نگاهي به فيلم «در جستوجوي فريده»
به دنبال هويت ملي و بومي
سيد رضا صائمي
در جستوجوي فريده يك مستند جستوجوگر است كه با مفهوم هويت ملي و بومي گره خورده. اين مفهوم را در دو سطح و ساحت متفاوت اما موازي با هم ميتوان در اين مستند مورد بازنمايي قرار داد. يكي هويت انضمامي كه به مليت فريده برميگردد و مشخصا درباره يك هويت خاص يعني هويت ايراني او حرف ميزند و ديگري هويت انتزاعي كه در يك خوانش كليتر، نياز رواني انسان به ماهو انسان را به هويت و برساختگيهاي فرهنگي آن را آشكار كرده و آن را در يك قصه واقعي صورتبندي ميكند. فريده با آنكه در بين خانواده هلندياش احساس خوشبختي ميكند و زندگي آرام و مرفهي دارد اما يك خلأ دروني كه شبيه به گمگشتگي و سردرگمي رواني است او را آزار ميدهد و در نهايت او را براي يافتن هويت اصلي و تاريخياش راهي ايران ميكند تا خانواده واقعي خود را بيابد. از اين رو مستند از يك تعليق دروني قدرتمند برخوردار است كه با تعليقهاي بيروني درهم آميخته شده و مخاطب را با خود همراه ميكند. اين همراهي مخاطب لزوما به دليل جاذبههاي جستوجوگرانه مستند نيست بلكه يك نوع همذاتپنداري انسانشناختي است كه در نسبت با مفهوم هويت شكل گرفته و مخاطب را پا به پاي فريده و دغدغههايش براي يافتن خانوادهاش همراه ميكند. مستند در جستوجوي فريده از حيث مضمون و حتي شيوه روايت به مستند زمناكو ساخته مهدي قربانپور نزديك است با اين تفاوت كه در اينجا فريده در پايان خانوادهاش را پيدا نميكند. با اين حال اين سفر و جستوجوگري و تجربه حضور در ايران به او يك آرامش و تسلي خاطري ميدهد كه حالا ديگر او فريده سابق نيست و انگار كمي از سردرگمي و بلاتكليفي درونياش كم شده است. اما آنچه براي من در اين مستند جذابتر از اين جستوجوگري بود، قياس ناخواستهاي است كه ميان فرهنگ غرب و فرهنگ ايراني در نسبت با مفهوم هويت، خانواده، احساسات و مناسبات عاطفي بود. اين مستند به خوبي عمق اين تفاوتها را به تصوير ميكشد.