نقش موثر مولاوردي در دولت
شيرين يوسفي
قانون منع بهكارگيري بازنشستگان شامل خيلي از كارگزاران دولتي نظام جمهوري اسلامي شد. شهيندخت مولاوردي، دستيار ويژه رييسجمهور در حقوق شهروندي نيز از مديراني است كه مشمول اين قانون شده است.
هيچ شكي در تبعيت از قانون نيست و از آن بالاتر، تمكين به نص قانون بدون تفسيرهاي سليقهاي شرط لازم براي هرگونه فعاليت سياسي و اجتماعي صادقانه و توسعهگرا در حوزه دولتي و غيردولتي است. هر چه بر سرمان آمده از دور زدنها و تفسيرهاي خودمدارانه از قانون بوده است. در همين راستا بيمناسبت نيست يادآوري اينكه «قانون» و «عدالتخانه» مطالبه
۱۲۰ ساله ايرانيان بوده و همچنان نيز هست.
اما جدا شدن مولاوردي از كابينه دولت دوازدهم از جنس ديگري است و جاي خالي او را در كابينه بسيار پررنگ ميكند. مولاوردي مصداق بارز «كنشگران مرزي» در نظريه مقصود فراستخواه است. دكتر فراستخواه تنها راه گشودن گرههايي را كه در روند توسعهاي ايران عزيز به وجود آمده است «كنشگران مرزي» ميداند. كنشگران مرزي نخبگاني هستند كه هم مكانتي در حاكميت دارند و هم مُكنتي در جامعه مدني. اين كنشگران ضمن اينكه در حاكميت حضور دارند بلكه انگيزه، توان و جسارت تعامل با جامعه مدني را هم دارند. اين گرانقدر گوهرها با حضور در حاكميت ميتوانند خواستهها و مطالبات انباشته شده جامعه مدني و تودهها را به عزم حاكمان نزديكتر كرده و از عمق شكافها بين جامعه مدني و حاكميت بكاهند. نكته برجسته همراهي خانم مولاوردي با دولتهاي يازدهم و دوازدهم را دقيقا در همين راستا ميتوان ارزيابي كرد. او مطالبات زنان مسلمان ايراني را با جسارت، شهامت و صداقتي مثالزدني در عين تمكين به الزامات حاكميتي از تريبون دولت طرح كرد. او دقيقا انگشت بر زخمهاي ديرين و خونچكان جامعه زنان ايراني گذاشت كه تاكنون از تريبونهاي رسمي به آن پرداخته نشده بود. البته اين رويه ايشان را، جريانهايي كه هميشه سد راه توسعه پايدار ايران عزيز بودهاند،
برنمي تابيدند.حجم اهانتها، تهمتها و پروندهسازيها در حق او، نشاندهنده ميزان مقاومتي است كه هستههاي اقتدارگرا در برابر انديشه ژرف و عمل خالصانه او از خود نشان ميدادند. به زعم من از اين جهت ميتوان او را مصداق بارز «ايثارگران سياسي» در نظريات توسعهاي دكتر رناني نيز دانست. دكتر رناني معتقد است كه عرصه سياسي ايران چون ميدان جهادي است كه براي رسيدن به توسعه پايدار ايران عزيز، گهگاه بايد از ميدان مين هم گذشت. گذشتن از اين «ميدان مين»هاي سياسي كار مديران عافيتانديش و منفعتطلب نيست. اين ميدان، مديراني از جنس بسيجيان جبهه ديده عاشق، خالص و خداجويي ميخواهد كه براي توسعه ايران عزيز پاي در ميداني بگذارند كه پر است از خطر و تركشهاي توهين و افترا. او سعي كرد مسير زنان ايراني را براي مشاركت در ساختن ايراني آباد، سرفراز و توسعهيافته باز كند. انشاءالله آنچه او در پنج و نيم سال همراهي با دولت «تدبير و اميد» كرد منشأ كارهاي مباركي در حوزه زنان و حقوق شهروندي خواهد شد كه تاكنون انجام يافته يا بعد از اين انجام خواهد يافت. اميدوارم كه با تدبير رييسجمهور فرصتي جديد براي بروز توانمنديهاي مديريتي زنان ايراني در سطح كلان و ملي ايجاد شود.