آسيبهايي است كه از طريق محاصره اقتصادي امريكا و همكاري ديگر طرفهاي برجام با آن، به مردم ايران تحميل ميشود. اگر در دوران مذاكرات برجام تعاملي ميان ايران و قدرتهاي جهاني براي حل مساله هستهاي شكل گرفت، امروز اين تعامل دوباره به يك تقابل تبديل شده است كه هر طرف از اندوختههاي خود براي وادار كردن طرف مقابل به تجديد نظر استفاده ميكند. امريكا تمام امكانات ديپلماتيكش را چه در گروه اقدام عليه ايرانيان و چه در روابط تجاري با ديگر كشورها بسيج كرده است كه ايران را تضعيف كند. در برابر ايران هنوز گزينههاي زيادي را عملي نكرده است و تلاش ميكند با بسيج كردن جامعه جهاني امريكا و متحدانش را از اقدامات عليه ايران بازدارد، اما هر زمان اراده كند ميتواند با تجديد نظر در سطح همكاريهاي خود با ديگر شركاي برجام يا كاهش سطح تعهداتش در اين توافق، اجراي آن را متوقف كند.