نداي جنگ برخاست و هر روز بلندتر از ديروز در گوش جهان زمزمه شد كه اگر چنين نكنيد ما چنان ميكنيم، براي اين منظور لشكر بسيج شد از فراسوي درياها و بيش از پيش گفته شد كه ايران بايد هر آنچه ما ميگوييم همان كند والا زمينش به آسمان ميرسد!
در اين سوي ميدان نيز و در اين هماورد بيشتر كلامي، جمهوري اسلامي به درستي ميدان خالي نكرد و چنان هم نكرد كه رقيب مطالبه كرده بود به اين ترتيب هر دو سو وارد يك نبرد تمامعيار رسانهاي و لفظي شدند كه حداقل به ظاهر نهتنها بوي جنگ ميداد كه خود يك جنگ بود.
جمهوري اسلامي ايران در اين ميان شمشير از نيام خود بيرون كشيد نه الزاما به نيت و قصد جنگ كه براي عيان كردن برق تيزي آن كه اي كاش در يك سال گذشته نمايان شده بود، وقتي رييسجمهور ايالاتمتحده امريكا بدون عذر، با ناديده گرفتن قواعد و انكار اخلاق حرفهاي شايسته و بايسته يك سياستمدار سرد و گرم چشيده و بالان ديده چنانكه در آن تبحر دارد و مبتلاي به آن است، از توافق بينالمللي چندجانبه خارج شد. يكسال زمان براي آدم نابلد سياست زمان زيادي است، زماني كه ما به او داديم!
اعلام توقف برخي از تعهدات برجامي جمهوري اسلامي كه ميتواند زمينه خروج ايران هم از اين توافق باشد يقينا اقدامي مبتني بر قواعد برجام، منطبق بر حقوق قانوني و مشروع ايران و متكي به قواعد مسلم حقوق بينالملل است كه ميتواند زمينه مناسب براي طرح مسووليت ايالاتمتحده امريكا باشد؛ موضوعي كه بايد به وقت خروج بلاوجه اين كشور انجام ميشد؛ هشداري شايسته به اطراف يك توافق بينالمللي است كه اطراف هر قرارداد بايد شرايط قرارداد را رعايت كند و هرگاه كه شرايط بنيادين تغيير يافت بديهي ميشود تعهدات بسان سابق قابل
اجرا نيست!
اينها همه به خوبي ظرفيتهاي موجود در اين توافق بينالمللي مهم را نشان ميدهد كه اگر اوضاع بهبود از جهان به مشام نميآيد ليكن حكايت آني نيست و نميتواند باشد كه مشاوران و همراهان آقاي ترامپ بهدنبال آن هستند و آن چيزي نيست جز «جنگ.»
اما آيا واقعا جنگي در راه هست و قرار بر اين است و خواهد شد كه مخاصمه مسلحانهاي رخ دهد كه بزرگترين ماشين جنگي جهان قرار به حضور در منطقه دارد؟
جنگ مقدماتي دارد و بهانههايي كه عيني باشد و قابلتوجيه براساس قواعد حقوق بينالملل و مقررات منشور ملل متحد والا نتيجه همان ميشود كه ايالاتمتحده امريكا در عراق به دست آورد و در افغانستان تحمل
ميكند.
برجام بيشك همان بهانهاي كه براساس آن جورج دبليو بوش به اتكاي آن به عراق قشون كشيد در حالي كه سازمان ملل متحد خود را از آن مهلكه آشكارا بيرون كشيد را از دست دونالد ترامپ خارج كرده، تا حدي كه نه همراه استراتژيك دارد براي نبرد با ايران آنگونه كه بريتانيا همراه بود در تهاجم عراق و نه افكار عمومي پشتيبان و نه هيچ بهانهاي مبني بر وجود سلاح اتمي و فعاليتهاي اينچنيني وقتي آژانس بينالمللي انرژي هستهاي تمام فعاليتهاي هستهاي ايران را قانوني، موجه و صلحآميز اعلام و تاييد ميكند.
شرايط كنوني يك نبرد ديپلماسي تمامعيار است كه تنها عوامل ناخواسته و تغيير بنيادين اوضاع و احوال ميتواند به آن، با وقوع جنگ پايان دهد. طرفين تمام توان خود را بر اين اصل بنا نهادهاند كه آستانه تحمل و تحريك طرف مقابل را آزمايش و آزمون كنند، در حالي كه هر يك ميدانند در كجاي اين ميدان در حال بازي هستند و اينگونه اطراف منازعه نه اينكه الزاما با هم نبرد كنند كه يكديگر را ميآزمايند و اينگونه آنچه جريان دارد مذاكره است اما بيزبان در فرآيند ديپلماسي جنگ و البته
«Gunboat diplomacy» يعني ديپلماسي كشتيهاي جنگي كه از زمان نبرد ژاپن سابقه دارد، بنابرين اگر غول صد هزار تني آبراهام لينكن (صرفنظر از اينكه ورودش از قبل برنامهريزي شده بود) به منطقه وارد ميشود الزاما معناي نبرد و جنگ ندارد و وقتي به سخنان رييسجمهور ايالاتمتحده امريكا كه استغاثه (التماس) تماس ايرانيان را دارد بيآنكه يادش باشد براي مذاكره با جمهوري اسلامي ايران شروط دوازدهگانه تبيين و تعيين كرده بود به خوبي
نشان ميدهد.
آنچه پيش رو و در جريان است تا اكنون جنگ ديپلماتيك است و نه الزاما مقدمه بلافصل ورود به جنگ مسلحانه، انشقاق آشكار بين آنچه به فاصله كوتاه به زبان ترامپ و مشاوران و وزير امور خارجهاش ميآيد هم اين ادعا را تاييد ميكند و هم نشان ميدهد كه اوضاع مدعي آنگونه كه اظهار ميدارد براي اتخاذ يك تصميم واحد
بسامان نيست.
اينگونه است كه ميتوان به خوبي چنين ادعا كرد: برجام زمينه مناسب و ضميمه مطمئن براي تحصيل منافع، تحديد تهديدات، تحكيم منافع و تغيير زمين بازي بوده و است، بنابراين اگرچه نميشود و نبايد الزاما آسوده بود اما ميتوان آنقدر اعتماد به نفس داشت كه به اتكاي توان ديپلماتيك و ذكاوت ديپلماسي جنگيد بيآنكه دست به سلاح و كشتار برد. حقيقت اين است: فاصله تا جنگ فقط يك بيتدبيري است! حقوقدان