ادامه از صفحه اول
دروغگويي هدفمند
پروژه حمله به عراق و افسانه زرادخانه سلاحهاي كشتار جمعي صدام هم از همين دست برنامهها بود. برنايز به سياستمداران و سرمايهداران آموخت چگونه و با ظرافت به مردم دروغ بگويند و بر احساسات آنها تاثير بگذارند، آنها را به خريد چيزي كه لازم ندارند متقاعد كنند و به دشمني و دوستي با كسي كه نميشناسند بكشانند. همينها كافي است تا سيطره و حاكميت ايشان را بر مردم تضمين كند.
۲- پيش از اين هم درباره نظرسنجيهاي دروغين و پخش نتايج عجيب آنها در رسانهها به عرض رسانده بودم. يكي، دو روز پيش در وبسايتهاي معتبر داخلي خبري منتشر شده بود مبني بر اينكه: «يك پژوهش بينالمللي عصبانيترين مردم جهان را به ترتيب ليست كرده است و ايرانيان نيز جايگاه سومين مردم عصباني جهان را در اين فهرست به خود اختصاص دادهاند.» اين پژوهش بينالمللي توسط موسسه گالوپ انجام شده است. به موجب اين تحقيق، ۳۴درصد مردم جهان بهطور روزانه احساس غم دارند (!). ملاحظه بفرماييد كه در اينجا يك تكنيك بسيار قديمي، شايد ابداع همان برنايز - به كار رفته. ايرانيان را در جايگاه سوم مردم عصباني جهان نشانده و نه اول. پس كسي نميتواند ادعا كند اين رتبهبندي براي خدشهدار كردن و بد جلوه دادن چهره ايران است. بعد بلافاصله رقم پرت و بيحساب و كتاب ۳۴ درصد مردم جهان را آورده تا نشان دهد كه اين تحقيق اساسي علمي و رياضي دارد و مو لاي درزش نميرود! تا اينجا عيبي ندارد، آنها تكليفشان با ما معلوم است، دشمن هستند و هر كار كه بتوانند ميكنند. اما چرا رسانههاي خودي خبري چنين بي پايه و اساس را نقل ميكنند؟ به راستي كدام شاخصها براي به دست آوردن جايگاه سوم عصبانيترين مردم جهان براي ايرانيان در نظر گرفته شده؟ موسسه گالوپ به صورت تصادفي به خانههاي ايرانيان زنگ زده و پرسيده آيا امروز عصباني هستيد؟ يا در هفته گذشته عصباني شدهايد؟ كمي كه فكر كنيم، ادعا بيپايه و اساس است. بدبين كردن مردم جهان به ايرانيان و تضعيف روحيه آنها از اهداف روشن ارايه اين آمارهاي دروغين هستند. نگاه كنيد كه در اين هفته چند خبر درباره اين نظرسنجيهاي جعلي منتشر شده است؟ به نظر ميرسد، رسانههاي ايراني كه منافع ملي برايشان محور و اساس كار است بايد با دقت بيشتري خبر نقل كنند تا خود تبديل به وسيلهاي براي اشاعه نااميدي و بيانگيزگي نشوند.
۳- از ابزارهاي عمليات رواني براي متقاعدسازي مردم غرب به دشمنانگاري كشور و ملتي خاص، جعل اخبار و آمار دروغين است. برنايز و رهروان راه او سالهاست كه از اين ابزار براي توجيه اعمال خلاف اخلاق و عرف و قانون بهره ميجويند. سالهاست كه با دروغ گفتن به مردم، پول از جيبهاي آنان ميدزدند، از آنها ماليات ميگيرند و فرزندانشان را راهي جنگهايي ميكنند كه با افسوس برنده اصلي آنها سرمايهداران بزرگ هستند. در اين ميان و با در نظر گرفتن اين واقعيات، بايد بدانيم كه وضع ما بد نيست. اگر به ما ميگويند شما خشن و بداخلاق و خطرناك هستيد و «نظم جهاني» را به هم زدهايد، اگر به مردم القا ميكنند كه شما عقب ماندهايد و هيچكس به فكر شما نيست، دليل دارد. دليلش اين است كه نبايد الگوي مستقلي بدون تاييد غرب شكل بگيرد و از دايره مصرف و فرهنگ جهاني و سيطره اقتصادي آنها بيرون بايستد. واقعيت ديگر اين است: وضع ما از بسياري از كشورهاي جهان نه تنها بدتر نيست بلكه بهتر هم هست. مشكلاتي داريم كه بايد دست در دست هم آنها را حل كنيم. كمي و كاستيها و مشكلات مديريت و اشكالات حكومت و نارساييها در كدام كشور جهان وجود ندارد؟ جز با اراده ملي ميتوانيم شرايط را تغيير دهيم؟
معلم و خواستههايتاريخي
اين كار فرمانده نيروهاي امنيتي را از كوره بهدر كرده و سبب ميشود با تفنگ كمرياش چندين تير شليك كند. چند تن از آموزگاران نقش بر زمين ميشوند و پس از چند ساعت «خانعلي» جان ميبازد. اين رويداد اعتراضها را دامنهدارتر و مدارس را چندين هفته تعطيل ميكند و فشارهاي سياسي دولت را ساقط ميكند. يكي از سركردههاي فرهنگيان به نام «محمد درخشش» به وزارت آموزش و پرورش ميرسد و از آن پس دوازدهم ارديبهشت، روز معلم نامگذاري ميشود. تا چند سال فرهنگيان روز معلم و ياد خانعلي را گرامي ميدارند. اما با قدرتمند شدن بُعد امنيتي حكومت شاه، روز معلم به آرامي از تقويمهاي رسمي پاك ميشود. ترور «آيتالله مطهري» يكي از رهبران نامي انقلاب به دست گروه فرقان در واپسين دقيقههاي يازدهم ارديبهشت 1358 زمينه بازگشت «روز معلم» به تقويمهاي رسمي در جمهوري اسلامي را فراهم كرد.
گرچه رويدادهاي ارديبهشت سال 40 نخستين كنشهاي صنفي معلمان نبود اما اين روز آغازگاهي بود براي اعتبار تاريخي مبارزههاي صنفي- آموزشي معلمان كشور. آنچه در كتابهاي تاريخي آورده شده است، نشان ميدهد كه نخستين كنش صنفي فرهنگيان در سال 1300 و در اعتراض به عدم پرداختِ 6 ماهه حقوق آغاز شده است. دومين كنش صنفي- تشكيلاتي نيز در فروردين 1331 و با عنوان «نخستين كنفرانس كشوري آموزگاران ايران» در تهران برگزار شد. با روي كار آمدن دولت كودتا و گسترش قدرت حكومت شاه، فرهنگيان تا سال 1340 فرصت پيگيري خواستههاي صنفي- آموزشي خويش را نيافتند.
با نگاهي به خواستههاي 90 ساله معلمان درمييابيم كه جنس خواستههاي صنفي- آموزشي اين گروه گسترده و تاثيرگذار از كارمندان دولت چندان دگرگون نشده است! افزايش دستمزدها و متناسبسازي آن با شرايط واقعي جامعه، پر كردن شكاف دريافتي آنان با ديگر كارمندان دولت و رفع تبعيض آزاردهنده در اين زمينه، رسيدگي به شرايط اقتصادي فرهنگيان بازنشسته، برقراري بيمهاي كارآمد، پرداخت معوقات چند ماهه و حتي چند ساله، گسترش آموزش همگاني و برخورداري همه كودكان و نوجوانان از آموزشي رايگان و كيفي، كاهش تراكم كلاسي در راستاي آموزشي بهينه و كاهش تنش منتهي به خشونت در كلاس، گسترش و ژرفابخشي به آموزشهاي ضمن خدمت و... . «روز معلم» روز گراميداشت نمادين از كساني است كه پس از پدر و مادر بايد پرورشدهندگان جان و تن فرزندان هر جامعهاي باشند. با شادباش اين روز به بيش از يك ميليون فرهنگي اميدواريم دولت هر چه زودتر و به دور از شعارهاي هميشگي، پاسخي درخور به خواستههاي تاريخي آنان بدهد.