• ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4308 -
  • ۱۳۹۷ يکشنبه ۲۸ بهمن

هدايت؛ بنيانگذار داستان‌نويسي در ايران

جمال ميرصادقي

قصه از ايران و هند به سمت غرب و اروپا رفت و در قرون جديد رمان و داستان كوتاه از غرب به شرق و ايران آمدند. برخلاف ساير كشورهاي دنيا كه داستان‌نويسي در آنها با رمان شروع شد و سپس به داستان كوتاه رسيدند، در ايران ابتدا داستان كوتاه شكل گرفت و پس از آن رمان خلق شد. به اين معنا «يكي بود، يكي نبود» اثر محمدعلي جمالزاده به واسطه نداشتن برخي مولفه‌هاي رمان، در زمره اين دسته‌بندي قرار نمي‌گيرد و بيشتر رمان گونه است. «تهران مخوف» اثر «مرتضي مشفق‌كاظمي» نيز رمان‌مقاله محسوب مي‌شود و در مقوله رمان نمي‌گنجد. ما در ايران شكل‌گيري رمان به معناي واقعي را سال‌ها بعد داشتيم كه «چشم‌هايش» توسط بزرگ علوي خلق شد. («دختر رعيت» و «بوف كور» گرچه تقريبا همزمان با اين اثر بودند در دسته‌بندي رمان كوتاه مي‌گنجند).

محمدعلي جمالزاده و صادق هدايت در ايران به عنوان بنيانگداران داستان كوتاه شناخته شده‌اند، گفته مي‌شود اين موج با جمالزاده شروع شد و بعد به هدايت رسيد. اما من معتقدم بنيانگذار داستان‌نويسي كوتاه در ايران هدايت است، سبك داستان‌هاي جمالزاده به نوعي بود كه آن را نوول مي‌خوانند و با داستان كوتاه متفاوت است.

در نوول حادثه برجسته است و ابعاد روان‌شناختي اندكي دارد؛ مشابه آثار «گي دو موپاسان» كه در مرز قصه و داستان كوتاه قرار مي‌گيرد. در اين داستان‌ها اگر ابعاد روان شناختي هم مطرح مي‌شود به شكل كلي است به اين معنا كه شخصيت‌ها تحت عنوان خوب و بد مطرح مي‌شوند اما دلايل و چرايي آنها شرح داده نمي‌شود و از سوي نويسنده پرداخت نمي‌شود. در عوض در رمان‌ها و داستان كوتاه‌ها جنبه روان‌شناختي فردي مطرح است؛ به اين معنا هدايت داستان كوتاه در معناي واقعي و چخوفي آن را در ايران خلق كرد (در دنيا داستان كوتاه با «آنتوان چخوف» شناخته شده است).

علاوه بر آن ما در غرب انواع شيوه‌هاي نگارش داستان كوتاه را داريم كه هدايت در تمام اين سبك‌ها ورود پيدا كرد. در آثار اين نويسنده ما با انواع داستان‌نويسي مانند سورئاليسم، امپرسيونيسم، كافكايي، واقع‌گرا، سورئاليستي (بوف كور)، موضوعي (داش آكل) و... روبه‌رو هستيم كه به آشنايي او با ادبيات غرب به واسطه تحصيلش در فرانسه بازمي‌گشت. تنها حوزه‌اي كه در آثار هدايت وجود ندارد، رئاليسم جادويي است كه در آن زمان اين شيوه از نگارش هنوز وجود نداشت و با گابريل گارسيا ماركز به ادبيات وارد شد.

هدايت همچنين نمونه روشنفكر زمانه خود است، او توانست بر جامعه و روشنفكران زمان خود تاثير بگذارد و برخي نيز به نقد او كوشيدند. به عنوان مثال لطيفه‌اي در روزنامه‌اي منتشر شد كه حتي اگر در تخطئه او باشد باز هم نشان از تاثيرگذاري اين نويسنده و تلاش نويسندگان براي مقابله با همين ويژگي اوست:

- اسمال جون سام عليكم

- سام ابرام آقا

- چه سلامي، چه عليكي، چي شده اسملي؟ خدا نكرده بدخواه مدخواه داري؟

- نه ابرام آقا، دشمنت بدخواه داشته باشه‌، مي‌خوام بگم تو زندگي يه دردهايي هست كه روح آدم رو مثل خوره مي‌خورد و مي‌خراشه.

- داش اسمال تو كه اينجوري نبودي؟ درد و مرد چيه ديگه؟ و...

هدايت يكي از شاخص‌ترين نويسندگان ايران است كه به روان شناختي شخصيت‌هايش توجه بسيار داشت و همين توجه او را در رديف نويسنده‌هاي درون‌گرا قرار مي‌دهد. او نخستين نويسنده‌اي بود كه زمان غيرخطي، به هم ريخته و ابهام‌گرايي را در داستان‌نويسي (در چند داستان كوتاه واقع گرايانه و سورئاليسي) به كار برد. از جمله اين آثار مي‌توان به سه قطره خون، زنده به گور، رمان كوتاه بوف كور اشاره كرد. در دانشنامه ادبي درباره صادق هدايت آمده است: بسيار تحت تاثير آثار «ادگار آلن‌پو»، «گي دو موپاسان» و نويسنده معاصرش «فرانتس كافكا» و نويسندگان بزرگ قرن نوزدهم يعني آنتوان چخوف و فئودور داستايوسكي بود، او آثار زيادي از كافكا مانند گروه محكومين را به فارسي ترجمه كرد و بر اين اثر معرفي روشنگرانه‌اي نوشت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون